نام واقعی خاچ ویت، نگوین خاچ ویت (متولد ۳۰ آگوست ۱۹۸۷) است. او در ین بای ، در خانوادهای که هیچ هنرمندی در آن نبود، متولد و بزرگ شد. والدینش کارمند دولت بودند. پس از پایان دبیرستان، خاچ ویت و برادر کوچکترش خاچ هونگ در سال ۲۰۰۵ در آزمون ورودی هنرستان موسیقی هانوی (که اکنون آکادمی ملی موسیقی است) قبول شدند.
خاک ویت فارغالتحصیل رشته موسیقی آوازی است، اما از همان ابتدای فعالیت هنریاش، با انتشار اولین آهنگ خود با عنوان " Quen" در سال ۲۰۰۹، مسیر آهنگسازی را انتخاب کرد.
در گفتگو با خبرنگار دن تری، خاک ویت برای اولین بار درباره گذشتهاش که در حین خوانندگی برای کسب درآمد پاره وقت کار میکرد و گاهی اوقات فقط نان، رشته فرنگی خام یا برنج چسبناک میخورد تا اجرا کند، صحبت کرد...
خاک ویت، پس از پشت سر گذاشتن دوران اوج و روزهای طوفانی، اکنون رئیس یک بنگاه املاک است و زندگی شاد و آرامی را با همسر زیبا و دو فرزندش دارد. این هنرمند مرد برای تمرین آرامش ذهن و ایجاد انرژی مثبت برای خود به مدیتیشن روی میآورد.
خاک ویت در گفتگو با خبرنگار دن تری.
هنگام اجرا دچار حادثه شد
وقتی صحبت از خاک ویت میشود، مخاطبانی که اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ میلادی متولد شدهاند، مجموعهای از آهنگهای پرطرفدار مانند «دوباره عشق از اول»، «تو فرق داری؟»، «دلت برای آن دختر» را از بر هستند... در دوران اوجش، حتماً دستمزدش خیلی بالا بوده است؟
- بعد از اینکه بیشتر برای مخاطبان شناخته شدم، حقوقم افزایش یافت، اما نه خیلی زیاد. روز اولی که خواندم، میتوانست ۵۰۰ هزار تا ۱ میلیون، ۲ میلیون باشد. بعداً، میتواند تا چند ده میلیون هم افزایش یابد. وقتی ثبات و مسیر را حفظ کنم، حقوقم برای خرج کردن و کمی پسانداز کردن کافی خواهد بود (میخندد).
در آن زمان، اقتصاد ویتنام وارد دورهای از توسعه میشد، رویدادهای بسیار کمی برگزار میشد، عمدتاً اجراهایی در بارها و نمایشگاهها. بالاترین حقوقی که دریافت کردم نه داخلی، بلکه برای اجرا در خارج از کشور بود.
در آن زمان، من به معنای واقعی کلمه بدون برنامه مشخصی اجرا میکردم. رکورد من این بود که در یک شب ۴ اجرا داشتم.
در دهه ۲۰۱۰، خاک ویت به طور مداوم آهنگهای پرفروشی داشت (عکس: فیسبوک شخصیت).
آیا تا به حال هنگام اجرا اینقدر خطر را تجربه کردهاید؟
- در سال ۲۰۱۲، من برای اجرای یک نمایش از ها نام به نام دین رانندگی کردم و تصادف کردم. یک نمایش ساعت ۸ صبح شروع شد، ساعت ۸:۳۰ تمام شد و دستیار من مجبور شد خیلی سریع محل را ترک کند تا ساعت ۱۰:۳۰ صبح در یک نمایش دیگر باشد. ماشین من به دلیل برخورد با یک خانه واژگون شد، جلوی ماشین آسیب دید و مخزن آب آنها شکست. خوشبختانه، حالم خوب بود، اما از آن به بعد تصمیم گرفتم این کار را تکرار نکنم و دیگر در نمایشگاهها آواز نخوانم.
