آقای هونگ بستنی مورد علاقه‌اش را خرید تا در کنار دریاچه از آن لذت ببرد، عکسی از لحظه ورودش گرفت و آن را در رسانه‌های اجتماعی منتشر کرد و به دوستان و اقوامش اطلاع داد که سفرش را به سلامت به پایان رسانده است.

وقتی به خانه رسید، آقای هونگ لباس‌هایش را عوض کرد و برای شنا به رودخانه سرخ رفت. این عادتی است که او دهه‌هاست، صرف نظر از زمستان یا تابستان، حفظ کرده است. «این روش من برای بازگشت به ریتم زندگی روزمره پس از یک سفر اکتشافی طولانی و طاقت‌فرسا است.»

آقای هونگ گفت: «سفر من کاملاً مخفیانه بود. به جز راهنمای تور، همسر، فرزندان و دوستانم نمی‌دانستند که من تبت را فتح کرده‌ام. وقتی به چین رفتم، نمی‌توانستم از رسانه‌های اجتماعی استفاده کنم و مجبور شدم موقتاً ارتباطم را با همه قطع کنم.»

z5730293615522_306c71a8e32f7bd1020618aad80a459b.jpg
آقای هونگ پس از اتمام سفر، در دریاچه هوان کیم اقامت گزید.

آقای هونگ یک کوله گرد معروف در بسیاری از گروه‌های مسافرتی در ویتنام است. در سال ۲۰۱۹، در سن ۶۶ سالگی، او با موتورسیکلت در عرض ۶ ماه از آسیا و اروپا و از ۳۹ کشور و منطقه عبور کرد.

173412871_1353620741697660_4520876681696922242_n.jpg
آقای هونگ زمانی رکوردی به عنوان «اولین فرد ویتنامی که به مدت ۶ ماه به طور مداوم در جاده و در ۳۹ کشور و منطقه جهان موتورسواری کرد» ثبت کرد.

این کوله‌گرد کوچک اندام، با قد ۱ متر و ۶ سانتی‌متر و وزن کمتر از ۵۰ کیلوگرم، به همراه «اسب جنگی» خود مسافتی ۴۵۰۰۰ کیلومتری را پیمود، بر طوفان‌های شن در سین‌کیانگ (چین) در گرمای ۴۰ درجه سانتیگراد غلبه کرد و از گذرگاه ناهموار توسور با ارتفاع تقریباً ۴۰۰۰ متر در قرقیزستان که یک طرف آن کوه و طرف دیگرش پرتگاه عمیقی بود، عبور کرد...

آقای هانگ گفت: «یادم نمی‌آید در آن سفر چند بار از دوچرخه‌ام افتادم.»

88064355_10221105204482751_6356431527974273024_n.jpg
آقای هونگ در ژوئیه ۲۰۱۹ در آسیای میانه از دوچرخه‌اش افتاد.

«فرار از خانه» برای فتح تبت

اگر سفر به آسیا و اروپا آرزوی بازگشت و بازدید از مدرسه قدیمی‌اش در گرجستان - جایی که اتوماسیون خوانده بود - را در دل داشت، با سفر به چین، امیدوار بود کشوری بزرگ با فرهنگی متنوع و منحصر به فرد را فتح کند - جایی که تنها در سفر قبلی نگاهی اجمالی به آن انداخته بود.

آقای هونگ گفت: «در سال ۲۰۱۹، تجربه زیادی در رانندگی موتورسیکلت نداشتم، بنابراین در طول سفر کاملاً تمرکز کردم و جرات نکردم برای تحسین مناظر، از احتیاط خود دست بکشم. همین باعث پشیمانی من شد، همیشه آرزوی بازگشت به چین، برای کشف بیشتر طبیعت و فرهنگ آن را در سر می‌پروراندم.»

آقای هونگ در طول ۵ سال گذشته، به طور منظم شنا و مدیتیشن را برای افزایش انعطاف‌پذیری بدنش انجام داده است. در سال ۲۰۲۰، او به مدت ۲۰ روز همسرش را به ویتنام و به کا مائو برد. در آن زمان، او ۶۷ سال و همسرش ۶۶ سال داشتند.

او مسن‌ترین عضو باشگاه موتورسواری هانوی است، اما تقریباً هیچ سفری را از دست نمی‌دهد. او به همراه اعضای باشگاه به کائو بنگ، ها گیانگ سفر می‌کند، با موتورسیکلت از هانوی به کوانگ تری می‌رود و برای حمایت از مسابقات دوچرخه‌سواری، دویدن، جشنواره‌های سلامت و غیره به استان‌های زیادی می‌رود.

آقای هونگ گفت: «در مقایسه با ۵ سال پیش، در سن ۷۱ سالگی، هنوز احساس می‌کنم بدنم انعطاف‌پذیر، روحیه‌ام خوب و ذهنم شفاف است. به طور خاص، مهارت‌ها، تجربه و توانایی من در مدیریت موقعیت‌ها هنگام رانندگی بسیار پیشرفت کرده است. درست است که «تمرین، مهارت می‌آورد». به همین دلیل است که من در فتح تبت - مسیری بسیار سخت و چالش‌برانگیز برای هر کوله‌گردی - مطمئن هستم.»

در طول سفر در سراسر آسیا و اروپا، آقای هونگ توسط آقای ها، راهنمای تور با سال‌ها تجربه، راهنمایی می‌شد. پس از بازگشت از سفر، آقای هونگ چندین بار با آقای ها در مورد تمایلش برای سفر به چین صحبت کرد.

66270270_2521368347926787_11741203636682752_n.JPG
آقای هانگ و آقای ها در سفر سال ۲۰۱۹

اوایل ژوئن، آقای ها تماس گرفت تا اطلاع دهد که گروهی از گردشگران ویتنامی با ماشین به تبت (چین) سفر خواهند کرد. وقتی آقای ها به گروه پیشنهاد داد که آقای هونگ به آنها بپیوندد، سرپرست گروه موافقت کرد، زیرا او مسافر مسن، تران له هونگ، را نیز می‌شناخت. آقای هونگ و آقای ها می‌توانستند موتورسیکلت برانند و به گروه بپیوندند، به شرطی که قوانین و برنامه را رعایت کنند.

آقای هونگ گفت: «من بدون هیچ تردیدی فوراً موافقت کردم، مهم نیست چقدر هزینه داشته باشد، من حاضرم.»

با این حال، به دلیل زمان فوری، آقای هونگ کمتر از ۱۰ روز فرصت داشت تا مراحل را آماده کند. آقای هونگ گفت: «من مجبور بودم مراحل تعویض گذرنامه، درخواست ویزا، انجام معاینات پزشکی برای خرید بیمه بین‌المللی و دریافت مجوز ورود به تبت را انجام دهم... به دلیل زمان فوری، از نظر ذهنی نیز خودم را آماده کردم، اگر نتوانم به موقع به گروه بپیوندم، آن را سرنوشت‌ساز نمی‌دانم.»

خوشبختانه، آقای هونگ این عمل را در "دقیقه نود" به پایان رساند.

قبل از سفر، او فقط به خانواده‌اش اطلاع داد که «برای چند روز با دوستانش به یک سفر کوله گردی می‌رود». این کوله گرد ۷۱ ساله توضیح داد: «این یک سفر طولانی با سختی‌ها و خطرات فراوان است، بنابراین نمی‌خواهم «از قبل بگویم، اما آن را نبرید». من این کار را مخفیانه انجام دادم، بدون اینکه به کسی اطلاع دهم.»

ورود به چین.JPG
آقای هونگ آماده ورود از لائوس به چین می‌شود

برای اینکه بتواند با موتورسیکلت به چین سفر کند، مجبور بود از لائوس عبور کند. جاده منتهی به دروازه مرزی لائوس-چین ناهموار، گلی و بسیار دشوار بود. در بسیاری از بخش‌های جاده، آقای هونگ مجبور بود بایستد تا موتورسیکلت را کنترل کند. آقای هونگ و آقای ها 4 روز سفر طول کشید تا به دروازه مرزی لائوس-چین برسند.

در سال ۲۰۱۹، آقای هونگ هنگام عبور از مرز لائوس دچار حادثه شد. او با بی‌احتیاطی پیچ تندی را طی کرد و نتوانست فرمان را کنترل کند. برای جلوگیری از افتادن در پرتگاه، مجبور شد ماشین را به سمت یک پیچ تند در کنار جاده هدایت کند. جلوی ماشین شکست، لاستیک از رینگ جدا شد و او از ماشین به بیرون پرتاب شد.

آقای هونگ تأیید کرد: «در این سفر، تجربه بسیار بیشتری دارم. البته، هر چه تجربه بیشتری داشته باشم، محتاط‌تر هستم، نه اینکه جانبدارانه یا سهل‌انگارانه عمل کنم.»

وقتی آقای هونگ به یون‌نان (چین) رسید، عروسش تماس گرفت تا حالش را بپرسد. در این زمان، تمام خانواده می‌دانستند که او به کشور همسایه رسیده است. «با این حال، من دقیقاً نگفتم که او کجا خواهد رفت یا چه مدت خواهد بود. به فرزندانم گفتم که مطمئن باشند که من بیرون خواهم رفت و به سلامت برمی‌گردم. شماره تماس آقای ها را دادم تا در صورت نیاز با او تماس بگیرند.»

آقای هونگ گفت: «چون با دقت تحقیق نکردم و اینترنت و اپلیکیشن‌های شبکه‌های اجتماعی چینی را نصب نکردم، نتوانستم با خانواده‌ام تماس بگیرم.»

یک چرت سریع در یک استراحتگاه در یون‌نان، چین.JPG
آقای هونگ و آقای ها در یک استراحتگاه در یون‌نان استراحت کردند.

سفر سخت و طاقت فرسا

طبق برنامه، این گروه از چندین استان غربی چین از جمله یون‌نان، گوئیژو، چونگ‌کینگ، شانشی، لانژو، چینگهای و منطقه خودمختار تبت عبور خواهد کرد.

«ماشین‌ها و موتورسیکلت‌ها سرعت‌ها و مسیرهای متفاوتی دارند. آن‌ها از بزرگراهی که با بزرگراه ملی ترکیب شده استفاده می‌کنند، در حالی که من و «ها» از بزرگراه ملی برای دیدن روستاها و آشنایی با فرهنگ محلی استفاده می‌کنیم.»

با این حال، ما باید کاملاً از برنامه مطمئن شویم و هر شب با گروه در هتل از پیش تعیین‌شده جمع شویم. صبح روز بعد، کل گروه قبل از حرکت، طبق مقررات، مراحل لازم را انجام می‌دهند. به همین دلیل، روزهایی وجود دارد که باید 22 ساعت مداوم رانندگی کنیم.

z5730147758708_9d0ccc4389372b35467dc6a4c605bd16.JPG
آقای هونگ با دو نفر از اعضای هیئت عکس یادگاری گرفت.

سخت‌ترین بخش سفر زمانی بود که دو رکابزن از گردنه سمو لا عبور کردند.

سمو لا یک گذرگاه کوهستانی در مرکز تبت است که به منطقه چانگتانگ منتهی می‌شود. این جاده که با نام جاده استانی ۲۰۶ (S206) نیز شناخته می‌شود، جاده‌ای متروک در میان کوه‌های متروک است. سمو لا با ارتفاع ۵۵۶۵ متر، مرتفع‌ترین جاده آسفالت شده جهان محسوب می‌شود.

نیمه شب بود که آقای هونگ و آقای ها به بالای گردنه رسیدند. در آن زمان، دمای بیرون ۳- درجه سانتیگراد بود و باد بسیار شدیدی می‌وزید. آقای هونگ کنترل وسیله نقلیه را از دست داد و خسته شد. او وسیله نقلیه را کنار جاده متوقف کرد، نشست و به موتورسیکلت تکیه داد.

«ها» مدام به من یادآوری می‌کرد: اگر اینجا بمانی، از سرما می‌میری. اما من خیلی خسته بودم، مطمئن بودم که نمی‌توانم رانندگی کنم و اگر این کار را بکنم، از صخره می‌افتم. «ها» یک شکلات به من داد. من فقط نیمی از آن را خوردم، سپس سریع آن را در جیبم گذاشتم و خوابم برد. حدود یک ساعت بعد، با احساس هوشیاری بسیار بیشتری از خواب بیدار شدم. «ها» بسیار خوشحال بود زیرا قرار بود با نیروهای امداد بین‌المللی تماس بگیرد.» آقای هونگ گفت.

z5730276144672_ea32807a5a40ba8b50c9f1d0e86e79d8.jpg
جاده سمو لا با ارتفاع ۵۵۶۵ متر، مرتفع‌ترین جاده آسفالت‌شده جهان محسوب می‌شود.

دو کوله‌گرد دوباره سوار اتوبوس شدند و از آن طرف گردنه به پایین ادامه دادند. آنها باید قبل از ساعت ۷ صبح در هتل می‌بودند تا به گروه بپیوندند.

آقای هونگ گفت: «هیچ تیر چراغ برقی در جاده نبود، بنابراین هوا کاملاً تاریک بود و فقط نور چراغ‌های جلو ماشینمان می‌تابید. در یک نقطه، به یک چاله عمیق خوردیم و من از روی زین پریدم. ساعت ۳ صبح، دیدم که چراغ‌های جلو ها دورتر می‌شوند. سرعتم را کم کردم و ها گفت: «عمو، من بیهوش شده‌ام.» بعد از آن، او دوچرخه‌اش را کنار جاده پارک کرد و به مدت ۳۰ دقیقه روی زین خوابش برد.»

وقتی «ها» از خواب بیدار شد، هوا کاملاً روشن شده بود. آن دو با تمام سرعت به سمت محل ملاقات رانندگی کردند. پس از انجام مراحل اداری، در هتل ماندند تا کمی بخوابند.

آقای هونگ گفت: «سخت، خسته‌کننده و پر از خطر بود، مواقعی بود که فکر می‌کردم از پا می‌افتم، اما بر همه آنها غلبه کردم. وقتی با چشمان خودم روستاهای زیبا را دیدم که در استپ‌ها، کوه‌ها، تپه‌ها، رودخانه‌ها و نهرها واقع شده بودند، جایی که مردم هنوز آداب و رسوم سنتی خود را نسل به نسل حفظ می‌کنند، عاشق این سفر شدم.»

پارک کردن و آماده شدن برای پوشیدن بارانی در فلات چینگهای.jpg
«اسب جنگی» آقای هونگ در فلاتی در چینگهای

او به ویژه تحت تأثیر روستاهای تبتی قرار گرفت - جایی که هر خانه پوشیده از مدفوع حیوانات بود.

بیشتر مردم اینجا با پرورش گاومیش و بز امرار معاش می‌کنند. هر چه خانه‌ای کود بیشتری داشته باشد، دام بیشتری دارد و صاحب آن ثروتمندتر است. در تبت، کود گاو به جای هیزم، سوخت مهمی نیز محسوب می‌شود.

آقای هونگ گفت: «در گذرگاهی کوهستانی در سرزمین اسرارآمیز تبت، به گروهی از مردم تبت برخوردم که در حال خواندن موسیقی سنتی بودند. آنها با تمام وجود در میان زمین و آسمان باشکوه آواز می‌خواندند. در آن لحظه، اگرچه زبان را نمی‌فهمیدم، اما همچنان از طریق ملودی احساس غرق شدن در احساسات می‌کردم.»

«من همیشه از احساساتی که در هر سفر دارم، قدردانی می‌کنم. چه ۲۰ ساله باشم، چه ۳۰ ساله یا ۷۰ ساله، هنوز هم زندگی را دوست دارم. حتی وقتی بالای ۷۰ سال سن داشته باشم، متوجه می‌شوم که این زمانی است که عشق زیباترین می‌شود. من همچنان سبک زندگی معتدلی را حفظ خواهم کرد، شنا می‌کنم، مدیتیشن می‌کنم، رانندگی می‌کنم...»

این کوله‌گرد ۷۱ ساله گفت: «اگر فرصتی داشته باشم، به سفرهای طولانی ادامه خواهم داد تا از زیبایی‌های زندگی لذت ببرم.»

عکس: NVCC

مرد کوله گرد ۷۰ ساله در شهر هوشی مین با موتورسیکلتش همسرش را به همه جا می‌برد تا «جبران جوانی‌اش» را کند. از سال ۲۰۲۲، آقای کام (شهر هوشی مین) به همسرش توصیه کرد که شغلش در تجارت را رها کند و به همه جا سفر کند. او با موتورسیکلتش همسرش را به ده‌ها استان و شهر می‌برد و جبران سال‌های جوانی همسرش را می‌کرد، زمانی که او مشغول، درگیر و نگران خانواده‌اش بود.