دو قسمت آخر سریال «خانواده شاد من» ناگهان خیلی سریع اتفاق افتادند و بیشتر وقتشان صرف یادآوری گذشته شد. در واقع، بسیاری از بینندگان به اشتباه فکر کردند که سریال در قسمت ۵۵ تمام شده است، زیرا دیگر چیزی برای تماشا باقی نمانده بود.
بینندگان احساس کردند که کل قسمت هیچ اوج یا نکته برجستهای، هیچ غافلگیری یا پیچشی نداشت، فقط جزئیاتی برای پر کردن وقت اضافه کشیده شده بود.
شایان ذکر است که لانگ، پسربچهای است که مسئولیت «نتیجهگیری» از طریق به اشتراک گذاشتن تجربیاتش در مراسم فارغالتحصیلی به او محول شده است. شرایط و زندگی هر شخصیت در فیلم به طور کامل توصیف و بازسازی شده است.
«لانگ کوچولو آنقدر خوب بازی کرد که کارگردان نگذاشت بزرگ شود. از کلاس دوم تا پنجم، او هنوز همان بود»، «لانگ کوچولوی بیچاره، در کلاس اول، نقش یک بچه کلاس پنجمی را بازی میکرد»، «لانگ سخنرانی خیلی خوبی داشت اما به سبک نوشتاری یک بچه کلاس پنجمی شباهت نداشت»، «پایان نمایش خیلی ناشیانه بود»، «بزرگ نکردن لانگ کوچولو یک اشتباه بزرگ بود»، «پایان نمایش بیمزه و بیمزه بود» ... برخی از نظرات مخاطبان است.
شخصیت لانگ تمام پایان فیلم را به دوش میکشد. عکس: اسکرینشات.
پیش از این، نظراتی وجود داشت مبنی بر اینکه تماشای بخش "سه سال بعد" در قسمت ۵۵ مانند فریب خوردن است. به طور خاص، تصویر کونگ (کوانگ سو) به سیاه و سفید تغییر کرد. سپس صحنهای از تمام خانواده خانم کوک (لان هوئونگ) وجود داشت که غمگینانه در مقابل محراب ایستاده بودند.
فوئونگ (کیو آن) از آنجا رد میشد، به محراب نگاه کرد و با ناراحتی گفت: «آقای کونگ مرغ آبپز دوست ندارد. او فقط برنج چسبناک با لوبیا سبز دوست دارد.»
ها (لان فونگ) اضافه کرد: «به نظر من کونگ واقعاً خوشحالترین است. تمام خانواده دارند به او غذا میدهند، وقت غذا خوردن اوست.» در آن لحظه، کونگ در حالی که دو کودک را در آغوش داشت از اتاق بیرون رفت. معلوم شد که آن صحنه غمانگیز، شبیه مراسم تشییع جنازه خانواده خانم کوک، در واقع مراسم یک ماهه کامل برای دوقلوهای کونگ و فونگ بوده است.
این پیچش داستانی غیرمنتظره به نظر میرسید اما آنقدر مضحک و اجباری بود که خندهدار بود. «دیالوگ هیچ ربطی به موقعیت نداشت، فیلمنامهنویس واقعاً ایدهای نداشت، او سعی داشت مخاطب را بخنداند اما مضحک و احمقانه بود»، «این صحنه خیلی اجباری است. ایدهاش بیمزه است. در روز تشییع جنازه کودک، تمام خانواده باید خوشحال باشند، هیچکس نباید طوری به نظر برسد که انگار دارد به تشییع جنازه میرود.»
«انگار ایدهها تمام شده، چرا باید مجبورش کنیم که بامزه باشد؟»، «نمیفهمم کارگردان و فیلمنامهنویس چطور میتوانند اپیزودی با چنین جزئیات مسخرهای بسازند»، «نمیفهمم چطور کانگ دوست ندارد مرغ بخورد، فقط برنج چسبناک با لوبیا سبز دوست دارد، پس این چه ربطی به مراسم ماه کامل برای فرزندش دارد»...
علاوه بر این، برخی از بینندگان تیزبین اظهار داشتند که دو قسمت آخر فیلم زائد و عمداً طولانی بودهاند، در حالی که از والدین فوئونگ نامی برده نشده است.
یکی از بینندگان شکایت کرد: « این قسمت اضافی بود. والدین فوئونگ در غمانگیزترین لحظه ظاهر شدند، بقیهاش پنهان بود، بدون شروع یا پایان.»
در طول کل روند، Family Fun ناگهان احساسات مخاطب را فرو ریخت. در قسمتهای اول، این فیلم به لطف جزئیات طنز و جذاب و بازیگران با استعداد، نظرات مثبتی دریافت کرد.
بعد از مدتی، فیلم درگیر جزئیات گیجکننده و به بنبست رسیدهای مثل درگیری بین زوج دنه - ترام آنه یا عصبانیت بین تان - ها شد.
تراژدی زوج کونگ-فونگ به ویژه اشک تماشاگران را جاری کرد. مجموعهای از موقعیتها، درام را به شدت بالا میبرد و سپس به سرعت و به طور مرتب مانند «آغاز فیل است، پایان موش» حل میشد.
به دلیل طمع بیش از حد در طولانی کردن تعداد قسمتها، این سریال باعث ایجاد حس کسالت میشود. بسیاری از مردم حتی اعلام میکنند که تماشای سریال را متوقف میکنند یا صبر کافی برای تماشای قسمت آخر را ندارند.
اگرچه طولانی و پراکنده است، دو قسمت پایانی تصویری بسیار زیبا و رضایتبخش را به تصویر میکشند.
بعضیها باید فریاد بزنند: «شادی، غم، رنج، شادی به آسانی یک فیلم است» . گواه این ادعا این است که فوئونگ ۳ سقط جنین، بیش از ۵۰ دوره زندگی در عذاب، آرزوی مادر شدن را داشت، فقط در یک لحظه «۳ سال بعد»، ناگهان صاحب فرزندی شد که باید در آغوش میگرفت. کونگ سرطان معده مرحله ۳ داشت، اما تا زمانی که موهایش خاکستری شد، سالم زندگی کرد و در حرفهاش پیشرفت کرد.
بالاخره، فیلمی که بیش از شش ماه طول کشید، رسماً به پایان رسید. تماشاگران فریاد زدند: «خدا را شکر، فیلم تمام شد. من بیصبر بودم» یا دیگران مقایسه کردند: «این فیلم به اندازه عروس ۸ ساله طولانی است. فیلم باید مدتها پیش تمام میشد تا برای پروژه دیگری وقت داشته باشیم».
(منبع: tienphong.vn)
منبع






نظر (0)