Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

۷۰ سال تجدید قوا در شمال: روحیه هموطنان در شمال سرشار است

پس از توافق ژنو در سال ۱۹۵۴، کشور موقتاً به دو منطقه شمال و جنوب تقسیم شد. برای آماده‌سازی نیروها برای انقلاب در جنوب، ده‌ها هزار کادر، سرباز، دانشجو و مردم جنوب توسط حزب و عمو هو به شمال اعزام شدند. در روزهای سخت اولیه، شمال آغوش خود را برای استقبال از آنها گشود و هر وعده غذایی و لباسی را با آنها تقسیم کرد و سفری تاریخی پر از محبت شمال و جنوب را رقم زد.

Thời ĐạiThời Đại10/11/2024

همدلی در مواقع سختی

تان هوا یکی از مناطقی است که از اولین هموطنان جنوبی برای تجدید قوا استقبال کرد. طبق اطلاعات کارگاه آموزشی "تان هوا با هموطنان جنوبی، کادرها، سربازان و دانشجویان در حال تجدید قوا به سمت شمال - 70 سال محبت عمیق" در اوایل اکتبر 2024، اولین قطار حامل هموطنان جنوبی در 25 سپتامبر 1954 در میان تشویق هزاران نفر از مردم تان هوا، امواج را شکست و به بندر لاخ هوی - سام سون رسید. ظرف 9 ماه، از سپتامبر 1954 تا مه 1955، تان هوا در مجموع از 7 قطار با 45 سفر، شامل 47346 کادر، سرباز، 1775 معلول جنگی، 5922 دانشجو و 1443 خانواده از کادرها، استقبال کرد.

Nhân dân miền Bắc đón tiếp cán bộ, bộ đội và nhân dân miền Nam tập kết ra Bắc tại bến Sầm Sơn (Thanh Hóa), theo quy định tại Hiệp định Geneva (25/9/1954). (Ảnh: Tư liệu TTXVN)
مردم شمال، طبق مفاد توافقنامه ژنو (۲۵ سپتامبر ۱۹۵۴)، از کادرها، سربازان و افرادی که از جنوب به شمال بازمی‌گشتند، در اسکله سام سون (تان هوا) استقبال کردند. (عکس: اسناد VNA)

در سراسر مناطق تان هوآ، جنبش اهدای کمک برای حمایت از مردم جنوب با قدرت در جریان بود. هزاران دست لباس، پتو و غذا تهیه شد. برای ساخت سرپناه‌های موقت، مناطق کوهستانی شبانه‌روز ده‌ها هزار درخت بامبو و چوب را به تان هوآ منتقل می‌کردند و به مردم جنوب کمک می‌کردند تا به زودی زندگی خود را تثبیت کنند.

آقای دیپ ون سون، معاون رئیس و دبیرکل کمیته ارتباط با دانشجویان جنوب شهر هوشی مین ، خاطرات خود را از اولین روزهایی که در حالی که تنها ۹ سال داشت پا به تان هوآ گذاشت، بازگو کرد. ۷۰ سال گذشته است، اما او هنوز لحظه ای را که مورد استقبال گرم مردم تان هوآ قرار گرفت، به وضوح به یاد دارد.

او گفت: «در نوامبر ۱۹۵۴، من، یک پسر ۹ ساله، برای اولین بار دور از خانه، پس از روزها سرگردانی با یک کشتی متعلق به اتحاد جماهیر شوروی سابق، پا به سام سون، تان هوآ گذاشتم. سپس کشتی دچار طوفان شد و مجبور شد در جزیره هون می پناه بگیرد. پس از آن، یک قایق ماهیگیری ما را به سرزمین اصلی آورد.

اولین حس، سرما بود که برای مردم جنوب بسیار عجیب بود... سپس سرما، دلتنگی کودکانی که برای اولین بار از خانه دور بودند نیز به تدریج با محبت مردم شمال فروکش کرد. مردم سام سون (تان هوا) از آنها چنان استقبال کردند که گویی خویشاوندانشان بودند، کودکانی که از راه دور بازگشته بودند.

در شب اول، به او و بچه‌های جنوبی پیراهن نخی و پتو داده شد، اقلامی که برای بچه‌های جنوبی ناآشنا بودند.

«ما همیشه اولین وعده غذایی‌مان از گوشت خوک پخته شده با کلم قمری را به یاد خواهیم داشت - بهترین غذا بعد از تقریباً 10 روز سرگردانی در دریا به دلیل طوفان.»

(...) صبح برای شستن دهانمان به تنها چاه رفتیم. تازه آن موقع بود که فهمیدیم سرما چیست. انگار دندان‌هایمان داشت می‌افتاد و آنقدر ترسیده بودیم که جرات نمی‌کردیم صورتمان را بشوییم.

