Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

فکر کردن در مورد پدران در زندگی و فناوری

(PLVN) - آیا تا به حال از خود پرسیده‌ایم: چرا به افرادی که ما را به دنیا آورده‌اند پدر، مادر، بابا، مامان می‌گوییم؟ این نام‌های محبت‌آمیز ریشه‌های عمیقی در تشکیل خانواده دارند.

Báo Pháp Luật Việt NamBáo Pháp Luật Việt Nam14/06/2025

پدر و مادر، دو کلمه محبت آمیز.

به گفته نات تان، محقق فرهنگ عامه، اصطلاحات «پدر» و «مادر» از دوران باستان وجود داشته‌اند. افسانه «هونگ بنگ» در کتاب «لین نام چیچ کوای» ثبت کرده است که هر زمان مردم به کمک نیاز داشتند، از پادشاه لاک لانگ درخواست کمک می‌کردند: «هر کجا که می‌روی، پدر، چرا نمی‌آیی و ما را نجات نمی‌دهی؟» در زیر این جمله، نویسنده می‌نویسد: «مردم جنوب از آن زمان پدر خود را «بو» (پدر) صدا می‌زنند.» کلمه «بو» (هم‌آوا با «بو» - پدر) هنوز هم استفاده می‌شود، مانند «بو لائو» (فرد مسن) که به پیرمرد اشاره دارد و معادل پدر پیر است.

در کتاب "خام دین ویت سو تانگ گیام کونگ موک" آمده است: در سال تان وی (۷۹۱)، فونگ هونگ از دونگ لام (ناحیه فوک تو، استان سون تای امروزی) قیامی را علیه دولت اشغالگر سلسله تانگ رهبری کرد. پس از مرگ او، سربازان پسرش را به جانشینی او بر تخت نشاندند. از روی تحسین برای او، معبدی ساختند و او را به عنوان بو کای دای وونگ گرامی داشتند و او را نیکوکاری بزرگ و شخصیتی پدرگونه می‌دانستند.

محقق نات تان تأیید کرد: «اصطلاحات «پدر» و «مادر» قرن‌هاست که پابرجا مانده‌اند و هنوز هم در زبان و ادبیات ویتنامی سرزندگی خود را حفظ کرده‌اند.» ضرب‌المثل‌های ما عبارتند از: «فرزند نادان مایه شرمساری مادر است» یا «در ماه سپتامبر، نارنگی‌ها از ته می‌رسند / در ماه مارس، انبه‌های وحشی جوانه می‌زنند و مادر بازمی‌گردد» (اصطلاح «مادر» به کودک اشاره دارد).

علاوه بر اینکه والدین را «پدر» و «مادر» صدا می‌زنند، بسیاری از مناطق در منطقه دلتای رودخانه سرخ آنها را «معلم بو»، در جنوب «تیا ما» و در فو ین «با می» نیز می‌نامند. در کتاب «آداب و رسوم روستا»، محقق نات تان بیان می‌کند که والدین همچنین «پسرعمو» و «خاله» نامیده می‌شوند. این یک روند مد روز بود که از دوران فئودالی تا جنبش غربی شدن در اوایل قرن بیستم در ویتنام پدیدار شد: «در قدیم، کارگران در خانه‌های رسمی و حتی مردم عادی عادت داشتند پسران و عروس‌های این طبقه را «پسرعمو» و «خاله» صدا کنند و سپس فرزندان این اربابان و خانم‌های جوان نیز از آنها پیروی کردند و والدین خود را «پسرعمو» و «خاله» صدا زدند و در آن خانواده‌ها، مردم به آن افتخار می‌کردند و آن را دوست داشتند. به تدریج، این رسم از خدمات ملکی (در دوره استعمار فرانسه، بسیاری از کارمندان دولت رتبه‌هایی کمتر از مقامات عالی رتبه نداشتند) و سپس به بازرگانان در شهرها گسترش یافت.»

