نامه مادر
در حالی که داستان معلمی در تویین کوانگ که توسط دانشآموزان به سمتش صندل پرتاب شده و مجبورش کردهاند در گوشهای از کلاس درس بنشیند، در روزهای اخیر افکار عمومی را به شدت تحت تأثیر قرار داده است، نامهای که یک مادر برای پسرش که قرار است به خارج از کشور برود و سفر جدیدی را در زندگی آغاز کند، فرستاده، بسیاری از مردم را تحت تأثیر قرار داده است.
«فرزند عزیزم،
مامان میفهمد که تو با مشکلات و چالشهای زیادی روبرو خواهی شد. بعد باید شبهای سرد زمستانی را پشت سر بگذاری، شبهایی که برف از پنجره میبارد. در آن مواقع، شامهای خانوادگی زیر نور زرد گرم و داستانها و لبخندهای والدین و عزیزانت را به یاد بیاور.
مامان میفهمد، تو همیشه عشق به خانوادهات، عشق به معلمانت، دوستانت و عشق به سرزمین مادریات را در چمدان زندگیات نگه میداری و میبند.
این آتشی خواهد بود که شما را در شبهای سرد زمستان و در زمانهای نامعلوم گرم میکند. این همچنین آتشی است که شور، اراده، عزم و اعتماد به نفس را برای فتح آسمان وسیع دانش روشن میکند.

نامه صمیمانه مادر کیم نگان به تین دونگ (عکس: مین نهان).
مادر کیم نگان چند کلمه از صمیم قلب برای پسرش تین دونگ فرستاد و امیدوار بود که او به آرزوها و رویاهایش برای کمک به خانواده، جامعه و کشورش در آینده جامه عمل بپوشاند.
در سرزمینی دور، دانگ با باز کردن نامه مادرش، زد زیر گریه. او یک تکه کاغذ سفید برداشت و نوشت: «همیشه تمام تلاشت را بکن تا پدر و مادرت نگران نشوند. جرات رویاپردازی داشته باش... بزرگ فکر کن... مسیرهای جدیدی منتظر تو هستند تا کشف کنی.»
تین دانگ که در اصل پسری با آرزوها و اهداف بود، با آرزوی بازگشت و حمایت از میهن خود با استفاده از دانش مالی خود، برای تحصیل در خارج از کشور تلاش کرد. این پسر عشق خود را به میهن، خانواده، معلمان و دوستانش در سراسر پنج قاره با احساس مسئولیت برای کمک به کشور به همراه داشت.
این نامه از داستان «مامان معتقد است که تو محکم قدم برمیداری» در کتاب « با پول هوشمندانه رفتار کن - از نگرانیها دوری کن » نوشتهی نویسندهی له تی توی سن (مدیر بخش ارتباطات بانک دولتی ویتنام ) که توسط انتشارات کیم دونگ در ماه دسامبر منتشر شده است، گزیده شده است.
«لکلک، خورشید و باران را با خود حمل میکند»
مادرم مرا در هر چهار فصل باد و یخبندان حمل کرد"
«با پول هوشمندانه رفتار کنید - از نگرانی دوری کنید» اولین کمیک مالی برای خانوادههای ویتنامی است که شامل ۳۰ داستان است و به ۳ فصل تقسیم شده است.
این کتاب حول محور دانش مالی مانند پول (تاریخچه پول، ارزش اقتصادی و اجتماعی پول، تورم، کاهش قیمت، نرخ بهره، نرخ ارز... چگونگی تأثیر آنها بر زندگی، رفتار در معاملات ارزی، ارزهای داخلی و خارجی...)؛ سرمایه گذاری مالی (سهام، اوراق قرضه، بیمه، گواهی صندوق...) یا بانکداری (تاریخچه، فعالیت های بانکی، یادداشت ها هنگام پس انداز، قرض گرفتن، پرداخت...) می چرخد.
مانند مادرش کیم نگان، ام سی کویین لین درسهای مالی ارزشمند زیادی آموخت که قبلاً به دلیل عدم درک آنها، پول خود را از دست داده بود. او این کتاب را به دو دخترش مای تائو لین (سیندرلا) و مای تائو نگوک (شاه بلوط) معرفی کرد.
مردِ مجری امیدوار است که دو فرزندش از طریق این داستان مهربانی، درسهای مالی بیاموزند.
سیندرلا اعتراف کرد: «این کتاب الهامبخش تلاشها، مهربانی و مسئولیتپذیری کودکان در قبال خانواده و جامعهشان بوده است. این هدیهای از طرف لین برای سیندرلا است، چرا که او برای ۱۸ ساله شدن آماده میشود.»
برای انتقال دانش مالی خشک و بیروحی که هر کسی بتواند آن را درک کند، نویسنده هوشمندانه از داستانهای روزمره پیرامون خانواده کردیت بهره برده است.
این خانواده متشکل از پدربزرگ و مادربزرگ، مادر کیم نگان، پدر تیت کیم، تین دونگ و خواهر کوچکتر تای چین است. آنها مجبورند با موقعیتهای شاد و غمانگیز زیادی روبرو شوند، نگرانیهایی در مورد پول و امور مالی مانند: اهمیت درک صحیح و واضح ارزش پول؛ نحوه خرج کردن عاقلانه پول؛ نحوه جلوگیری از کلاهبرداریهای مربوط به پسانداز؛ دانش در مورد سرمایهگذاری مالی، بانکداری و ...
خوشبختانه، به لطف کمک ویژه «دکتر مالی» تین هوین و «دستورالعملهای مالی» او، آنها به تدریج اهمیت داشتن دانش و دانستن نحوه مدیریت امور مالی را درک کردند.
نه تنها با هدف تکمیل دانش مالی، بسیاری از داستانهای سرشار از انسانیت در کتاب «با پول باهوش باشید» احساسات خوانندگان را تحت تأثیر قرار دادهاند، مانند: داستان غذای تورمی مادربزرگ، درد جانباز از دست دادن رفقایش، چکمههای خیس مادر...

نویسنده از داستان چکمههای مادر برای توضیح این نکته استفاده میکند که پول، انباشت نیروی کار است (عکس: مین نهان).
داستان «چکمههای مادر و کفشهای جدید من» درباره تین - پسرعموی تین دانگ، پسر خانم وی - است. در طول غذا، تین آرزویش را برای دریافت یک جفت کفش مارکدار گرانقیمت به عنوان هدیه تولد ابراز کرد.
خانم وی با دیدن قیمت شوکه شد و به پسرش گفت: «فقط یک جفت کفش انتخاب کن که قیمتش مناسب باشد، من هنوز کلی نگرانی دارم.» تین با شنیدن این حرف اخم کرد و میز را ترک کرد.
آن شب، باران میبارید و طوفانی بود، باد مثل پارچهای که بیرون در پاره میشد، میوزید، تقریباً نیمهشب بود و خانم وی هنوز به خانه نیامده بود. تین مدام تماس میگرفت اما مادرش گوشی را برنمیداشت. او نگران بود که مادرش در خطر باشد، چون جاده تا نیمه پر از آب بود.
بالاخره خانم وی، خیس از باران و موهای چسبیده به پیشانیاش، به خانه آمد. تین به چکمههای خیس مادرش نگاه کرد و آنها را در کمد کفشها گذاشت.
وقتی به قفسه نگاه کرد، متوجه شد که مادرش فقط یک جفت کفش کهنه، یک جفت دمپایی و یک جفت چکمه دارد، در حالی که خودش پنج جفت کفش دارد.
بعد از آن عصر، تین مادرش را بیشتر دوست داشت. او نه تنها دیگر کفش نو نمیخواست، بلکه در کارهای خانه هم کمک میکرد تا مادرش کمتر احساس خستگی کند.
دکتر تین هوین «بررسی» کرد و سپس اظهار داشت که کسب درآمد «خون، عرق و اشک» است، ما باید بدانیم که چگونه ارزش پول را بدانیم.
برای داشتن پول، باید کار و زحمت بکشیم، پول به عنوان انباشت نتایج کار درک میشود. پول را میتوان محاسبه کرد، اما شایستگی والدین به بزرگی آسمان و دریا است.

غذای او منعکس کننده مشکل تورم است (عکس: مین نهان).
در داستان «غذای مادربزرگ» ، تین دانگ مادربزرگش را تا بازار دنبال کرد تا غذا بخرد. وقتی به غرفههایی رسیدند که گوشت، ماهی، تخممرغ میفروختند... او فقط قیمتها را پرسید و سپس رفت، در حالی که از خود میپرسید «چرا همه چیز از ماه گذشته گرانتر شده است».
مادربزرگم کنار پیشخوان گوشت ایستاد و قیمت یک کیلو فیله گوساله را پرسید. فروشنده قیمت را ۱۰۰۰۰۰ دونگ اعلام کرد که به دلیل تورم، نسبت به ماه گذشته ۲۰۰۰۰ دونگ افزایش یافته بود.
مادربزرگ و نوهاش تین دانگ نمیفهمند «تورم چیست». مادربزرگ با تاسف میگوید: «هر روز قیمتها در بازار بالا میرود، مثل این است که پول از دست میدهیم، همه چیز گران است. درآمد ثابت میماند، قیمتها بالا میرود، بنابراین ما باید «کت خود را مطابق با پارچهمان بچینیم».
دکتر تین هوین توضیح داد که تورم افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک دوره زمانی مشخص است که منجر به کاهش ارزش پول رایج میشود. این بدان معناست که مادربزرگ باید برای خرید همان مقدار گوشت، پول بیشتری نسبت به قبل خرج کند.
در پایان کتاب «با پول هوشمندانه رفتار کنید» ، داستان تأثیرگذاری درباره «دفترچه پسانداز و شیشه پنیسیلین» وجود دارد. یک بار پدربزرگم به تین دانگ گفت که وقتی ۱۸ ساله بوده، برای پیوستن به ارتش و جنگیدن در امتداد جاده ترونگ سون فراخوانده شده است. واحد او در هوئه، کوانگ بین، کوانگ تری... مستقر بوده است.
در روز ثبت نام، واحد به هر مرد یک شیشه خالی پنی سیلین داد که داخل آن یک تکه کاغذ یا فلز کوچک بود که نام و زادگاهش روی آن حک شده بود.
به او و هم تیمیهایش گفته شده بود که همیشه شیشه را در جیب خود نگه دارند، تا اگر مُردند، هم تیمیها و خانوادهشان روزی بقایای آنها را پیدا کنند.
در یک نبرد شدید، این واحد ۱۷ نفر را از دست داد، اما تنها ۴ نفر با شیشه پنیسیلین دفن شدند. یکی از رفقا به نام چین به شدت مجروح شد و توسط پدربزرگش به داخل سنگر منتقل شد. اما او نیز به تدریج هوشیاری خود را از دست داد و در آغوش پدربزرگش درگذشت.
وقتی صلح برقرار شد، او و مادر آقای چین به میدان نبرد قدیمی رفتند تا قبر او را پیدا کنند. به لطف شیشه پنیسیلین، مردم نام و سن شهید را میدانستند و بقایای آقای چین را به گورستان شهدای کمون منتقل کردند. خانواده آقای چین نیز تا حدودی تسلی یافتند.

داستان تأثرانگیز شیشه پنیسیلین پدربزرگم.
یک بار، مادر کیم نگان وارد اتاق تقدیر شد و یک شیشه مربا دید که داخل آن یک کاغذ لوله شده بود و چهار هدف پسر روی آن نوشته شده بود: «مصمم به درس خواندن برای افزایش دانش؛ دست از بازیگوشی بردار، مصمم به ورود به یک مدرسه تخصصی، فتح 30 مدرسه برتر جهان؛ سخت تمرین کن تا به تیم بسکتبال بپیوندی؛ همیشه سعی کن والدین و پدربزرگ و مادربزرگت را خوشحال کنی.»
تین دونگ سپس از والدینش مقداری پول خواست تا برای پدربزرگش بفرستد تا به دیدار رفقایش برود. او و دونگ تصمیم گرفتند پول را با هم پس انداز کنند و وقتی دونگ بزرگ شد، آن را به او پس بدهد.
دکتر تین هوین هشدار داد که پسانداز پول ساده به نظر میرسد، اما اگر دقت نشود، میتواند منجر به مشکلات زیادی شود. افراد مسنی مانند پدربزرگ من به راحتی توسط افراد بد مورد سوءاستفاده قرار میگیرند و آنها را به خرید اوراق قرضه و بیمه ترغیب میکنند.
پزشک داروی «پسانداز» را تجویز کرد و بر «۴ نه» و «۵ بله» تأکید داشت. در این دارو، «۴ نه» شامل موارد زیر است: از دیگران، از جمله کارمندان بانک، نخواهید که از طرف شما پول واریز کنند؛ اسناد بانکی جعلی امضا نکنید؛ خارج از محل قانونی بانک پول واریز نکنید؛ دفترچههای پسانداز را امانت ندهید.
«۵ بله» شامل موارد زیر است: بررسی اعلانهای بانکی برای اطلاع از نوسانات موجودی؛ رعایت مقررات بانکی در مورد سپردههای پسانداز؛ واریز وجه در بازه زمانی تعیینشده توسط بانک؛ بررسی دقیق اطلاعات موجود در دفترچه پسانداز؛ اطلاعرسانی سریع به بانک در صورت مفقود شدن دفترچه پسانداز.
نزدیک به 30 داستان، که در «با پول باهوش باشید» به 3 فصل تقسیم شدهاند، اجباری نیستند، بلکه سرشار از محبت خانوادگی، رفاقت و عشق بین مردم هستند. این رشتهی اتصالی است که به اعضا کمک میکند تا بر تمام مشکلات غلبه کنند و به سمت آرامش و شادی حرکت کنند.
«بزرگترین پاداش برای من این است که کتاب پخش شود»
نویسنده، لی تی توی سن، با بیش از 20 سال تجربه در زمینههای مالی، بانکی و ارتباطات و مشاوره در چندین برنامه تلویزیونی در زمینه آموزش و ارتباطات مالی، شاهد مواجهه بسیاری از افراد با مشکلات و حتی فقر بوده است. یکی از دلایل آن، فقدان دانش و مهارت در مدیریت مالی و بانکی است.
در ویتنام، نه تنها کودکان، بلکه بزرگسالان نیز به دلایل زیادی دانش مالی محدودی دارند که منجر به خطرات مالی میشود.
خانم توی سن گفت: «به عنوان مادر دو پسر مدرسهای، درک میکنم که در یک زندگی پرمشغله، کودکانی که میخواهند بزرگ شوند، چه به والدین خود وابسته باشند و چه بعداً مستقل شوند، باید به دانش مالی اولیه دسترسی داشته باشند و ارزش پول را درک کنند. از آنجا، آنها یاد میگیرند که عاشق کار باشند، بر مشکلات غلبه کنند، عاشق درس خواندن باشند، مسئولانه و با جاهطلبی زندگی کنند...»

جلد کتاب «با پول هوشمندانه رفتار کنید - از نگرانیها دوری کنید».
بزرگترین مشکل نویسنده، انتقال دانش در مورد امور مالی و بانکداری به شیوهای است که هر کسی که آن را میخواند، خود را در آن ببیند، به راحتی قابل فهم، به راحتی قابل اجرا، سرشار از انسانیت و آموزش برای حرکت به سمت چیزهای خوب.
ترانههای عامیانه، ضربالمثلها، اصطلاحات، سنتها، فرهنگ و تاریخ ملی به او کمک کردهاند تا دانش مالی و بانکی را به شیوهای ساده و قابل فهم به خوانندگان منتقل کند.
در طول ۲۸۰ صفحه از این کتاب مصور، نزدیک به ۱۰۰ ترانه، ضربالمثل و اصطلاح عامیانه وجود دارد که در مقدمه هر داستان یا دیالوگهای هوشمندانه و شوخطبعانه شخصیتها در هم تنیده شدهاند.

نویسنده: لی تی توی سن - مدیر بخش ارتباطات، بانک دولتی ویتنام.
«فقط برای چیزهایی که واقعاً ضروری هستند خرج کنید.»
«تا وقتی حالت خوب است، انجام بده، برای وقتی که مریض هستی پسانداز کن» (برای آمادهسازی امور مالی برای آینده، باید در خرج کردن صرفهجویی کرد)
«دادن طلا به یکدیگر به اندازه نشان دادن راه و رسم تجارت به یکدیگر خوب نیست» (باید مقداری پول کنار بگذارید یا سرمایه قرض بگیرید تا سرمایهگذاری کنید و تجارت مناسبی انجام دهید).
«اگر بهشتی وجود دارد، من هم باید آنجا باشم» (شما باید مقدار مناسبی پول برای مراقبت از خودتان خرج کنید، مانند پول برای سلامتی، مسافرت و غیره).
«کسی که درس نمیخواند، مانند گوهری است که صیقل داده نشده است» (باید برای سرمایهگذاری در آموزش پول خرج کرد، برای افزایش ارزش خود درس خواند، کوشا بود و عاشق کار کردن بود).
«حتی اگر یک استوپای نه طبقه هم بسازید - به اندازه نجات یک نفر خوب نیست» (ما باید مبلغ مناسبی را برای کمک و حمایت از جامعه و اجتماع هزینه کنیم).
خانم سن گفت: «بزرگترین آرزو و پاداش من این است که این کتاب مورد استقبال خوانندگان قرار گیرد و ارزشهای خوب را در جامعه گسترش دهد. امیدوارم از طریق این کتاب، والدین منابع بیشتری برای به اشتراک گذاشتن دانش مالی و بانکی با فرزندانشان داشته باشند.»
کارشناسی ارشد لی تی توی سن، مدیر بخش ارتباطات بانک دولتی ویتنام و عضو کمیته اجرایی اتحادیه زنان ویتنام است.
او بیش از 20 سال سابقه در زمینههای مالی - بانکداری، ارتباطات، بیمه سپرده دارد و مشاور برنامههای تلویزیونی Smart Money - کانال VTV3، تلویزیون ویتنام و Key Treasurer - کانال VTV1، تلویزیون ویتنام است.
لینک منبع






نظر (0)