Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

خارجی عاشق تعطیلات 30 آوریل است.

سی سال پیش، درک ویلیام پیج، فارغ‌التحصیل تازه دانشگاه کانادایی، مشتاقانه رژه باشکوه ارتش ویتنام را که به مناسبت بیستمین سالگرد صلح و اتحاد ملی برگزار شده بود، تماشا می‌کرد.

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ20/04/2025


۳۰ آوریل - عکس ۱.

درک با خوشحالی جشن ۳۰ آوریل ۱۹۹۵ را در شهر هوشی مین تماشا می‌کرد.

حالا، آقای درک «بومی» ویتنام شده است، و همچنان پرچم‌های قرمز با ستاره‌های زرد می‌خرد تا برای شرکت در یک جشنواره بزرگ با مردم سرزمین دومش آماده شود.

در حالی که تنها چند روز به پنجاهمین سالگرد اتحاد مجدد کشور باقی مانده است، آقای درک ویلیام پیج (با ملیت کانادایی) و همسرش، خانم نگوین تی مین وان (در منطقه ۵ شهر هوشی مین) پیراهن‌هایی با طرح پرچم قرمز با ستاره‌های زرد چاپ شده با عبارت «هیچ چیز گرانبهاتر از استقلال و آزادی نیست» خریداری کرده‌اند. خانم مین وان با خوشحالی گفت که در آخرین روزهای آوریل، این زوج به بیرون خواهند رفت و خوش خواهند گذراند.

شنیده‌ام که در تاریخ 30 آوریل خیلی شلوغ خواهد بود، می‌ترسم که من و همسرم نتوانیم وارد شویم. اما حتی اگر نتوانیم آن را تماشا کنیم، بیرون رفتن هنوز هم لذت‌بخش است. همه در خیابان خواهند بود، تشویق می‌کنند و خوش می‌گذرانند. من و همسرم قطعاً خواهیم رفت.

ویتنام را به خاطر لبخندهای دوستانه‌اش دوست دارم

آقای درک هنوز ویتنامی صحبت نمی‌کند، اما هر بار که دوستان خارجی‌اش به شهر هوشی مین می‌آیند، به یک «محلی» تبدیل شده است. او به دوستانش توصیه می‌کند که از تور بازدید از جاذبه‌های گردشگری صرف نظر کنند و شخصاً آنها را برای غذا خوردن و بازی در کوچه پس کوچه‌های شهر هوشی مین می‌برد. او مطمئن است که هر کسی که با مردم ویتنامی برخورد کند، با آنها صحبت کند و با آنها زندگی کند، مانند او «مجذوب» آنها خواهد شد.

دوستم جان لیگون (با ملیت آمریکایی) تازه به شهر هوشی مین رسیده بود که درک او را به داخل یک مغازه نودل فروشی در کنار خیابان کوچکی در منطقه ۵ کشاند. بعدازظهر همان روز، تمام گروه دوستان به بازار آهن هاتون کوئین (منطقه ۵) رفتند.

چشمان جان گشاد شد وقتی درباره اره‌های آهنی ۸۰ ساله پرسید. او با مکث به زبان ویتنامی صحبت می‌کرد تا با فروشندگان آهن در بازار احوالپرسی کند. فروشندگان پوست قرمز، عرقی که از چربی برق می‌زد و لبخندی ملایم داشتند.

آقای درک و جان هر دو غرق در عکس گرفتن بودند. آنها چهره‌های عرق‌کرده، کمرهای خمیده در حال حمل ده‌ها کیلو پیچ و مهره، و چشمان خندان و دوستانه‌شان را ثبت کردند.

دوستش جان داستان‌های زیادی از درک درباره ویتنام شنید. جان مدتی در هانوی زبان ویتنامی آموخت و سپس خواست در دانانگ ساکن شود. جان به این دلیل که دوستش «ذهنش را دستکاری کرده بود» می‌خندید، اما این درست‌ترین دستکاری در زندگی کسانی بود که ویتنام را دوست دارند.