او زمانی که تازه کارش را شروع کرده بود، در مورد مشکلاتش صحبت کرد. بر این اساس، در گذشته، به دلیل شرایط سخت خانوادگی، خاک ویت - مرد جوانی از حومه شهر - مجبور بود هم برای درس خواندن و هم برای کار کردن تقلا کند. او سالها بنزین میفروخت و به عنوان خواننده پشتیبان آواز میخواند و حتی آهنگهایی که میساخت مجبور بودند با قیمتهای ارزان بفروشند، فقط برای خرید رشته فرنگی فوری و پرداخت اجاره... حقیقت این چیست؟
- همه چیز با سرنوشت شروع میشود. من فکر میکنم ما به دنیا میآییم و زنده میشویم تا درسهای متفاوتی داشته باشیم. وقتی در هنرستان موسیقی آوازی میخواندم، هیچکس باور نمیکرد که بتوانم آهنگسازی کنم.
اما بعد از مطالعه، فهمیدم که این کوتاهترین راه برای نزدیک شدن به خوانندگان است. از آن به بعد، خودم شروع به آهنگسازی کردم و آهنگهایی داشتم که با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد. بنابراین، علاوه بر سرنوشت، باید برنامههای روشنی هم برای خودم داشته باشم.
در آن زمان، من مثل بسیاری از دانشجویان دیگر بودم، هم درس میخواندم و هم کار میکردم. یکی از دوستانم از من خواست که در خیلی جاها به عنوان خواننده پشتیبان بخوانم، هزینهاش حدود ۱۰۰ هزار بود، بعضی شبها فقط چند ده هزار. زمانی بود که من یک ماه کامل در کوانگ بین آواز خواندم اما بدهکار بودم، خیلی طول میکشید تا پول داشته باشم که با اتوبوس به خانه بروم.
در سال سوم، والدینم از من خواستند که به عنوان بازرس بنزین در وین فوک کار کنم. من هم مرتباً به آنجا میرفتم تا وقت داشته باشم آواز بخوانم. در آن زمان، به آن فکر نمیکردم، اما حالا که به گذشته فکر میکنم، میبینم که چقدر بدبخت بودم.
موزیک ویدیوی «آیا تو متفاوتی؟» از Khac Viet (ویدئو: یوتیوب).
من هنوز سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ را به یاد دارم، هر جا که میرفتم، افرادی را میدیدم که آهنگهای معروف خاک ویت را پخش میکردند. چطور آن شهرت تغییر کرد و نقطه عطفی برای شما ایجاد کرد؟
- به نظر من موفقیت به عوامل زیادی مثل فضا، زمان و فردی که درونم هست تا در تفکر و آهنگسازی از من حمایت کند، بستگی دارد. برای یک دوره زمانی مشخص، فقط روی موسیقی و آهنگسازی تمرکز میکنم، بدون اینکه دنبال چیزی باشم. وقتی همه چیز به طور طبیعی پیش برود، همه چیز موفقیتآمیز خواهد بود و برعکس.
آن موقع نمیدانستم مشهور هستم. یادم میآید وقتی آهنگ «کوئین » را منتشر کردم، به هانوی رفتم، چند نفر من را دیدند و گفتند: «این خاچ ویت است». فکر کردم اشتباه میکنند، وانمود کردم چیزی را فراموش کردهام و دوباره گشتم تا ببینم درست است یا نه، و واقعاً هم مردم من را شناختند (میخندد).
در آن زمان، همه چیز خیلی ساده بود، خواننده شب قبل آواز میخواند، روز بعد سیدی غیرقانونی که در بازار فروخته میشد میتوانست شما را فوراً مشهور کند. من در برنامه Vpop World of Quang Huy و Teen World شرکت کردم که در آن آهنگ Suy nghi trong anh را خواندم. روز بعد در بازار دستفروشان، سیدی را دیدم که همه جا فروخته میشد، آن موقع بود که فهمیدم مشهور شدهام.
قبلاً هر جا که میرفتم، مردم را میدیدم که ITV را روشن میکنند و به آهنگهای من گوش میدهند و میدانستم که چقدر محبوب هستند. امروزه، رسانههای اجتماعی بسیار توسعه یافتهاند، مردم گزینههای زیادی برای گوش دادن به موسیقی دارند و محصولات موسیقی دائماً منتشر میشوند. اما آنچه سریع میآید، سریع هم میرود، این یک قانون اجتنابناپذیر است.
من موسیقی را سرنوشت و رسالت خود میدانم. زندگی مادی مرا تغییر داده، به من شهرت بخشیده، به من اجازه داده با افراد زیادی ملاقات و دوست شوم، به من اجازه سفر داده، ذهن مرا گسترش داده... از زندگی به خاطر اینکه به من اجازه داده هنر انجام دهم، چیزهای زیادی به من داده و مطمئناً آن را جبران خواهم کرد، سپاسگزارم.
«وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم، خیلی از طرفدارهای زن گریه کردند»
خانواده و دوستانتان در مورد شهرت شما چه میگویند؟
- پدر و مادرم گفتند: «در روستا، خیلیها به کارهای تو گوش میدهند و نگاه میکنند.» پدر و مادرم خیلی خوشحال بودند. در گذشته، من و برادرم در محله معروف بودیم چون در آزمون ورودی هنرستان موسیقی قبول شده بودیم. بعد از آن، شهرت من هم همه را شگفتزده کرد.
در اوج کارتان، مشغلههای کاریتان چقدر از وقتتان را میگرفت؟
- من باید فعال باشم و زیاد کار کنم تا در مورد متعادل کردن وقتم احساس فشار نکنم. در آن زمان، کاری را که دوست داشتم انجام میدادم، درآمد داشتم، مشهور بودم و مخاطبانی داشتم که مرا دوست داشتند، بنابراین بسیار خوشحال بودم. وقتی کار میکردم، آرامش داشتم.
شما هم دورههای پرمشغلهای را پشت سر گذاشتید، وقت غذا خوردن نداشتید، آیا خوردن نان یا رشته فرنگی فوری خام طبیعی بود؟
- هر حرفهای سختیهای خودش را دارد، نه فقط هنرمندان. در گذشته، من در ین بای زندگی میکردم، خانهام اغلب دچار سیل میشد اما آن را ساده یافتم، سختیها را حس نمیکردم. چون همه کسانی که در روستا متولد شدهاند، همینطور هستند، بسیاری از مردم از من بدبختترند، گاهی اوقات داشتن پول لزوماً به رنج پایان نمیدهد. هر فردی شرایط خاص خود را دارد، شما نمیتوانید از سختیهای خودتان به عنوان معیار استفاده کنید.
او که همزمان آواز میخواند و آهنگسازی میکرد، آهنگهایش در کنسرتهای کوچک و بزرگ پخش میشدند و طرفداران زیادی داشتند. در آن زمان، آیا بسیاری از طرفداران زن به او ابراز علاقه میکردند؟ آیا خاطره شاد یا احساسی با طرفدارانتان دارید؟
- مردم عشق زیادی به من میدهند. وقتی اجرا میکنم، تماشاگران به من خرس عروسکی میدهند، نامه مینویسند، ایمیل میزنند، از من امضا میخواهند... وقتی تصمیم به ازدواج گرفتم، بسیاری از طرفداران زن گریه کردند.
هر جا که میروم، مردم به من کمک میکنند. یک بار، وقتی در تور بودم، در آمریکا گیر افتادم چون در ترمینال اشتباه یا با پرواز اشتباه بودم. مردم من را شناختند و به من کمک کردند. وقتی به خانه برگشتم، مردم از من خواستند که چند عکس با من بگیرند. من خیلی راحت بودم چون همه چیز در حد اعتدال بود.
من از اعتبارم برای تجارت استفاده نمیکنم.
شایعاتی در مورد ثروت او وجود دارد، اما آیا این ثروت از املاک و مستغلات است؟
- راستش را بخواهید، بیشترین درآمد من از املاک و مستغلات است. اما جرات نمیکنم بگویم ثروتمند هستم و این را در رسانهها هم تبلیغ نمیکنم. زندگی یک فرد عادی به خانه، ماشین، پول برای مدرسه رفتن بچهها، ۳-۴ بیمه عمر نیاز دارد...
اگر زندگی فقط در مورد پول باشد، کسلکننده است، من درآمدم را برای اهداف دیگر و برای انجام ماموریتم در موسیقی افزایش میدهم. برای انجام این کار، باید جریان نقدی و پایه اقتصادی خوبی داشته باشم.
من به عنوان یک هنرمند از قلب مهربانم برای انجام تجارت استفاده میکنم. املاک و مستغلات به افراد مهربانتر و دلسوزتری نیاز دارد. ثروتمند شدن با حیله و نیرنگ قطعاً عواقب بدی به همراه خواهد داشت.
من طرفدار دارم، آنها فقط بعد از خرید خانه میدانند که این محصول من است، من از اعتبارم برای تجارت استفاده نمیکنم.
چه تفاوتی بین زندگی یک هنرمند و یک صاحب بنگاه املاک وجود دارد؟
- سختترین کار برای یک تاجر کنترل خود و احساساتش است. در حال حاضر، من همه کارها را در طول روز انجام میدهم و تا دیروقت بیدار نمیمانم. معمولاً هر روز ساعت ۶ صبح برای مدیتیشن از خواب بیدار میشوم. اگر سرم شلوغ نباشد، در خانه میمانم، کتاب میخوانم و مدیتیشن میکنم، یا با دوستانم بیرون میروم.
مدیتیشن چه تغییری در شما ایجاد کرده است؟
- من بیش از یک سال است که مدیتیشن میکنم، شاید تا حدودی به خاطر سرنوشت. آموزش ذهن سختترین کار برای کنترل ذهن، رفتار و گفتار شماست.
مدیتیشن ریشه بودیسم است و به ما کمک میکند تا بدانیم کجا اشتباه میکنیم، کمتر دچار توهم شویم و منابع قوی را در درون خود جمع کنیم. همسرم نیز شروع به تمرین مدیتیشن کرد. من با تان لام و تونگ دونگ - افرادی که آنها نیز مدت زیادی است که مدیتیشن میکنند - معاشرت میکنم.
به عنوان یک صاحب املاک و مستغلات، آیا دلتان برای توجه عمومی تنگ میشود؟
- من یک اجرای زنده موسیقی در HCMC دارم. این بار، بیشتر به عنوان یک تجارت انجامش میدهم. در مورد اینکه آیا آن را به یاد میآورم یا نه، آنها خاطرات هستند و من به گذشته نمیچسبم.
دیگر لازم نیست نگران امرار معاش باشم، بنابراین وقت بیشتری برای خودم دارم. هنوز هم روی صحنههای مناسب آواز میخوانم. چون از سر و صدا میترسم و سکوت را دوست دارم، دیگر در بارها یا کلوپها اجرا نخواهم کرد.
"من دیگه اهل لاس زدن نیستم"
زندگیت بعد از ازدواج چه تغییری کرده؟
- بعد از بچه دار شدن، خیلی تغییر کردم. قبلاً همیشه دوست داشتم همسرم هم با من تغییر کند، اما متوجه شدم که اول باید خودم این کار را انجام دهم. قبلاً خیلی تندخو بودم و در شبکههای اجتماعی حرف میزدم، اما حالا بیشتر و بیشتر محتاط هستم.
وقتی تازه ازدواج کرده بودیم، من و همسرم اغلب بحث میکردیم چون مجبور بودیم خیلی از عادتهایمان را تغییر دهیم. فرزندانمان پل نامرئی بین ما بودند و به من کمک کردند تا به فردی تبدیل شوم که میداند چگونه از خانواده مراقبت کند.
حالا خیلی خوشحالم چون میتوانم بین همه چیز تعادل برقرار کنم، به کسی وابسته نباشم، بدون هیچ مانع یا تأثیر خارجی.
به عنوان یک هنرمند مشهور و با استعداد، و حالا رئیس یک شرکت املاک و مستغلات، آیا تا به حال حسادت همسرتان را برانگیختهاید؟
- نه. من فقط با همسر فعلیم رابطه دارم، دیگه خبری از عشوه و ناز نیست.
در خانواده شما، چه کسی سقف خانه محسوب میشود؟
- هر که سقف خانه باشد، خوب است. من از همسرم نمی ترسم، اما در زندگی مشترک باید یکدیگر را درک کنیم، به هم احترام بگذاریم و با هم صمیمی باشیم.
راز شما برای اینکه همسرتان قبول کند شغلش را فدای خانهداری و مراقبت از خانواده کند، چیست؟
- همسرم به عنوان یک مرد موفق، قطعاً تغییراتی ایجاد خواهد کرد تا تعادل خانواده را برقرار کند. همسرم بعد از مدتی کار کردن، حالا در خانه با بچههاست. حالا من روی یک مدل کسبوکار سرمایهگذاری خواهم کرد تا او مالک آن باشد و آن را اداره کند.
چه چیزی را در مورد همسرتان بیشتر دوست دارید؟
- تائو خیلی سختگیر است، سختگیر نیست و میداند چطور پسانداز کند. علاوه بر این، همسرم قطعاً خیلی زیباست (میخندد).
ممنون از به اشتراک گذاشتن!
محتوا : ها ترانگ - هوئونگ هو
عکس: فیسبوک شخصیت توآن وو
لینک منبع
نظر (0)