نات تان نظر خود را اینگونه بیان کرد: «اصطلاحات «عمو» و «خاله» مانند بادبادکی در حال اوج گرفتن بودند و می‌خواستند «پدر» و «مادر» را تحت الشعاع قرار دهند و جایگزین آنها شوند، اما ناگهان ناپدید شدند و همزمان با پایان رژیم بوروکراتیک در اوت ۱۹۴۵، با احتیاط و ترس به سکوت فرو رفتند. از آن زمان به بعد، اصطلاحات «عمو» و «خاله» به معنای اصلی و خالص خود بازگردانده شدند: «عمو» به معنای برادر کوچکتر مادر و «خاله» به معنای زن عمو است.»

نات تان همچنین تأکید کرد که درخواست محبت از والدین، اگرچه در هر منطقه به طور متفاوتی بیان می‌شود، اما همچنان در خانواده‌های ویتنامی عمیقاً گرامی داشته می‌شود. کسانی که خانه‌های والدین خود را برای تحصیل و ساختن شغلی در شهر ترک می‌کنند، هنوز آرزوی روزی را دارند که بتوانند به آغوش آرامش‌بخش والدین خود بازگردند. والدین همیشه فرزندان خود را ساده‌لوح و احمق می‌دانند، حتی زمانی که موهایشان خاکستری شده است.

نات تان در پایان گفت: «با وجود فراز و نشیب‌های بی‌شمار، کلمات «پدر» و «مادر» همچنان اصطلاحات رسمی هستند. ترانه‌های عامیانه، ضرب‌المثل‌ها، ادبیات و شعر به ندرت جایی برای کلمات دیگر باقی می‌گذارند. «پسری که از پدرش پیشی می‌گیرد، برای خانواده برکت می‌آورد»؛ «پدر غذای شور می‌خورد، پسر تشنه آب است»؛ «مادر فرزندش را با عشق بی‌حد و حصر بزرگ می‌کند، فرزند با شمردن روزها، محبت مادرش را جبران می‌کند»؛ «پسر، عروس، مانند عروس دیگری است» (لو کوی دان - شعری در باب نصیحت مادر به پسرش در مورد رفتن به خانه شوهرش)».

ضرب‌المثل «هشتم ماه سالگرد مرگ پدر و سوم ماه سالگرد مرگ مادر است» تا به امروز سینه به سینه نقل شده و هنوز هم ارزش خود را حفظ کرده است. این ضرب‌المثل به هر یک از ما یادآوری می‌کند که مراسم یادبود سالانه پادشاه بات های و هونگ دائو وونگ در ماه هشتم و پرنسس لیو هان در ماه سوم تقویم قمری را به یاد داشته باشیم. این ضرب‌المثل زیبایی باورهای فرهنگی و مذهبی را منعکس می‌کند - جایی که هم مادر و هم پدر، هم الهه‌ها و هم خدایان، صمیمانه توسط مردم مورد احترام قرار می‌گیرند.

Cảnh trong phim Kẻ cắp xe đạp. (Nguồn: ST)

صحنه‌ای از فیلم دزدان دوچرخه. (منبع: ST)

«من برای پدرم که آرزوهای بزرگش برآورده نشد، سوگواری می‌کنم.»

«در روزگاران قدیم، پدر می‌نشست و شراب می‌نوشید، مادر می‌بافت/ بیرون، در زمستان، درخت انجیر هندی برگ‌هایش را می‌ریخت…/ در روزگاران قدیم، مادر در کنار تخت پدر می‌نشست، دور/ به پدر نگاه می‌کرد و برای آرزوهای بزرگش که به آنها نرسیده بود، دلسوزی می‌کرد…» (تران تین - مادر من)

این اشعار برای من بسیار آشنا هستند. به پدرم فکر می‌کنم، زمانی که قصد داشت به اروپای شرقی برود. او به هانوی رفت و مدت زیادی منتظر ماند، اما سپس بلوک [اتحادیه] فروپاشید و پدرم بیکار شد و به خانه و مزرعه‌اش بازگشت. زندگی در آن زمان خیلی سخت بود؛ مادرم علاوه بر تدریس، مجبور بود کار اضافی فروش کالا انجام دهد و پدرم، که یک مقام سابق بود، کاملاً با کشاورزی ناآشنا بود. سختی‌های خانواده ما در آن زمان باعث شد که واقعاً این اشعار را درک کنم: «من برای پدرم که آرزوهای بزرگش برآورده نشد، غمگینم.»

آهنگی از آهنگساز تران تین درباره یک مادر است، اما چهره پدر غم‌انگیزتر است. تصویر، او را در حال نشستن و نوشیدن نشان می‌دهد، مردی بدشانس، اما در کنارش، زنی در حال بافتن ژاکتی است که به او گرما می‌بخشد. اگرچه آرزوهای بزرگش نقش بر آب شد، اما او همچنان می‌خواست ستون حمایت از خانواده‌اش باشد، اما شرایط او را به بیراهه کشاند. همانطور که تان دا گفت: «استعداد بالا، جایگاه پایین، آرزوهای سرکوب‌شده / بی‌هدف سرگردان، فراموش کردن وطن». این آهنگ، پدر بدشانسی را با محبت عمیق به خانواده‌اش، در کنار هم بودن و حمایت از یکدیگر در مواقع سختی به تصویر می‌کشد.

یک شاهکار سینمایی بزرگ از سال ۱۹۴۶، «دزد دوچرخه» به کارگردانی ویتوریو دسیکا، با وجود اینکه یک اثر کلاسیک محسوب می‌شود، همچنان بینندگان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این فیلم داستان ریچی، مرد بیکاری در رم را روایت می‌کند که پس از مدت‌ها بالاخره شغلی در زمینه انتشار آگهی پیدا می‌کند، به شرط اینکه برای رفتن به محل کار دوچرخه داشته باشد.

این موضوع همسرش را مجبور کرد بسیاری از دارایی‌هایشان را فقط برای خرید ماشین بفروشد. با این حال، در حالی که او در حال نصب پوستر در خیابان بود، وسایل امرار معاشش دزدیده شد. او و پسرش، برونو، مجبور شدند به شدت در شهر وسیع، محل زندگی صدها هزار نفر از افراد فقیر مانند خودشان، به دنبال ماشین بگردند.

و سرانجام، وقتی دزد دستگیر شد، توسط جمعیتی محافظت شد، بنابراین نتوانست دوچرخه‌اش را پس بگیرد. در ناامیدی و سردرگمی، سعی کرد دوچرخه دیگری بدزدد اما موفق نشد... سفر خانواده ریچی برای پیدا کردن و دزدیدن دوچرخه‌شان، بخشی از تاریخ و جامعه ایتالیا را در آن زمان آشکار کرد. دوچرخه‌ای که در فیلم دیده می‌شود، جهان را مجذوب خود کرد. این فیلم همیشه نمونه‌ای ناب از واقع‌گرایی محسوب می‌شود و در سال ۱۹۴۹ جایزه اسکار «بهترین فیلم خارجی» را از آن خود کرد. این فیلم به عنوان بزرگترین فیلم تمام دوران انتخاب شده است.

این فیلم غم عمیق و تکان‌دهنده‌ای را در مورد شرایط ناگوار آنها به جا می‌گذارد، چرا که آنها خود را در بن‌بست، رها شده و بدون آینده می‌بینند. با این حال، در اعماق قلبشان، پدر و پسر هنوز ایمان، عشق و خوش‌بینی نسبت به یکدیگر دارند.

فیلمی که اخیراً تماشا کردم «آن کوه، آن مرد، آن سگ» ساخته کارگردان چینی جیانکی هو بود. این فیلم الهام‌بخشی درباره رابطه پدر و پسر است. داستانی مقاوم، دوست‌داشتنی و الهام‌بخش از پدر و پسری که در دهه ۱۹۸۰ به عنوان نامه‌رسان برای مردم در کوه‌های هونان چین کار می‌کنند.

Cảnh trong phim Kẻ cắp xe đạp. (Nguồn: ST).

صحنه‌ای از فیلم دزد دوچرخه. (منبع: ST).

پیرزنی تنها، جلوی در خانه‌اش در دامنه کوه نشسته بود. منتظر بود تا پستچی نامه‌ای از نوه‌اش بیاورد که مدت‌ها پیش خانه را ترک کرده بود و به دلیلی نامعلوم، برنگشته بود. او از شدت غم و اندوه و دلتنگی برای نوه‌اش، چشمانش را به گریه انداخته بود. در واقع، هیچ نامه‌ای از نوه‌اش نبود. پستچی دلتنگی او را درک کرد و نامه‌ای سفید نوشت که برایش می‌خواند. هر بار که آن را می‌شنید، گریه می‌کرد و نامه را محکم در قلبش نگه می‌داشت. و حتی پس از رفتن پستچی و پسرش، او آنجا ماند، به امید بازگشت آنها روزی... این صحنه برای من فراموش‌نشدنی بود.

