![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941871552_199d5160057t11920l1-tabm-018.webp)
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941872872_199d5160111t11920l1-tabm-024.webp)
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941873419_199d5160130t11046l1-tabm-033.webp)
صبح. اولین سرمای فصل از شکاف در به درون خزید و دور پتوی گرم رقصید. بدن تنبل مثل کرم جمع شد، به سمت راست چرخید تا پتو را به پهلو فشار دهد، به سمت چپ چرخید، سپس هر دو پا را بالا آورد، تا کرد و پتو محکم دور بدن پیچید - خیلی گرم و راحت. بیرون پنجره، پرندگان جیک جیک میکردند، جیک جیک؛ باد میوزید، سپس صدای افتادن برگها. زیر پلههای سنگی، صدای خشخش برگهای خشک میآمد، خشخش. در دوردستها، خانهی کسی صبح زود موسیقی را روشن میکرد، احتمالاً برای ورزش، بنابراین طبل بزرگ مدام میغرید، میغرید.
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941874930_199d5091313t11920l1-tabm-046.webp)
بیدار شو! اگر همچنان با پتوی پیچیده شده بخوابم، به کرم تبدیل میشوم؛ «صدای سپیده دم» مرا فراموش میکند و به سراغ کس دیگری میرود. اگر دوباره بخوابم، سپیده دم مرا ترک خواهد کرد - به برگی خشک، سست و افتاده بر زمین تبدیل میشوم، ناتوان از مقاومت در برابر حتی کوچکترین نسیم.
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941877341_199d5151416t11080l1-tabm-054.webp)
با شروع یک روز جدید با تلاش برای بلند شدن از رختخواب، متوجه میشویم که سختترین بخش شروع، زمان... از رختخواب تا زمین است. نازپرورده کردن خود، آسان گرفتن با خود به معنای از دست دادن سپیده دم است. و باز هم، هر آغازی همیشه بسیار دشوار است - اولین مشکل، غلبه بر سکون و بیحالی خودتان است.
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941878898_199d5151400t11920l1-tabm-066.webp)
صدای خشخش مسواک که در دهانم میپیچید، ناگهان فروکش کرد. صدای سرفه مادر در اتاق بغلی طنینانداز شد. تغییر فصل، سالمندان را مستعد بیماریهای تنفسی میکرد. سالهای غم، شادی، خوشبختی، رنج... زندگی یک فرد که گذشت، حالا در هر چین و چروک پنهان شده بود، سپس به صورت سرفه مادر بیرون میریخت. کمی غمانگیز به نظر میرسید، اما با کمی شادی نیز آمیخته بود. مادر هنوز آنجا بود و در زندگی همراهم بود؛ سرفه مانند یادآوری حضور او بود - و همچنین بهتر از نالهای آرام یا صدای خس خس سینه بود.
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941880213_199d5101140t11080l1-tabm-075.webp)
وقتی برای چند تمرین بیرون رفتم، صدای خیابان را شنیدم که با عجله به من نزدیک میشد و مرا احاطه میکرد. صدای غرش موتورسیکلتها در سربالایی؛ صدای ماشینهای کوچک، صدای جیغ لاستیکها روی جاده. با نگاه به زوجی که سوار موتورسیکلت بودند - جلو، عقب، پهلوها، از طول پر از جعبههای میوه، زن که تا شانه شوهرش نشسته بود و لباسهایشان کثیف و محکم بسته شده بود تا از باد سرد در امان باشد، ناگهان برای این وضعیت انسانی متاسف شدم. آنها حتماً شبها در بازار عمدهفروشی میوه غلت زده بودند تا صبح زود اجناس را بستهبندی کنند تا به دکههای حومه شهر منتقل کنند. برای بسیاری از مردم، امرار معاش همیشه یک مشکل دشوار است. آنها فداکار و سختکوش هستند و جرات سهلانگاری ندارند؛ تا دیروقت بیدار میمانند، صبح زود از خواب بیدار میشوند، کمربندهایشان را محکم میکنند، اما چرا نمیتوانند بهتر شوند؟
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941887605_199d5103920t11920l1-tabm-081.webp)
از دوردستها، صدای سوت قطار طنینانداز میشد، به ساختمانهای بلند میخورد و از میان کوچههای باریک و عمیق میگذشت. این سوت خیلی آشنا بود. این سوت، سلام کشتی تازه رسیده به اسکله بود یا شاید هم خداحافظی قبل از ادامه سفر.
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941888597_199d5105555t11080l1-tabm-093.webp)
بیرون کوچه، صدای خشخش پارچهی کرباس، صدای به هم خوردن کاسهها و چوبهای غذاخوری از دکههای صبحانه به گوش میرسید. صدای اخموی صاحبخانهی زن که از کارگران میخواست سریع آماده شوند تا به مشتریانی که شیفت شبشان تمام شده بود تا غذا بخورند و به خانه بروند و بخوابند، خوشامد بگویند. صدای برخورد ملاقههای آلومینیومی به قابلمهی آبگوشت معطر و بخارآلود. در گوشهی تقاطع، یک رانندهی تاکسی موتوری منتظر بود تا مشتریان بنشینند و توتون شلیک کنند. او حتماً سیگاری قدیمی بوده، بنابراین دود سیگارش ریتم منظمی داشت، سپس با خیال راحت سرش را به عقب خم کرد و جریانی از دود سفید شیری رنگ را بیرون داد. گاهی اوقات، خوشبختی صرفاً یک سیگار خوب و راحت در صبح است.
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941891052_199d5145357t11920l1-tabm-108.webp)
شاید وقت آن رسیده که یک قدم به عقب بردارم - زودتر از خواب بیدار شوم تا طلوع خورشید را ببینم، به صدای سپیده دم گوش دهم تا در مورد زندگی تأمل کنم.
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941892062_199d5150423t11080l1-tabm-129.webp)
![[مجله الکترونیکی]: آوای سپیده دم](https://vstatic.vietnam.vn/vietnam/resource/IMAGE/2025/12/05/1764941893614_199d5150521t11920l1-tabm-114.webp)
محتوا: فام مین توان
گرافیک: مای هوین
منبع: https://baothanhhoa.vn/e-magazine-thanh-am-cua-binh-minh-270820.htm










نظر (0)