آقای سون تعریف کرد: «در چند روز گذشته، هیئت‌هایی از بزرگان، زنان و جوانان مرتباً به دیدنم آمده‌اند. از توجه و مراقبت آنها احساس دلگرمی می‌کنم.»

Ông Diệp Văn Sơn, Phó Trưởng ban Kiêm Tổng Thư ký Ban Liên lạc học sinh miền Nam thành phố Hồ Chí Minh. (Ảnh: TTXVN)
آقای دیپ ون سون، معاون رئیس و دبیرکل کمیته ارتباط با دانشجویان جنوب شهر هوشی مین. (عکس: VNA)

آقای پسر و چهار دانشجوی دیگر قرار بود در خانه‌ی خانواده‌ای با سه فرزند اقامت کنند. بزرگترین فرزند ۱۰ سال و کوچکترین فرزند تقریباً ۲ سال داشت. آقای پسر گفت: صبح، صاحبخانه و همسرش زود به مزرعه رفتند، متوجه شدیم که خانواده ظاهراً شام نخورده‌اند. او با یک سبد سیب‌زمینی که هنوز رشد نکرده بود و مقداری سبزیجات برگشت. عصر، تمام خانواده دور یک قابلمه سیب‌زمینی آب‌پز جمع شدند و چند تا برای صبح روز بعد ما گذاشتند.

ظهر و بعد از ظهر، به آشپزخانه مزرعه می‌رفتیم تا برنج برای خوردن به خانه بیاوریم. با نگاه به بچه‌ها، به نظر می‌رسید که مدت زیادی برنج نخورده‌اند، دلم برایشان سوخت! ما در مورد درست کردن سه کاسه برای بچه‌ها در هر روز صحبت کردیم. با دیدن اینکه آنها با ولع برنج می‌خوردند، بیشتر دلم برایشان سوخت. بعد از چند روز، شوهر به ما گفت: «این بچه‌ها توسط عمو هو و حزب بزرگ شده‌اند، بنابراین ما نمی‌توانیم اجازه دهیم که حتی با یک کاسه برنج، استانداردهای آنها به خطر بیفتد.»

آقای دیپ ون سون به مدت سه ماه در تان هوآ ماند، سپس به کلاس‌های مختلف تقسیم شد و به هونگ ین منتقل شد. «در طول ۷۰ سال گذشته، خاطرات اولین روزهای حضور در شمال، در تان هوآ، را با خود حمل کرده‌ام، جایی که من نماینده مردم محل بودم تا از کودکان جنوب، در سفری پر از سختی اما در عین حال پر از افتخار، استقبال کنم.»

اول از همه، می‌خواهم از عمو هو، حزب، دولت، مردم شمال و معلمانمان که به نمایندگی از والدینمان، ما را به انسان‌های خوبی تبدیل کرده‌اند، قدردانی کنم. من از مردم شمال که در دوران سخت اما قهرمانانه به ما غذا و لباس دادند، سپاسگزارم.»

یک کاسه فرنی عشق

در خاطرات دست‌نویس به جا مانده از آقای فان وان تانگ، از دهکده کین وانگ، کمون تان هونگ تای، ناحیه فو تان، استان کا مائو، مطالب زیادی در مورد محبت‌ها در شمال وجود دارد که توسط روزنامه کا مائو نقل شده است.

«... روز پنجم، به اسکله سام سون رسیدیم. کشتی‌های بزرگ و سواحل شنی کم‌عمق نمی‌توانستند پهلو بگیرند، بنابراین مجبور شدیم حدود ۱ کیلومتر دورتر لنگر بیندازیم. اگرچه دور بودیم، اما هنوز می‌توانستیم فضای شلوغ ساحل، طبل‌ها و پرچم‌هایی که در اهتزاز بودند و شعارهایی که بر امواج پخش می‌شدند را به وضوح ببینیم. قایق‌های ماهیگیران برای استقبال از ما هجوم آوردند. ملوانان کشتی لهستانی نردبان‌های طنابی را برای ما پایین آوردند تا سوار قایق شویم (...) کمیته حزب و مردم با گرمی از ما استقبال کردند. کدخدای روستا ما را به هر خانه‌ای برد تا تحویل دهیم. مردم با خوشحالی پذیرفتند.

آن شب، اتفاق بسیار شگفت‌انگیزی افتاد: مردم تا ساعت ۹-۱۰ شب چیزی نخوردند. وقتی از ما پرسیدند، فهمیدیم که در آن سال، تان هوآ سد شکسته، برداشت بدی داشته، مردم برنج نداشته‌اند و مجبور بوده‌اند از برگ‌های سیب‌زمینی شیرین مخلوط با پوسته برنج آسیاب شده برای بخارپز کردن و خوردن استفاده کنند. برخی از مردم حتی برای کندن علف پنیر برای وعده‌های غذایی به خطوط راه‌آهن می‌رفتند، بنابراین ضرب‌المثلی وجود داشت: "مردم تان هوآ، علف پنیر بخورید، خطوط راه‌آهن را خراب کنید". با این حال، به ما سربازان ماهانه ۲۷ کیلوگرم برنج داده می‌شد، معادل ۹۰۰ گرم در روز. هر وعده غذایی گوشت و ماهی داشت، در حالی که بچه‌ها از صبح تا عصر حتی یک دانه برنج هم در معده خود نداشتند. اما هر بار که در حیاط خانه اشتراکی برنج سرو می‌کردیم، هرگز سایه کودکانی را که برای تماشا می‌آمدند، نمی‌دیدیم. ما رهبری حزب را تحسین می‌کردیم و از اقدامات مردم متأثر می‌شدیم. بسیاری از رفقا به گریه افتاده بودند. با تبدیل احساسات خود به عمل، برنج باقی مانده را بعد از غذا جمع کردیم و برای هموطنانمان آوردیم. چندین بار، مقامات محلی آن را کشف و به واحد گزارش دادند و ما مورد انتقاد قرار گرفتیم. کاستی‌های واقعی وجود داشت، اما ما پشیمان نیستیم.

Một tiết mục trong chương trình nghệ thuật kỷ niệm 70 năm đón tiếp đồng bào, cán bộ, chiến sĩ và học sinh miền Nam tập kết ra Bắc tổ chức tại Thanh Hóa, ngày 27/10/2024. (Ảnh: Báo Thanh Hóa)
اجرای هنری در برنامه هنری جشن هفتادمین سالگرد استقبال از هموطنان، کادرها، سربازان و دانشجویان از جنوب به شمال، برگزار شده در تان هوآ، ۲۷ اکتبر ۲۰۲۴. (عکس: روزنامه تان هوآ)

خاطره دیگری که آقای تانگ نیز به یاد آورد: «حدود ماه مارس، زمانی که هوا هنوز سرد بود، ذات‌الریه گرفتم. برای اطمینان از تعداد سربازان، پزشک نظامی مرا به خانه خانم تونگ در روستای دوی سون فرستاد. خانم تونگ دو فرزند داشت، پسر بزرگترش تونگ و خواهرزاده‌اش تین. شوهر خانم تونگ در سال ۱۹۴۵ بر اثر قحطی درگذشت. او پس از یک هفته بستری بودن، هر روز قبل از رفتن به مزرعه، به ملاقات من می‌آمد. داستان تأثربرانگیز دیگر این بود که خانواده‌اش فقط یک پیمانه برنج داشتند. او آن را کوبید تا برنج سفید برای پختن فرنی برای من به دست آورد و برنج شکسته، سبوس و پوسته باقی مانده را خیلی ریز آسیاب کرد، با برگ‌های تارو مخلوط کرد و برای او و فرزندانش بخارپز کرد تا بخورند.»

مرغ سه تخم گذاشت، وقتی برنج تمام شد، دیگر تخم نگذاشت و از آن سه تخم برای درست کردن فرنی برای من استفاده شد. اول با خودم فکر کردم، شاید خانم تونگ مرا دوست داشته باشد. اما اینطور نبود، عشق مردمی بود که با تمام وجودشان سربازان را دوست داشتند، تا به من کمک کنند تا به سرعت از بیماری‌ام بهبود یابم و به واحدم برگردم، تا نیرویی قوی برای آزادسازی جنوب به همراه برادرانم بسازم. آن عمل محبت‌آمیز همیشه در خاطرم خواهد ماند.

بازگشت به شمال نه تنها یک نقطه عطف تاریخی است، بلکه نمادی زنده از همبستگی بین دو منطقه نیز می‌باشد. خاطرات قلب‌های مشترک مردم تان هوآ گواه قدرت بشریت است که با هم بر مشکلات برای آینده‌ای صلح‌آمیز و متحد غلبه می‌کنند.


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

بازسازی جشنواره نیمه پاییز سلسله لی در ارگ امپراتوری تانگ لانگ
گردشگران غربی از خرید اسباب‌بازی‌های جشنواره نیمه پاییز در خیابان هانگ ما برای هدیه دادن به فرزندان و نوه‌هایشان لذت می‌برند.
خیابان هانگ ما با رنگ‌های اواسط پاییزی درخشان است، جوانان با هیجان بی‌وقفه در حال ورود به آنجا هستند
پیام تاریخی: بلوک‌های چوبی پاگودای وین نگیم - میراث مستند بشریت

از همان نویسنده

میراث

;

شکل

;

کسب و کار

;

No videos available

اخبار

;

نظام سیاسی

;

محلی

;

محصول

;