Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

داستان آخرین سرباز دین بین در روستای من

Việt NamViệt Nam08/05/2024

شیره زنبور عسل.jpg
آقای نگوین ون ساپ، سرباز باقی مانده از دین بین در روستای قدیمی تین، که اکنون منطقه مسکونی لاک سون است، بخش تای هوک (چی لین)

شب‌ها از خانه فرار کن تا به جنگ دشمن بروی

در سال ۱۹۴۹، چتربازان فرانسوی روستا را اشغال کردند، یک پاسگاه تین ساختند، یک نیروی شبه‌نظامی روستایی تأسیس کردند، سربازان و سربازان وظیفه را بسیج کردند، منطقه آزاد را تصرف کردند و جنبش مقاومت را کنترل کردند.

در سال ۱۹۵۲، در سن ۱۷ سالگی، نگوین ون ساپ، مرد جوانی از روستای تین (که اکنون منطقه مسکونی لاک سون، بخش تای هوک است)، کوچکترین پسر یک خانواده کشاورز فقیر، شبانه از خانه به منطقه آزاد شده فرار کرد. او با عبور از پست دشمن در بزرگراه ۱۸، راه خود را به دونگ چائو، کمون هوانگ هوا تام (که امروزه در چی لینه نیز واقع شده است)، یک پایگاه ویت مین، پیدا کرد و درخواست پیوستن به ارتش را داد.

او و رفقایش که به هنگ ۲۴۶ اضافه شده بودند، برای آموزش و آمادگی برای نبرد به شمال غربی رفتند.

او که تازه دو ساله شده بود، به واحدی برای شرکت در نبرد دین بین فو (Dien Bien Phu) اعزام شد. او که چابک، مدبر و شجاع بود، به یک گروهان شناسایی اعزام شد. او و هم‌تیمی‌هایش به عمق پایگاه داک لپ (Doc Lap) در تپه A1 نفوذ کردند، عوارض زمین را ترسیم کردند، حرکات دشمن را زیر نظر گرفتند و به مافوق‌های خود گزارش دادند و در پیروزی دین بین فو که «در پنج قاره مشهور است و زمین را می‌لرزاند» نقش داشتند.

پس از توافق ژنو، واحد او برای انجام مأموریت‌های سرکوب راهزنان به منطقه باک ها ( لائو کای ) اعزام شد. در اینجا، او در یک درگیری مسلحانه شدید با راهزنان مجروح شد.

سرباز معلول نگوین ون ساپ، در سن ۲۰ سالگی، در حالی که هنوز در اوج شکوفایی بود، کوله پشتی خود را به دوش کشید و به روستای خود بازگشت. با دیدن نشان درخشان دین بین بر سینه‌اش، همه در روستا غرق در تحسین شدند.

خانواده فقیر، پدر زود فوت کرد، مادر پیر، او سخت در تولید کار کرد، به تیم تبادل نیروی کار پیوست، به تعاونی کشاورزی پیوست، از مادر پیرش مراقبت کرد. سپس ازدواج کرد، این زوج شب و روز سخت کار کردند، به مزارع، روستا چسبیدند، شوهر شخم زد و همسرش کاشت، ظرف ۳ سال دو فرزند به دنیا آورد.

برای جنگیدن دوباره در جنوب ثبت نام کنید

در سال ۱۹۶۵، او دوباره به خدمت سربازی بازگشت و با شور و شوق به سربازان جوان ۱۸-۱۹ ساله پیوست که با اشتیاق برای جنگ به جنوب می‌رفتند. او به واحد پیاده نظام هنگ ۲، لشکر ۳۰۸، نیروی اصلی، منصوب شد. به عنوان یک سرباز دین بین با تجربه جنگی، وظیفه معاون سرگروه را به او سپردند.

او در میدان‌های نبرد سفر کرد، در نبردهای بزرگی در بین لونگ و فوک لونگ شرکت داشت و بارها در نبردهای دونگ شوای، لونگ آن و مرز با کامبوج از مرگ گریخت.

همچنین از نبرد، او به سرعت بالغ شد و به سمت معاون فرمانده گروهان، تحت نظر اداره لجستیک منطقه ۷ نظامی منصوب شد. واحد او وظیفه حمل و نقل کالا برای خدمت به میدان نبرد، از شمال تا مرز کامبوج را بر عهده داشت.

پس از آزادسازی جنوب، او به کار خود در اداره لجستیک منطقه ۷ نظامی ادامه داد، سپس برای انجام کارهای سازماندهی حزب به استان دونگ نای بازگشت. او که هنوز به این شغل عادت نکرده بود، تصمیم گرفت از دونگ نای به شمال، به گروه ۸۷۰ منطقه نظامی پایتخت، بازگردد. سرانجام، از آنجا، با درجه سروانی، فرمانده گردان، به واحدی که وظیفه افزایش تولید را بر عهده داشت، منصوب شد.

بازگشت برای مشارکت در ساختن میهن

در سال ۱۹۸۲، در سن ۴۷ سالگی، سرباز دین بین، سروان و فرمانده گردان نگوین ون ساپ، کوله پشتی خود را بست و برای بازنشستگی به روستای خود بازگشت.

نه پیر بود و نه جوان. در ابتدا، پس از کمی غافلگیری به دلیل سال‌های طولانی دوری از خانه، به همراه همسرش که ۱۰ سال منتظرش مانده بود، به شخم زدن، دامداری و کشت محصولات کشاورزی ادامه داد، مادرش را می‌پرستید و فرزندانش را بزرگ می‌کرد. دو فرزندش بزرگ شدند و سر و سامان گرفتند.

حقوق بازنشستگی کاپیتان و ۴/۴ مستمری سرباز معلول برای خانواده‌اش کافی نبود، بنابراین او پول پس‌انداز کرد تا یک آسیاب آرد برای بچه‌ها و یک آسیاب لوبیا بخرد تا هر روز پول اضافی برای خرید سبزیجات و سس ماهی داشته باشد.

دوستانش، سربازان دین بین گذشته، یکی یکی در طول زمان از دنیا رفته‌اند. حالا او تنها کسی است که باقی مانده است. سال‌ها پیش، آقای ساپ و دوستانش «انجمن خانواده سربازان دین بین» را تأسیس کردند و او هنوز دوستانش را برای ملاقات به خانه‌اش دعوت می‌کرد. یک سال، هر 7 زوج حاضر در انجمن دور هم جمع شدند، بسیار شاد بود... آنها دوران خونین نبرد در میدان نبرد شمال غربی، لشکرکشی دین بین فو، را با خاطرات قهرمانانه فراوان به یاد می‌آوردند.

آقای ساپ کمک‌های زیادی کرده است اما به خودش توجهی ندارد. در تعطیلات مهم، همه هم‌تیمی‌هایش مدال‌های درخشانی بر سینه دارند، اما او بیش از حد فروتن است. اکنون که بازنشسته شده است، با نگاهی به گذشته، باارزش‌ترین چیز را نشان سربازی دین بین می‌یابد که به دلیل میدان نبرد وسیع، بمب‌ها و گلوله‌های مداوم، حرکت مداوم... کمرنگ شده است.

خوچ گیا ترانگ

منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

با موزیک ویدیوی «موک ها وو نهان» از سوبین، از مناظر زیبای ویتنام لذت ببرید.
کافی‌شاپ‌ها با تزئینات کریسمس زودهنگام، فروش خود را افزایش می‌دهند و جوانان زیادی را جذب می‌کنند.
چه چیز خاصی در مورد این جزیره که در نزدیکی مرز دریایی با چین قرار دارد، وجود دارد؟
هانوی با فصل گل‌هایی که «زمستان را به خیابان‌ها فرا می‌خواند» شلوغ است.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

رستورانی در زیر باغ انگور پربار در شهر هوشی مین، غوغایی به پا کرده است، مشتریان برای ورود به آنجا مسافت‌های طولانی را طی می‌کنند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول