ون ترانگ در طول سال نو قمری با خانوادهاش وقت میگذراند
سلام ون ترانگ! خانواده شما در پایان سال عضو جدیدی به خود دید، آیا برنامههای شما برای عید تت متفاوت است؟
- احتمالاً کمی متفاوت خواهد بود! اما دوقلوهای من فقط ۳ سال دارند. بنابراین در چند سال گذشته، به داشتن فرزند در خانه عادت کردهام. بیشتر اوقات خانوادهام فقط در خانه میمانند و به مسافرتهای دور نمیروند. شاید طولانیترین سفر به تین گیانگ - زادگاهم - برای دیدن پدربزرگ و مادربزرگم بود.
باید بگویم که فرزندم افتخارآمیزترین لحظه من در سال ۲۰۲۴ است. از آنجایی که بیشتر سال گذشته باردار بودم، فقط در خانه ماندم و از بچهها مراقبت کردم. حالا که فرزند چهارمم فقط ۳ ماه دارد، بیشتر روی مادر بودنم تمرکز کردهام.
* این نقطه عطف جدید چگونه زندگی شما را تغییر میدهد؟
- من خیلی سرم شلوغتر شده و اشتباه است که بگویم خسته نیستم. من باید هم از نوزاد و هم از سه فرزند بزرگتر مراقبت کنم. بعضی وقتها دلم برای فرزندانم میسوزد چون وقت زیادی برای آنها ندارم. در گذشته، وقتی فقط یک فرزند داشتم، تمام وقتم را صرف بازی با آنها و آموزش چیزهای زیادی در زندگی به آنها میکردم. حالا آنها میخواهند من با آنها بازی کنم، اما من سرم شلوغ است و از خواهر و برادرهای کوچکترم مراقبت میکنم، بنابراین نمیتوانم. اما فکر میکنم این موقعیت لحظات بسیار شیرینی را ایجاد کرده است، معمولاً وقتی بچهها بدون مادرشان با یکدیگر بازی میکنند.
من خوششانس هستم که یک خانواده بزرگ با اعضای زیادی دارم که در مراقبت از بچهها از من حمایت میکنند، از پدربزرگ و مادربزرگ گرفته تا پدربزرگ و مادربزرگ. شوهرم مسئولیت آموزش همه بچهها را بر عهده خواهد گرفت. فرزند بزرگترم در حال حاضر در کلاس سوم است، بنابراین شوهرم کسی خواهد بود که از نزدیک بر روند یادگیری او نظارت میکند و تا حدودی به من کمک خواهد کرد.
شریک حاضر است از ون ترانگ در مراقبت از فرزندان حمایت کند.
* موقتاً حرفه هنری خود را کنار گذاشتهاید تا به خانوادهتان رسیدگی کنید، آیا با دیدن پیشرفت همکارانتان دلتان برای کارتان تنگ شده است؟
- داشتن فرزند چهارم بخشی از برنامه این زوج بود، بنابراین همه چیز بدون هیچ غافلگیری و به آرامی پیش رفت. اما درست نیست که بگویم به آن فکر نکردم یا از حرفهام ناراحت نشدم. من هم یک هنرمند هستم، بنابراین گاهی اوقات کمی حساس میشوم. اما آن را خیلی جدی نمیگیرم، تا حدودی به این دلیل که شخصیت من سازگار است و میتوانم در هر محیطی که قرار بگیرم شادی پیدا کنم. به عنوان مثال، وقتی در حال فیلمبرداری هستم، خودم را وقف کارم میکنم و در خانه، با فرزندانم شادی پیدا میکنم. فکر میکنم اولویتهای من در هر مرحله متفاوت خواهد بود.
من در زندگیام مراحل بسیار زیبایی را پشت سر گذاشتهام. برای مثال، وقتی ۲۵-۲۶ ساله بودم، ازدواج کردم و در سنی بچهدار شدم که هنوز سالم و به اندازه کافی قوی بودم تا از آنها مراقبت کنم. بعدها، وقتی پیر شوم، زمان بیشتری برای گذراندن با فرزندانم خواهم داشت. در هر شرایطی، میتوانم شادی را پیدا کنم.
* قبل از سازگاری با زندگی فعلی، شاید شما هم دورهای از «مبارزه روانی» را پشت سر گذاشتهاید؟
- البته. وقتی بیشتر در هنر فعال بودم، رسانههای اجتماعی به اندازه الان توسعه نیافته بودند تا مردم بتوانند تصویر خودشان را بسازند. وقتی سرعتم را کم کردم، دیدم دوستانم خیلی سریع میدوند. گاهی اوقات احساس غم میکردم، فکر میکردم اگر پیش خانوادهام برنگشته بودم، به بسیاری از رویاهای جوانیام میرسیدم. اما وقتی به گذشته نگاه میکنم، هیچ پشیمانی ندارم. چون هر بعدازظهر وقتی چهار فرزندم را میبینم که با هم بازی میکنند، احساس خوشبختی میکنم. به دست آوردن چیزی، چیز دیگری را از دست میدهد، این را درک میکنم، بنابراین آن را میپذیرم. مواقعی وجود خواهد داشت که احساس غم میکنم، اما همه چیز به آرامی میگذرد.
ون ترانگ در دوران دوری از هنر، از بودن با فرزندانش لذت میبرد
* آیا در حال حاضر خانواده بزرگترین منبع انگیزه ون ترانگ است؟
- درسته. دوستانم مثل تان تروک، خا لی... همه میگفتند اگر میدانستند بچهدار شدن اینقدر خوب است، زودتر بچهدار میشدند. در مورد من، من همیشه نگران شغلم هستم، خانوادهام مرا منع نمیکنند یا مجبورم نمیکنند که در خانه بمانم. مادرشوهرم حتی میخواهد که من به زودی به صحنه برگردم، چون همه از این حس که از پایین بنشینند و تبدیل شدن من به یک شخصیت را تماشا کنند، لذت میبرند. من میتوانم صحنه را راحتتر مرتب کنم، اما در مورد فیلمها، اگر پروژه مناسبی وجود داشته باشد، هنوز هم مایل به شرکت هستم. اما مهمترین چیز این است که قبل از اینکه دوباره بتوانم اعتماد به نفس داشته باشم، باید به فرم اولیهام برگردم.
خوشبختانه، من از افسردگی پس از زایمان رنج نمیبرم. هر بار که زایمان میکنم، احساس شادابی میکنم و دیگر در آن حالت نیستم. بخشی از شانس من این است که یک خانوادهی دوستداشتنی در کنارم دارم. میبینم که هر کودک شخصیت متفاوتی دارد، بنابراین احساس میکنم که در حال کشف یک فیلم جدید هستم. من واقعاً دیوانه و شیفتهی بچهها هستم. دوست دارم آنها را کشف کنم، با آنها بازی کنم و به آنها آموزش دهم. از وقتی کوچک بودم، به مادرم وابسته بودم و حتی وقتی ازدواج کردم و بچهدار شدم، او هنوز هم یک حامی قوی برای من بود. بنابراین امیدوارم بتوانم این کار را برای فرزندانم انجام دهم. به همین دلیل است که مدت زیادی است که به حرفهام برنگشتهام. میخواهم در کنار فرزندانم باشم تا با آنها بزرگ شوم زیرا میدانم که دوران کودکی آنها خیلی سریع میگذرد. هر چه بیشتر با آنها باشم، بیشتر احساس میکنم که وقت کافی برای آنها ندارم. پروژههای سینمایی زیاد از من دعوت میکنند و خانوادهام از من حمایت میکنند، اما خودم نمیخواهم برگردم زیرا نمیتوانم تحمل کنم که فرزندانم را برای تمرکز روی کار تنها بگذارم.
* دوست دارید فرزندانتان مثل خودتان هنر را دنبال کنند یا مثل شوهرتان تجارت کنند؟
- من فکر میکنم وقتی فرزند شما شغلی دارد که دوست دارد، مثل این است که مجبور نیست یک روز کار کند. فقط امیدوارم که او بداند چه چیزی را دوست دارد و آن را دنبال کند. چون افراد زیادی هستند که با این موضوع مشکل دارند و حتی وقتی بزرگ میشوند، نمیدانند چه میخواهند. من فکر میکنم انتخاب شغل برای فرزندتان بر اساس علایق پدر یا مادر راه درست نیست. اما اگر فرزندتان استعداد هنری داشته باشد، من خوشحال خواهم شد.
* از ون ترانگ بابت وقتی که برای به اشتراک گذاشتن این مطلب گذاشتید، متشکرم!
منبع: https://thanhnien.vn/dien-vien-van-trang-o-tuoi-35-toi-dang-co-nhung-cot-moc-dep-trong-doi-185250128224414351.htm






نظر (0)