پدر آماده بازنشستگی می‌شد و پسر راه پدرش را دنبال کرد. اولین سفر تحویل نامه او با همراهی پدرش بود و همچنین آخرین سفرش بود. سگش، به نام لائو نهی، همراه همیشگی او بود. آنها به مدت سه روز، نامه‌ها را از میان روستاها، مزارع، جنگل‌ها، نهرها و دامنه‌های شیب‌دار تحویل دادند... پدر به او یاد داد که چگونه کار کند، با مردم ملاقات کند، به آنها سلام کند و نامه‌ها را توزیع کند. داستان ساده به نظر می‌رسد، اما با دنبال کردن راه پدرش، مرد جوان چیزهای زیادی یاد گرفت.

اصل این بود که «مسیر پست باید مسیر پست باشد»، به این معنی که نمی‌توانستید سوار اتوبوس شوید؛ برای دقت باید پیاده می‌رفتید. هر نامه نشان‌دهنده اشتیاق و پاسخ گیرنده بود، بنابراین باید با دقت زیادی حمل می‌شد، هرگز گم یا فراموش نمی‌شد. در فیلم، صحنه‌ای وجود دارد که نامه توسط باد برده می‌شود و پدر وحشت می‌کند. او می‌داند که گم شدن نامه باعث می‌شود گیرنده تماس، ارتباط و انتظار دریافت اطلاعات از یکدیگر را از دست بدهد...

پسر از تجربه پدرش درس گرفت، در حالی که پدر، جوانی خود را در لحظات بازیگوشانه پسرش با دختر کوهستانی می‌دید. او پس از یک ملاقات اتفاقی با دختر کوهستانی ازدواج کرد. او گفت که برای همسرش که تمام عمرش را به خاطر کارش که او را از او دور نگه داشته بود، منتظر او مانده بود، متاسف است... او همچنین شاهد بزرگ شدن پسرش و به عهده گرفتن کاری بود که زندگی‌اش را وقف آن کرده بود.

او این کار را با صبر و حوصله و بدون درخواست ترفیع انجام داد و می‌خواست پسرش کارش را ادامه دهد. او به پسرش گفت که در این کار شادی پیدا کند: «این شغل سخت است، اما وقتی زیاد سفر می‌کنی و با مردم ملاقات می‌کنی، می‌بینی که کار عادی است و زندگی بسیار آرام به نظر می‌رسد.»

اینها آثار هنری قابل توجهی درباره پدران هستند. پدرانی که موفق، ثروتمند یا مشهور نیستند. آنها مردانی هستند که دوران اوج خود را پشت سر گذاشته‌اند، فقیر، بیکار یا شاغل در مشاغل معمولی هستند، اما عشق و فداکاری آنها برای خانواده‌هایشان همیشه عظیم و کامل است. به طوری که ندای «بابا!» همیشه در خانواده طنین‌انداز می‌شود، صرف نظر از شرایط.

منبع: https://baophapluat.vn/nghi-ve-cha-trong-doi-song-va-cong-nghe-post551754.html


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان دسته‌بندی

کلیساهای خیره‌کننده را تحسین کنید، یک مکان فوق‌العاده جذاب برای ورود به این فصل کریسمس.
«کلیسای جامع صورتی» ۱۵۰ ساله، در این فصل کریسمس به زیبایی می‌درخشد.
در این رستوران فو در هانوی، نودل فو خودشان را با قیمت ۲۰۰۰۰۰ دونگ ویتنامی درست می‌کنند و مشتریان باید از قبل سفارش دهند.
حال و هوای کریسمس در خیابان‌های هانوی پر جنب و جوش است.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کارها

ستاره کریسمس ۸ متری که کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین را روشن می‌کند، به طور ویژه‌ای چشمگیر است.

امور جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول