(دن تری) - زمانی بود که از خودم میپرسیدم: اگر دیگر به او هدیه ندهم، آیا او هنوز هم مرا دوست خواهد داشت؟
هر بار که تعطیلات از راه میرسد، به خاطر خواستههای همسرم استرس میگیرم. احساس میکنم هدیه دادن بیشتر از اینکه یک حرکت محبتآمیز باشد، تبدیل به یک اجبار شده است.
وقتی با هم رابطه داشتیم، من از هدیه دادن خیلی هیجانزده میشدم. یک دسته گل غافلگیرکننده، یک رژ لب به رنگ مورد علاقهاش یا حتی فقط یک کیک تولد، او را تمام روز خوشحال میکرد.
اما آن موقع، ما هیچ نگرانی نداشتیم. حقوقم هنوز برای هدایای عاشقانه کافی بود و لازم نبود مثل الان ذهنم را برای محاسبه صدها چیز به هم بریزم.
بعد از ازدواج، همه چیز تغییر کرد. ما بچه داشتیم، هر دو والدین، و هزینههای نامشخصی داشتیم. نمیتوانستم فقط به هدیه دادن فکر کنم و پرداخت شهریه مدرسه فرزندانم، پول دادن به والدینم یا پرداخت هزینههای زندگی ماهانهام را فراموش کنم.
اما همسرم این را قبول نکرد. از نظر او، هر تعطیلاتی باید یک هدیه داشته باشد، حتی یک روز هم بدون هدیه نمیگذرد.

همسرم هر بار از من هدیه میخواهد، و حتی هدایای گرانقیمتتری هم درخواست میکند، که این باعث میشود خیلی خسته شوم (تصویر: Knet).
هشتم مارس، بیستم اکتبر هم هدیه هستند، کریسمس، ولنتاین، تولد... هر روز. حتی سالگرد ازدواج هم به هدیه نیاز دارد.
بارها توضیح دادم که وقتی عاشق هستم قضیه فرق میکند، اما وقتی ازدواج کردهام، مهم مسئولیتپذیری، سهیم شدن و خودنمایی نکردن در هر موقعیتی است. اما همسرم گوش نکرد. همسرم گفت اگر عاشقش باشم، هدیه دادن مسئلهی مهمی نیست.
یک بار، در هشتم مارس، فراموش کردم هدیهای بخرم چون مجبور بودم برای انجام کاری به زادگاه پدر و مادرم بروم. وقتی به خانه رسیدم، «چهره غمگین» همسرم را دیدم و بعد یادم آمد.
لبخند زدم، بغلش کردم و گفتم: «ببخشید، امروز خیلی سرم شلوغه، میتونم فردا جبران کنم؟» اما او دستم را پس زد و یک هفتهی تمام قهر بود. او حتی به دوستانش گفته بود که من از آن مردهای بیرحم هستم که حتی یادش نمیرود یک هدیهی کوچک به همسرش بدهد.
سعی میکردم او را راضی کنم. همیشه سعی میکردم برایش هدیه بخرم، گاهی فقط برای اینکه از بحث و جدل جلوگیری کنم. اما هر چه بیشتر سعی میکردم او را راضی کنم، بیشتر از من سوءاستفاده میکرد.
هدایا فقط یک دسته گل یا یک هدیه نمادین نیستند، بلکه به تدریج به چیزهای ارزشمندی تبدیل میشوند. یک بار، همسرم رک و پوستکنده گفت: «دیگر گل نخرید، هدر دادن پول است. من کیف دستی بیشتر دوست دارم.» و کیفی که همسرم دوست دارد چندین میلیون دونگ قیمت دارد.
بعضی وقتها هم جواهرات، تلفن و ساعت پیشنهاد میدهد. من تمام ماه کار میکنم و سعی میکنم برای مراقبت از خانواده پول پسانداز کنم، اما وقتی تعطیلات از راه میرسد، باید نگران این باشم که برای خوشحال کردن همسرم چه بخرم.
یک بار سعی کردم هدیه ندهم. تولد همسرم بود و یک شام رمانتیک سفارش دادم و برای او و بچهها غذا درست کردم. فکر کردم همین کافی است. اما وقتی اطرافش را نگاه کرد و متوجه شد که جعبه کادویی روی میز نیست، ناگهان چهرهاش درهم رفت. با صدایی پر از ناامیدی پرسید: «برای من هدیهای نداری؟»
من جواب دادم: «فکر میکنم ما شب پرمعنایی را با هم گذراندیم، آیا این از هدیه مهمتر نیست؟» اما او موافق نبود. او احساس میکرد که قدرش را نمیدانند، دوستش ندارند. و بنابراین در تمام طول شام آن شب، حتی یک لبخند هم نزد.
واقعاً خستهام. نمیدانم از کی تا حالا عشق با چنین هدایایی سنجیده میشود؟ من عاشق همسرم هستم، سعی میکنم از خانواده مراقبت کنم، اگر در توانم باشد، هرگز از چیزی برای او پشیمان نمیشوم.
نمیخواهم هر تعطیلاتی برایم پر از استرس باشد، زمانی که مجبور باشم راههایی برای راضی کردن همسرم پیدا کنم، به جای اینکه از شادی در کنار خانوادهام لذت ببرم.
زمانی بود که از خودم میپرسیدم: اگر دیگر به او هدیه ندهم، آیا او هنوز هم مرا دوست خواهد داشت؟ اگر روزی، واقعاً به سختی بیفتم و نتوانم چیزهایی را که میخواهد برایش بخرم، آیا او باز هم مثل روزی که عاشق هم شدیم، در کنارم خواهد بود؟
دیگر جرات فکر کردن نداشتم. فقط میدانستم اگر این وضع ادامه پیدا کند، دیگر نمیتوانم تحملش کنم. نمیخواستم عشق تبدیل به یک اجبار شود. نمیخواستم هر هدیهای آزمونی برای سنجش میزان عشق باشد.
فقط میخواهم همسرم بفهمد که در زندگی مشترک، مراقبت فقط از هدایا حاصل نمیشود، بلکه از چیزهای کوچک زندگی نیز سرچشمه میگیرد. نمیدانم چگونه این را به او بفهمانم. من صحبت کردهام، توضیح دادهام، سعی کردهام، اما او هنوز افکارش را نگه داشته است. و من بیشتر و بیشتر احساس گیر افتادن میکنم.
بخش «داستان من» داستانهایی درباره ازدواج و زندگی عاشقانه را ثبت میکند. خوانندگانی که داستانهای خودشان را برای به اشتراک گذاشتن دارند، لطفاً آنها را از طریق ایمیل dantri@dantri.com.vn برای برنامه ارسال کنند. در صورت لزوم، داستان شما ممکن است ویرایش شود. با احترام.
منبع: https://dantri.com.vn/tinh-yeu-gioi-tinh/bao-nhieu-thu-phai-chi-tieu-vo-toi-van-nhat-quyet-doi-qua-83-dat-tien-20250308100458915.htm






نظر (0)