درک ویلیام پیج اهل کانادا است، او ویتنام را به عنوان خانه دوم خود به مدت 30 سال انتخاب کرده است. در آن سال، به مناسبت 30 آوریل 1995، بیستمین سالگرد صلح و اتحاد ویتنام، درک فارغ التحصیل تازه فارغ التحصیل شده بود و مشتاقانه با سربازان در رژه باشکوه عکس می گرفت.

حالا درک با یک زن ویتنامی ازدواج کرده است. او مدت زیادی است که در کشور همسرش زندگی می‌کند، چشمانش دیگر کنجکاو و مبهوت نیست، بلکه مانند فروشندگان آهن در بازار شهر هوشی مین، با مهربانی لبخند می‌زند. درک گفت هر وقت وقت آزاد پیدا می‌کند، دوربینش را برمی‌دارد و در کوچه پس کوچه‌های شهر هوشی مین پرسه می‌زند، همه جا مردم لبخند می‌زنند، لبخندها همیشه درخشان و دوستانه هستند.

وقتی از دانشگاه کانادا فارغ‌التحصیل شد، شرکتی از او دعوت کرد تا در چین یا ویتنام کار کند. درک پس از کمی تردید، ویتنام را انتخاب کرد. او شنیده بود که مردم ویتنام مقاوم هستند، ملتی کوچک که بر جنگ‌های شدیدی غلبه کرده و به صلح و استقلال دست یافته‌اند. او به طور مبهم فکر می‌کرد که آن مکان بسیار دشوار خواهد بود.

بنابراین درک جوان کوله پشتی خود را بست و از اقیانوس عبور کرد و به شهر هوشی مین رسید. او در یک شرکت مخابراتی کار می‌کرد. در آن زمان، صنعت موبایل در این کشور چیز بسیار جدیدی بود.

درک روزهای اولی که به ویتنام رسید را تعریف کرد، او شاهد سربازانی بود که در صف‌های مستقیم، سینه‌های بیرون داده، چهره‌های جدی و با صلابت و قاطع قدم برمی‌داشتند. هزاران نفر از آنها همچون یک نفر. او رژه‌های نظامی زیادی دیده بود، اما به ندرت چیزی به این باشکوهی دیده بود. همه بسیار خوشحال، مغرور و عاشق میهن خود بودند.

بنابراین درک عاشق شد، و سپس عاشق یک دختر ویتنامی به نام تران تی مین ون شد. آنها ازدواج کردند و تمام روز مثل پرندگان جیک جیک می‌کردند.

درک کمی ویتنامی صحبت می‌کرد چون مین ون همه کارها را انجام می‌داد. آنها یک استودیو باز کردند، شوهر عکاسی می‌کرد، زن آرایش می‌کرد. در اوقات فراغتشان، بیرون می‌رفتند، پرسه می‌زدند و عکس می‌گرفتند و با کارگران صمیمی گپ می‌زدند.

30 آوریل - عکس 2.

آقای درک اغلب ویتنام را به دوستان بین‌المللی خود به عنوان مکانی دوستانه که حتماً باید از آن بازدید کرد، معرفی می‌کند - عکس: AN VI

محبت ویتنامی

درک همیشه لبخندی ملایم داشت. او دوربینش را همراه داشت تا چشمان مهربان آنها را ثبت کند. او مدام عکس می‌گرفت و بدون اینکه متوجه باشد، تحت تأثیر آن چشم‌ها قرار گرفته بود. او می‌گفت کار آنها بسیار سخت است، اما هیچ‌کس اخم یا شکایتی نمی‌کرد. آنها همیشه شاد و مطمئن از فردا بودند.

درک، ویتنام را به عنوان مکانی بسیار جالب برای بازدید به دوستانش معرفی کرد. خانواده "پدرش" در کانادا به ویتنام آمدند و دوستانش نیز به دنبال او به این کشور زیبا و دوست داشتنی آمدند. بسیاری از آنها برای ماندن در ویتنام "تشویق" شدند.

