Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

من هیچ‌وقت در هشتم مارس به همسرم گل ندادم.

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ02/03/2024


Ở trong nhà tôi, hình như không có chuyện gì không qua tay vợ mà xong! - Ảnh: P.X.V.

در خانه‌ی من، انگار هیچ کاری نیست که بدون زیر نظر همسرم انجام نشود! - عکس: PXV

راستش را بخواهید، من قبلاً هرگز برای همسرم هدیه نخریده‌ام، حتی گل. دهه‌ها پیش، وقتی عاشق هم بودیم، می‌گفتم: «تو فقیری، من هم پولدار نیستم».

من دختر بزرگ خانواده هستم، مجبور شدم مدرسه را زود ترک کنم تا به پدر و مادرم در کسب و کار کمک کنم و خواهر و برادرهای کوچکترم را بزرگ کنم. من دانشجوی رشته آموزش و پرورش هستم، تمام سال گرسنه‌ام، به ندرت پولی در جیبم دارم.

بعضی وقت‌ها ظهرها با اینکه می‌دانستم گرسنه‌ام، به مغازه‌اش می‌رفتم. او مرا به یک رستوران ارزان‌قیمت می‌برد، یک بشقاب برنج سفارش می‌داد تا بخورم، و می‌گفت که تازه غذا خورده و هنوز سیر است. ما دهه‌ها بود که ازدواج کرده بودیم تا اینکه او حقیقت را گفت، در آن زمان او فقط به اندازه‌ای پول داشت که بتواند من را سیر کند، برای همین این حرف را زد.

وقتی ازدواج کردند، زن و شوهر هر دو بی‌پول بودند و شرایط اقتصادی سختی داشتند. وقتی همسرش یک ماه قبل دختری به دنیا آورده بود، این زوج چند سکه طلا قرض گرفتند تا یک خانه کاهگلی موقت در مزرعه برنج بسازند.

هنرمندان اغلب همه چیز را شاعرانه می‌کنند، می‌گویند «یک سقف کاهگلی، دو قلب طلایی» یا «یک کلبه ایده‌آل». زندگی مثل یک رویا نیست، بنابراین واقعیت به اندازه ادبیات رمانتیک نیست.

در روزهای بارانی، آب از سقف چکه می‌کند و مستقیماً روی پشه‌بند می‌ریزد. ما باید آن را با یک بارانی بپوشانیم و وقتی پر شد، آن را به پایین فشار می‌دهیم. این زوج تمام شب نمی‌خوابند، زانوهایشان را در پشه‌بند جمع می‌کنند و هر وقت جایی خیس می‌شود، نوزاد را به جای خشکی منتقل می‌کنیم.

حالا که بچه‌ها بزرگ شده‌اند و پدربزرگ و مادربزرگ شده‌اند و اوضاع مالی خانواده خوب شده، همسرم هیچ‌وقت نگران خرج کردن پول برای شوهر و بچه‌هایش نیست و حساب و کتاب نمی‌کند، اما وقتی نوبت به خرید برای خودش می‌رسد، همیشه خیلی مقتصد و صرفه‌جو است.

آخر سال، من و همسرم برای خرید به سوپرمارکت رفتیم. وقتی موقع پرداخت رسید، دیدم همسرم همه چیز را برای من و فرزندانم خریده و هیچ کدام از لباس‌های خودش را نخریده است. از او پرسیدم چرا برای خودش لباس نو نمی‌خرد؟ همسرم گفت که چند لباس نو دارد، اما به ندرت بیرون می‌رود، پس چرا با خرید لباس‌های بیشتر، آنها را هدر می‌دهد؟

وقتی ما عاشق هم بودیم، هیچ‌کس نمی‌دانست هشتم مارس یا روز زن چیست. حتی اگر هم می‌دانستند، زندگی در آن زمان آنقدر سخت بود که هیچ‌کس به فکر دادن کارت، گل یا هدیه نبود.

و حالا، هر بار که تعطیلات زنانه‌ای مثل روز جهانی زن، روز زن ویتنامی، تولد همسرم... دخترم همیشه پیشنهاد می‌دهد: «بابا، برای مامان یه چیزی بخر!». وقتی این را به همسرم می‌گویم، همیشه بی‌تفاوت می‌گوید: «زحمت نکش، چرا بخری، فقط پولش را بگذار برای من!».

همین و بس.

وقتی کارمند دولت بودم، هر سال شرکت برای کارکنانش تعطیلات ترتیب می‌داد. هر سال از همسرم دعوت می‌کردم که با من بیاید، اما او به ندرت با من می‌آمد چون شرکت فقط هزینه یک سفر را پرداخت می‌کرد و کسی که می‌آمد باید پول را پرداخت می‌کرد. همسرم در مورد پول خسیس بود، بنابراین تقریباً هر سال فقط ما دو نفر با هم می‌رفتیم.

در طول تور ، نزدیک به تاریخ برگشت، گروه یک روز آزاد برای خرید داشت. تقریباً همه برای اقوام هدیه خریدند.

به همسرم زنگ زدم و پرسیدم (باید برای اطمینان در مورد همه چیز نظر او را می‌پرسیدم، وگرنه اوضاع خراب می‌شد): می‌توانی این یا آن را برای من بخری؟ همسرم با اشاره دست مرا منصرف کرد: «چیزی نخرید، سوپرمارکت‌های زیادی در سایگون وجود دارد، همه چیز از هر کشوری می‌فروشند و حتی ارزان‌تر هم هستند. فقط بیرون بروید و خوش بگذرانید، فقط یادتان باشد بچه را برای من سالم نگه دارید!»

همین!

خانواده‌ام بعضی وقت‌ها مشکل دارند، بعضی وقت‌ها من کلافه می‌شوم، غرغر هم می‌کنم، کمی بدخلق می‌شوم (اما فقط زیر لب غر می‌زنم). دخترم فوراً می‌گوید: «بابا، با مامان بحث نکن! خانه باید سقف داشته باشد!». من و تو، غذا می‌خوریم و چرت و پرت می‌گوییم!

اما حالا که به گذشته فکر می‌کنم، حق با او بود! در خانه، چه بزرگ و چه کوچک، هیچ چیز نبود که به مادرش نیفتد.

همسرم، وقتی خوشحال بود، می‌گفت: «شما دو نفر واقعاً خوبید، همه‌تان تحصیلات عالی دارید و من فقط کلاس ششم یا هفتم هستم، اما هر وقت صحبت از پول می‌شود، از من می‌پرسید چرا، مگر من عابربانک هستم، بانک هستم؟ و فقط بحث پول نیست، من سرآشپز رستوران هستم، پزشک هستم، پرستار هستم و...!».

بنابراین کلی چیزهای «درست» فهرست شد. در واقع، در این خانه، انگار هیچ کاری نیست که بدون مشورت با زن خانه انجام نشود!

همسرم از دادن گل یا هدیه به من امتناع می‌کند، بنابراین امسال پیشنهاد می‌کنم که تمام خانواده بیرون بروند و جایی را برای جشن گرفتن ۸ مارس پیدا کنند. نمی‌دانم همسرم موافقت خواهد کرد یا فقط «پولش را برای من می‌گذارد»؟

از خوانندگان دعوت می‌کنیم تا در مورد موضوع « آیا زنان برای شاد بودن نیاز به دریافت هدیه و داشتن هدیه دارند؟ » بحث و تبادل نظر کنند. نظرات خود را به آدرس ایمیل bichdau@tuoitre.com.vn ارسال کنید یا در زیر مقاله نظر دهید. از مطالعه شما متشکریم.

Ngày 8-3: Sợ những bữa liên hoan cho đẹp mặt! ۸ مارس: ترس از مهمانی‌ها برای خوب به نظر رسیدن!

هر بار که تعطیلاتی برای زنان وجود دارد، مانند ۸ مارس یا ۲۰ اکتبر، بسیاری از زنان از مهمانی‌هایی که توسط همکاران مردشان ترتیب داده می‌شود، می‌ترسند، چه از روی اجبار و چه برای اینکه در مقابل سایر ادارات خوب به نظر برسند.



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

شهر ساحلی ویتنام در سال ۲۰۲۶ به برترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل می‌شود

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول