ما بچهها خیلی هیجانزده بودیم و با سطل در کنارههای رودخانه میدویدیم تا ماهی بگیریم، اما چیزی که بیشتر از همه دوست داشتیم رفتن به داخل برکه برای گرفتن میگو و حلزون بود... و بعد دیدن اینکه چه کسی بیشتر صید کرده است. در پایان روز، همه غرق در گل و لای بودند، اما شادی آنها بیحد و حصر بود. حتی پس از گذشت دههها، خاطرات شاد آن جلسات تخلیه آب برکه در پایان سال هنوز زنده است و مردم را به یادآوری خاطرات کودکیشان وا میدارد.
در زادگاه من، تقریباً هر خانهای یک حوض دارد. از حیاط، از طریق دو قطعه زمین، یکی بالاتر و یکی پایینتر، به حوض میرسید. در ابتدا، فقط یک حوض کوچک بود که پدربزرگم به من گفت که توسط بزرگان کنده شده بود تا خاک رس برای ساخت آجر برای ساخت خانهها تهیه شود. بعدها، پدرم یک بیل مکانیکی استخدام کرد و آن را به یک حوض عمیقتر و بزرگتر تبدیل کرد. خاک کنده شده برای بالا بردن سطح باغ پایینی استفاده شد و چند درخت سیب کاستارد، گواوا و درخت ستارهای در آنجا کاشته شد...
![]() |
| بچهها با اشتیاق پدربزرگشان را در حال کشیدن ماهی به داخل آب تماشا میکردند. عکس: دونگ تو |
برای مردم روستاها، برکهها ضروری هستند. از آنها برای پرورش ماهی، به عنوان منبع غذایی برای بهبود وعدههای غذایی، ذخیره آب برای کشاورزی استفاده میشود و سنبل آبی موجود در برکه برای تهیه خوراک خوکها استفاده میشود... هر سال، در تابستان، پس از اولین بارانها، پدرم بچه ماهی میخرد تا در برکه رها کند - کپور، کپور علفخوار، کپور نقرهای... بدون هیچ گونه غذا یا طعمه، گاهی اوقات چند برگ موز یا یک تکه فیبر جک فروت در آن انداخته میشود، بنابراین ماهیها کوچک اما سفت، معطر و خوشمزه هستند.
داشتن یک برکه در خانه از هر نظر راحت بود. مثل پدرم که به خاطر مهارتهای عالی ماهیگیریاش شناخته شده بود، با یک پرتاب سریع چوب ماهیگیریاش میتوانست یک بشقاب ماهی سرخشده یا یک کاسه سوپ ماهی ترش برای شام فراهم کند. مادرم در لبه برکه، بعد از کار در مزرعه، علوفه خوک، سبد بادامزمینی، بیل و گاوآهن خود را میشست. در پایان هر سال، وقتی برکه خشک میشد، برداشت محصول تمام میشد و زمین برای کشت بهاره آماده بود، پدرم عموها و عمههایمان را صدا میزد تا برکه را تخلیه کنند.
عموهایم در حالی که برکه را تمیز میکردند تا مقداری از آب آن تخلیه شود، مشغول گذاشتن تله و جمعآوری حلزون از شاخهها و ساقههای بامبو چسبیده به آنها بودند. حلزونهای چسبیده به شاخهها ما را خوشحال میکردند، زیرا آن شب یک وعده غذای حلزون داغ و آبپز میخوردیم. هر بار که تلهای متوقف میشد، عمویی لحظهای دستش را داخل میبرد و سپس یک ماهی را به ساحل پرتاب میکرد و باعث میشد بچهها برای گرفتن سطلها و جمعآوری آنها تقلا کنند. پس از اینکه ماهیها میرفتند، بزرگسالان و کودکان به داخل برکه هجوم میآوردند. زنان و مادران گودالها را برای جمعآوری میگو انتخاب میکردند. بچهها بیشتر در گل بازی میکردند، اما میتوانستند حلزون یا ماهیهای کوچکی مانند ماهیهای ریز و ماهیهای پرچمی را نیز بگیرند. آنها آنقدر غرق در فعالیتهای خود بودند که فقط پس از چندین بار اصرار بزرگسالان در ظهر، برای حمام کردن و شستن به خانه برمیگشتند.
![]() |
بچهها همیشه از شرکت در تخلیه آب برکه هیجانزده هستند. |
هر چه برداشت میشد، پدرم آن را بین خانوادهها تقسیم میکرد. دو کپور به عروس دوم که مادرشوهرش پیر بود و به عروس بزرگتر که عروسش باردار بود، داده شد. آن روز بعد از ظهر، تمام خانواده برای ناهار جمع شدند و البته، میز پر از «غنیمت» خرچنگ و ماهی بود.
هر سال، وقتی ماهی زیادی از برکه میگرفتیم، تعدادی را سرخ میکردیم، با آنها سوپ درست میکردیم تا همان موقع بخوریم، یک قابلمه ماهی با میوه ستارهای ترش میپختیم تا برای چند روز بخوریم، و بقیه را پدرم تمیز میکرد، با نمک مزهدار میکرد یا با سس سویا میجوشاند و سپس در آفتاب خشک میکرد تا کمکم بخورد.
![]() |
| غرق شدن در گل و لای هنوز هم لذت بخش است. |
این داستانی مربوط به چند دهه پیش بود. اکنون، مناطق مسکونی و صنعتی به تدریج در حومه شهر در حال ظهور هستند، مزارع و باغها در حال کوچک شدن هستند و برکهها پر میشوند. برکههای آشنای خانه آقای بین، خانه خانم هان، خانه خانم شوین و برکههای خانه آقای لوک، خانه آقای چین... به تدریج به خاطره تبدیل میشوند. هفته گذشته که به روستا برگشتم، پدرم پیشنهاد داد که برکهها را تخلیه کنیم، زیرا این فرصتی برای بچهها بود تا آن را تجربه کنند.
شاید تصور شود که این کودکان که معمولاً فقط درس خواندن بلدند، به تلفن همراه معتادند، عاشق شهربازیهای مدرن هستند و از گل و لای میترسند، از اینکه با پدربزرگشان در برکه آب بازی کنند نیز هیجانزده بودند. سر تا پایشان گلآلود بود، اما مطمئناً تجربهی معناداری داشتند، تجربهای که سالهای سال، فارغ از اینکه کجا بروند، با علاقه از آن یاد خواهند کرد.
منبع: https://www.qdnd.vn/van-hoa/doi-song/lam-lem-nhung-buoi-tat-ao-1016646









نظر (0)