آقای درک با غرور گفت: «اگر فقط اخبار مربوط به ویتنام ۴۰ سال پیش را می‌خوانید، همه‌اش اشتباه است. باید الان بیایید تا حس کنید ویتنام چقدر تغییر کرده است. من چند دوست دارم که به ویتنام آمدند و عاشقش شدند! آنها ماندند و مستقر شدند!»

آنچه درک را به طور خاص مجذوب خود می‌کند، نه تنها خوش‌بینی و روحیه مردم ویتنام، بلکه مهربانی آنها در کمک به یکدیگر در مواقع سختی است. هنگامی که شهر توسط همه‌گیری کووید-۱۹ فلج شد، زوج درک - مین ون به تیم‌های داوطلب پیوستند تا برنج بپزند و به مردم کمک کنند.

درک گفت که با دیدن تقلای همسرش، به او کمک کرد تا وسایل را از طبقات بالای آپارتمان به خیابان منتقل کند. سپس، با خلوت‌تر شدن خیابان‌ها، او و همسرش غذا می‌پختند و به مردم در قرنطینه می‌رساندند.

خانم مین ون همچنین باور نداشت که این زوج نه تنها بر روزهای سخت ناشی از بیماری همه‌گیر کووید-۱۹ غلبه کردند، بلکه به بسیاری از افراد دیگر نیز کمک کردند. او به طور محرمانه گفت که در آن زمان، کسب و کار استودیوی این زوج به تدریج مشتریان خود را از دست داد. سپس، ناگهان، تمام شهر فقط با صدای آژیر آمبولانس‌ها باقی ماند.

خانم مین ون برای داوطلب شدن در گروه «داوطلب برو» ثبت نام کرد. این گروه داوطلب عمدتاً از جوانان تشکیل شده است. آنها غذا و خوراکی می‌پزند و بین فقرا توزیع می‌کنند. درک به همسرش در جابجایی وسایل کمک کرد، سپس با دوستانش در کانادا تماس گرفت تا به گروه همسرش پول اهدا کند.

خیابان‌ها خلوت‌تر می‌شدند و او شخصاً به گروهی از داوطلبان پیوست تا غذا بپزند و بین مردم توزیع کنند. او به طور محرمانه گفت که همه اطرافیانش سعی در کمک به دیگران دارند. قوی به ضعیف و ثروتمند به نیازمند کمک می‌کنند.

هر روز، گروه داوطلب زن و شوهر صدها وعده غذا برای فقرا می‌پزند. و گروه داوطلب او از دولت شهر و مردم جاهای دیگر غذا دریافت می‌کند تا با آنها به اشتراک بگذارد. با وجود این سختی‌ها، او وطن دوم خود را حتی بیشتر دوست دارد.

۳۰ آوریل - عکس ۳.

آقای درک با خوشحالی و طنز، گاری را هل می‌دهد تا هدایای خیریه را تحویل دهد - عکس: ون تران

آقای درک با لبخندی درباره وطن دومش گفت: «ویتنامی‌ها نسبت به آینده بسیار مثبت‌اندیش هستند، به این معنی که اگر از آنها درباره امسالشان بپرسید، همیشه می‌گویند سال آینده بهتر خواهد بود، آینده بهتر خواهد بود. مردم ویتنام مثبت فکر می‌کنند. این چیزی است که من در مورد ویتنام دوست دارم. من به بسیاری از کشورهای جهان رفته‌ام، اما به ندرت جایی به اندازه ویتنام مثبت دیده‌ام.»

منبع: https://tuoitre.vn/ong-tay-me-le-30-4-20250419225951259.htm


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

یک مکان تفریحی کریسمس با یک درخت کاج ۷ متری، شور و هیجان زیادی را در بین جوانان شهر هوشی مین ایجاد کرده است.
چه چیزی در کوچه ۱۰۰ متری باعث ایجاد هیاهو در کریسمس می‌شود؟
غرق در جشن عروسی فوق‌العاده‌ای که ۷ شبانه‌روز در فو کوک برگزار شد
رژه لباس‌های باستانی: شادی صد گل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

دان دن - «بالکن آسمانی» جدید تای نگوین، شکارچیان جوان ابرها را به خود جذب می‌کند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول