هفته گذشته، گرنت هارولد - که هفت سال را در هایگرو گذراند و در لحظات کلیدی برای شاه چارلز، شاهزاده ویلیام و هری حضور داشت - خاطرات خود را با عنوان «پیشخدمت سلطنتی: زندگی قابل توجه من از خدمت سلطنتی» منتشر کرد.
کتاب تازه منتشر شده هارولد جنبههای بسیاری از خانواده سلطنتی بریتانیا را آشکار میکند.
عکس: آمازون
مانند دیگر خاطرات، این کتاب روایتهای دست اول زیادی از خانواده سلطنتی را آشکار میکند.
هارولد گفت که از خدمت به پادشاه چارلز لذت میبرد، کسی که او را «مهربان و بسیار آرام» توصیف کرد. او سخت کار میکرد و نمیتوانست احمقها را تحمل کند. او با همه کنار میآمد و اگرچه گاهی اوقات به عنوان یک فرد گوشهگیر دیده میشد، اما اینطور نبود. برخلاف گمانهزنیها مبنی بر اینکه این پادشاه بدخلق بوده، هارولد گفت که در هفت سالی که به پادشاه چارلز خدمت کرده «حتی یک بار هم صدایش را بلند نکرده است».
نکته قابل توجه در مورد این کتاب، به اشتراک گذاشتن اطلاعات مربوط به اعضای خانواده سلطنتی است. بر این اساس، وقتی هارولد برای اولین بار وارد شد، شاه چارلز و ملکه کامیلا هنوز جدا از هم زندگی میکردند. او گفت که با وجود این، ملکه کامیلا اغلب بدون «حفاظت پلیس یا هیچ کس دیگری» به هایگرو میرفت.
با این حال، شاه چارلز به او بسیار توجه داشت. هارولد گفت: «شاه چارلز اغلب از من میخواست چیزی برایش ببرم. یک بار او پنجره طبقه بالا را باز کرد و کسی را خواست. وقتی جواب دادم، ساعت ۹:۴۵ شب مرا به چای دعوت کرد.»
نکته دیگری که توجه همه را به خود جلب کرد، اعلام نامزدی شاه چارلز و ملکه کامیلا بود. او گفت: «در پایان مراسم، آن دو مستقیماً با پروازی به بیرخال (در املاک بالمورال) رفتند. همه ما بیرون رفتیم، برای آنها دست تکان دادیم و وقتی ویلیام و هری ماشین خود را با عبارت «تازه ازدواج کرده» تزئین کردند، خندیدیم. در حالی که آنها با تشویق از میان طاقها عبور میکردند، پسرها به دنبال ماشین میدویدند.»
خانواده سلطنتی در مراسم عروسی شاه چارلز و ملکه کامیلا
عکس: تاتلر
خوانندگان به سرعت متوجه تناقض بین این خاطره و روایت شاهزاده هری در کتاب Spare شدند. به طور خاص، هری فاش کرد که از پدرش التماس کرده که با کامیلا ازدواج نکند: "ما از تو حمایت میکنیم، همیشه حمایت کردهایم. کامیلا هم همینطور. اما لطفا با او ازدواج نکن. بیا با هم بمانیم، بابا." از طرف خودش، شاه چارلز بلافاصله پاسخ نداد، اما کامیلا اقدامات خودش را انجام داد.
هری آنها را «نشستهای خصوصی» نامید و این زوج «یک بازی الاکلنگ طولانیمدت را آغاز کردند.» او همچنین آن را «کمپینی برای ازدواج و در نهایت تاج و تخت (با تأیید پدر)» نامید.
هارولد ادعا میکند خاطراتش از روابط سلطنتی که شاهد آن بوده، با آنچه در خاطرات هری توصیف شده، بسیار متفاوت است. او مینویسد: «میتوانم به شما اطمینان دهم که آن چهار نفر خیلی خوب با هم کنار میآمدند. و به همین دلیل است که هری را در حال نوشتن این مطلب درک نمیکنم. چون من آنها را در حال شام خوردن، نوشیدن و رفتن به مهمانی با هم دیدهام.»
همانطور که هارولد به یاد میآورد، «هیچ خصومتی» در کار نبود. رابطهای که او بین چارلز و پسرانش مشاهده کرد، هیچ شباهتی به رابطهای که هری به تصویر کشیده بود، نداشت: «پادشاه کارهایی میکرد که آنها را به خنده بیندازد.»
یک منبع کاخ گفت: «کتاب هارولد حملهای مستقیم به هری است. اساساً میگوید: «به هری اعتماد نکن، به من اعتماد کن!» یکی دیگر گفت: «او (هری) خودش این را میداند. پادشاه از پیروان وفادارش استفاده میکند تا واکنش مردم را به داستان یکطرفه هری تغییر دهد.»
منبع: https://thanhnien.vn/vua-charles-phan-phao-nhung-cao-buoc-cua-hoang-tu-harry-185250829124434373.htm
نظر (0)