Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

مسیر انتخاب شده

او پشت میز آشنایش نشسته بود، جایی که نور زرد کم‌رنگ روی صفحات پراکنده، کتاب‌های قدیمی و انبوه اسنادی که هنوز مرتب نکرده بود، می‌تابید. با وجود تعداد زیاد آدم‌های اطرافش، با وجود این واقعیت که در دستانش داستان‌هایی داشت که می‌دانست سرنوشت بسیاری از مردم را تغییر خواهد داد، احساس تنهایی اتاق کوچک را پر کرده بود. اما برای مین، هر مقاله فقط یک درمان موقت برای تسکین تنهایی‌اش بود.

Báo Thái NguyênBáo Thái Nguyên26/04/2025

هر بار که می‌نشست تا بنویسد، احساس می‌کرد که سعی دارد از خودش فرار کند، از پوچی قلبش فرار کند. دستانش به سرعت روی کیبورد حرکت می‌کردند، چشمانش کلماتی را که روی صفحه نمایش جاری بودند دنبال می‌کردند، اما ذهنش در لحظات زندگی گم می‌شد، زمان‌هایی که نیاز داشت با دیگران شریک شود، به عشق شریک زندگی‌اش نیاز داشت.

مسیر انتخاب شده

شوهری که زمانی فکر می‌کرد همراهش در طول سفر زندگی‌اش است، حالا احساس می‌کرد غریبه است. احساس سردی که وقتی دیر به خانه می‌آمد، بدون هیچ سلام و احوالپرسی، بدون آغوشی برای آرامش، قلبش را به درد می‌آورد. هر شب، او هنوز اینجا، پشت میزش می‌نشست و گزارش‌های تأثیرگذاری درباره زندگی‌ها و سرنوشت مردم می‌نوشت، اما در زندگی خودش، او کسی بود که فراموش می‌شد. عصرها، منتظر آمدن او به خانه بود، به امید یک گفتگوی کوتاه، یک نگاه محبت‌آمیز، اما همه چیز سکوت بود. او هیچ درک یا همدردی نداشت و همیشه فکر می‌کرد که او مقصر است.

***

مانند بسیاری از خبرنگاران دیگر، مین به روزهای کاری خسته‌کننده، شب‌های بی‌خوابی و سفرهای شتاب‌زده به مکان‌های چالش‌برانگیز عادت دارد. او نه تنها با فشار کاری مواجه است، بلکه هنگام رفتن به مناطق خطرناک برای جمع‌آوری اطلاعات و یافتن حقیقت، باید خطراتی را نیز بپذیرد. روزنامه‌نگاری فقط نشستن و نوشتن یا ثبت اطلاعات نیست، بلکه یک نبرد بی‌پایان است، پشت هر گزارش، هر مقاله، تلاش‌ها، سختی‌ها و حتی خطراتی وجود دارد که کمتر کسی از آنها خبر دارد.

یکی از مواقعی که میِن با آشکارترین خطر روبرو شد، سفر کاری به یک روستای دورافتاده متعلق به اقلیت‌های قومی بود که در آن مسائل منفی زیادی در حال ظهور بود. مأموریتی که او مطمئناً می‌دانست بسیار دشوار خواهد بود. برای دسترسی به منبع اطلاعات، میِن مجبور بود از جاده‌های متروکه و دورافتاده عبور کند، جایی که شبکه اطلاعاتی بسیار ضعیف بود و هیچ سیگنال تلفنی وجود نداشت. همه چیز فقط از طریق مردم محلی قابل اتصال بود، اما آنها از ترس اینکه دستشان رو شود، جرات حمایت از او را نداشتند.

میِن با تهدیدهایی از سوی «نیروهای زیرزمینی» و کسانی که می‌خواهند از افشای حقیقت جلوگیری کنند، مواجه شده است. یک بار، در حالی که او در حال گزارش یک پرونده فساد در این صنعت بود، تماس‌های ناشناسی دریافت کرد. صدای گرفته‌ای از پشت تلفن به او هشدار داد: «هرچه بیشتر بنویسی، بیشتر به دردسر می‌افتی. اگر دست از نوشتن برنداری، بهایش را خواهی پرداخت.» میِن به وضوح می‌دانست که این یک شوخی نیست، بلکه یک تهدید جدی است. اما وجدان و اخلاق حرفه‌ای او مانع از توقف او شد، زیرا برای عدالت، حقیقت را نمی‌توان تحریف کرد، اما اضطراب واقعی بود.

احساس استرس نه تنها از خطرات مستقیم، بلکه از فشار روانی نیز ناشی می‌شود. او همیشه باید در مهلت‌های فوری کار کند تا از به‌موقع بودن کار اطمینان حاصل کند، اما در عین حال عمیق و صادق باشد. تماس‌های مداوم سردبیر، درخواست اطلاعات بیشتر، برای ویرایش برخی جزئیات، گاهی اوقات باعث می‌شود که میِن احساس خفگی کند. مواقعی وجود دارد که او تازه یک مقاله را تمام کرده است، وقت استراحت نداشته است، سپس مجبور است فوراً به یک سفر کاری دیگر برود، وقت خوردن یا آشامیدن ندارد.

علاوه بر این، میِن در جمع‌آوری اطلاعات نیز با مشکلاتی روبرو بود. مردم همیشه حاضر نبودند داستان‌های خود را به اشتراک بگذارند، به خصوص وقتی که از دست داشتن در این ماجرا یا انتقام‌جویی می‌ترسیدند. او مجبور بود از تمام تدبیر، صبر و صداقت خود برای ایجاد اعتماد با مردم، شاهدان، و متقاعد کردن آنها برای باز کردن و به اشتراک گذاشتن داستان‌هایشان استفاده کند. او مجبور بود به داستان‌های دردناک و دلخراشی گوش دهد که بسیاری از مردم جرأت گفتن آنها را نداشتند و گاهی اوقات، این داستان‌ها او را شب‌ها بیدار نگه می‌داشتند.

برای خبرنگاری مانند مین، هر روز کاری نه تنها از نظر جسمی، بلکه از نظر روحی نیز یک چالش است. او باید با فشار عظیم ارائه اطلاعات دقیق، مواجهه با موقعیت‌های خطرناک، جلوگیری از تسلیم شدن در برابر وسوسه‌ها، و در عین حال حفظ بی‌طرفی و حرفه‌ای‌گری در کار خود، زندگی کند. پشت هر مقاله، هر گزارش زنده‌ای که می‌نویسد، تلاش‌های خستگی‌ناپذیر و فداکاری‌های خاموش او نهفته است.

***

هر روزی که می‌گذشت، میِن خود را در نوشته‌هایش غرق می‌کرد، گویی تنها جایی بود که می‌توانست آرامش پیدا کند. داستان‌ها، دردها، فداکاری‌هایی که می‌نوشت، گویی تکه‌هایی از تنهایی قلبش بودند. مهم نبود چند مقاله خوب در روزنامه می‌نوشت، چند جایزه در هر امتحان می‌گرفت، چند تعریف دریافت می‌کرد، در خانه‌اش، میِن هنوز هم یک چهره تنها بود، هیچ‌کس متوجه نمی‌شد، هیچ‌کس نمی‌فهمید.

وقتی مقالات مین را می‌خوانیم، انگار مردم خودشان را در آنها می‌بینند، چه یک مادر مجرد در حال تقلا، چه یک کارگر فقیر یا یک دختر جوان جاه‌طلب. هر کلمه او، ملایم اما تیز، مانند قلمی است که صحنه‌های ناپایدار زندگی را ترسیم می‌کند، جایی که رویاها و رنج‌ها دائماً در هم تنیده‌اند. دردناک‌ترین چیز برای مین، تضادی است که در قلبش وجود دارد. او کسی است که گزارش‌های خوبی ارائه می‌دهد، داستان‌های الهام‌بخش می‌نویسد، به مردم کمک می‌کند تا درد و بی‌عدالتی جامعه را بیشتر درک کنند، اما خودش نمی‌تواند راه فراری برای خودش پیدا کند.

مین با ظاهر زیبا و بااستعدادش همیشه مورد تحسین همه قرار می‌گیرد، اما در پشت این تعریف‌ها، زنی نهفته است که باید با نگرانی‌های زیادی روبرو شود و اشک‌هایش را شب‌ها پنهان کند. بیش از ده سال است که مین در یک ازدواج شکننده، بی‌تفاوت و سرد زندگی می‌کند. با این حال، مین هرگز از انتخاب روزنامه‌نگاری پشیمان نشده است. این مسیری است که او می‌تواند در آن به دنبال حقیقت بگردد، حقیقت را افشا کند و از عدالت دفاع کند. او به حرفه خود افتخار می‌کند، اگرچه در پشت هاله افتخار، فداکاری‌های کوچکی هم وجود دارد.

منبع: https://baothainguyen.vn/van-hoa/van-hoc-nghe-thuat/202504/con-duong-da-chon-f4b0bb1/


نظر (0)

No data
No data

در همان دسته‌بندی

۷۱ سال پس از آزادی، هانوی زیبایی میراث خود را در جریان مدرن حفظ کرده است
هفتاد و یکمین سالگرد روز آزادسازی پایتخت - تقویت روحیه برای هانوی جهت گام نهادن محکم به دوران جدید
مناطق سیل‌زده در لانگ سون از داخل هلیکوپتر دیده می‌شوند
تصویر ابرهای تیره‌ای که «در شرف فروپاشی» در هانوی هستند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول