Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

بوی کاهگل را به یاد دارم.

Việt NamViệt Nam31/03/2024

من در روستا به دنیا آمدم، بنابراین دوران کودکی‌ام در بوی خاک مزارع و عطر تند کاه زادگاهم غرق شد. دوستانم اکنون در همه جا پراکنده‌اند. برخی برای ساختن شغل خود به خارج از کشور نقل مکان کرده‌اند، برخی با خانواده‌هایی در شمال ازدواج کرده‌اند و سپس با عجله به همراه شوهرانشان به جنوب رفته‌اند... در حالی که من در شهر زندگی و کار می‌کنم. هر بار که عطر برنج تازه پخته شده را در نسیم عصرگاهی استشمام می‌کنم، احساس دلتنگی برای وطنم مرا فرا می‌گیرد.

بوی کاهگل را به یاد دارم.

تصویرسازی: LNDUY

آه، چقدر دلم برای عطر آشنای کاهگل که با دود مبهم عصرگاهی، از آن سال‌های دور و دلخراش، آمیخته شده بود، تنگ شده است. در خاطرم، حومه شهر مانند نقاشی‌ای از رنگ‌های بی‌شمار بود. دسته‌هایی از گل‌های وحشی به وفور در امتداد خاکریزها روییده بودند و در انتظار آفتاب صبح تکان می‌خوردند. گل‌های وحشی ظریفی بودند که مانند نوید بازگشت، به رهگذران چسبیده بودند. در فصل برداشت، مزارع از صبح خیلی زود پر از خنده و پچ پچ بودند.

در آن زمان، قبل از اینکه کشاورزی به شکل امروزی مدرن شود، مادران و خواهران به سرعت برنج را درو می‌کردند، پشتشان خیس عرق بود و کلاه‌های سفیدشان در مزارع مانند مرغ ماهی‌خوار که نوید رسیدن فصل را می‌دادند، بالا و پایین می‌رفت. در امتداد جاده‌های روستایی، گاری‌های پر از برنج با عجله به خانه برمی‌گشتند تا در آفتاب خشک شوند.

از همان ابتدای روستا، هر خانه حیاطی داشت که با برنج طلایی خشک می‌شد و ما بچه‌ها اغلب در حیاط قدم می‌زدیم و به آن «شخم زدن برنج» می‌گفتیم تا به خشک شدن سریع‌تر آن کمک کنیم. گاهی اوقات، وقتی آفتاب سوزان بود، باد شدیدی می‌وزید، ابرهای تیره جمع می‌شدند و تمام خانواده که دور میز شام جمع شده بودند، به سرعت بلند می‌شدند و در مقابل باران هوس‌انگیز عصرگاهی برای «نجات برنج» مسابقه می‌دادند.

کارهای کشاورزی در یک چرخه مداوم از پی هم می‌آیند. تنها زمانی که برنج خشک شده باشد، می‌توانند استراحت کنند و از یک قابلمه برنج تازه پخته شده لذت ببرند.

در یک چشم به هم زدن، برداشت محصول کامل شد. هر جا که نگاه می‌کردی، انبوهی بی‌پایان از کاه دیده می‌شد، حتی مسیرها را هم پوشانده بود. بعد از برداشت محصول، در زادگاه من، هر خانه‌ای در گوشه‌ای از باغ، یک انبار کاه دارد. دلم برای بوی کاهِ سرزمین مادری‌ام تنگ شده است.

بوی تند و ماندگاری داشت که به مشام می‌رسید، تند و گرم. بوی کاه با عرق کشاورزانی که بیل‌ها را به مزارع می‌بردند و کمرشان از آفتاب سوزان خم شده بود، در هم آمیخته بود؛ بوی کار و زحمت مادران؛ بوی شادی حاصل از برداشت‌های فراوان و بوی غم عمیقی که پس از هر برداشت ناموفق در چشمان کشاورزان حک شده بود.

بوی کاه، عطر مزارعی است که یک فرد روستایی هرگز نمی‌تواند آن را فراموش کند. به یاد روزهای قدیم، بوی معطر کاه از گذشته، برای من، "همین که به روستا می‌رسم/ بوی کاه/ قلبم را مست می‌کند" (بانگ هو). اغلب، در شهر پر سر و صدا، در میان سختی‌های امرار معاش، فقط می‌خواهم نفس عمیقی بکشم تا دوباره با آن خاطرات ارتباط برقرار کنم.

روزهایی را به یاد می‌آورم که کودکی پابرهنه و سربرهنه بودم، در رختخوابی از کاه طلایی جمع شده بودم و با دوستانم قایم‌موشک بازی می‌کردم. خاطرات سرزمین مادری‌ام همیشه عمیقاً در عطر مزارع و نسیم چمنزارها ریشه دوانده است. آنجا، بوی تند کاه باقی می‌ماند و به تدریج در خاطراتم پخش می‌شود. آن عطر کاه که ظاهراً جایی فراموش شده بود، ناگهان در شور و هیجانی از احساسات بیدار می‌شود.

با گذشت سال‌ها، و ناگهان متوجه شدم که دیگر جوان نیستم، حومه شهر به بخشی فراموش‌نشدنی از خاطراتم تبدیل شده بود. آن دوران کودکی معصوم و پاک یک عمر بود. با یادآوری بوی کاه، آرزوها و رویاهایی را برای جمع‌آوری عشق برای خودم با خود حمل می‌کنم. ناگهان، یک کاه طلایی در آفتاب و باد بعد از ظهر پراکنده می‌شود...

آن خان


منبع

نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

لحظه‌ای که نگوین تی اوآنه با سرعت به خط پایان رسید، رکوردی که در 5 بازی SEA بی‌رقیب بود.
کشاورزان در روستای گل سا دِک مشغول رسیدگی به گل‌های خود هستند تا خود را برای جشنواره و تِت (سال نو قمری) ۲۰۲۶ آماده کنند.
زیبایی فراموش‌نشدنی عکاسی از «دختر جذاب» فی تان تائو در بازی‌های SEA 33
کلیساهای هانوی به طرز درخشانی چراغانی شده‌اند و حال و هوای کریسمس خیابان‌ها را پر کرده است.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

جوانان در شهر هوشی مین از گرفتن عکس و سر زدن به مکان‌هایی که به نظر می‌رسد "برف می‌بارد" لذت می‌برند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول