Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادی

(VTC News) - داستان تصرف انبار ۱۶ تنی طلا، گواهی بر حس مسئولیت‌پذیری سربازان در لحظه گذار است که سرنوشت کل ملت را رقم می‌زنند.

VTC NewsVTC News28/04/2025

در مقابل دفتر مرکزی بانک دولتی ویتنام ، شعبه شهر هوشی مین، دوباره با جانباز هوانگ مین دویت ملاقات کردم.

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادسازی - ۱

در طول سال‌های ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴، آقای دویت یکی از سربازان مشتاق پلیس مسلح مردمی C282Q در واحد B17 در ها تین بود. با نیروی جوانی و میهن‌پرستی، در دسامبر ۱۹۷۴، سربازان C282Q دستور یافتند تا به جنوب لشکرکشی کنند تا نیروها را برای حمله عمومی و قیام در بهار ۱۹۷۵ آماده کنند.

گروه رژه‌رونده توسط ستوان ارشد دانگ هونگ مین به عنوان رهبر گروه و آقای دویت به عنوان معاون رهبر گروه به همراه ۳۲ سرباز دیگر هدایت می‌شد. همه ۳۴ نفر در دهه بیست زندگی خود بودند و تنها تعداد کمی از آنها متأهل بودند.

در آن زمان، هوئه و دانانگ هنوز شب و روز بمباران می‌شدند. برای اینکه دشمن متوجه آنها نشود، سربازان مجبور بودند زمان را محاسبه کنند و طوری برنامه‌ریزی کنند که عمدتاً در شب راهپیمایی کنند. پس از روزها عبور از جاده‌هایی که بمب و گلوله آنها را شخم زده بود، گروه راهپیمایی به موقع به دفتر مرکزی جنوب (تای نین) رسید تا ماموریت را دریافت کند.

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادسازی - ۲

جانباز هوانگ مین دویت.

آقای دویت و هم تیمی‌هایش که در زمان شروع نبرد کوه با دن (۶ دسامبر ۱۹۷۴ - ۶ ژانویه ۱۹۷۵) در دفتر مرکزی جنوب مستقر بودند، با اشتیاق داوطلب شرکت در آن شدند، اما درخواستشان رد شد.

آقای دویت گفت: «به این دلیل که ما نیرو و نفرات خود را برای یک مأموریت ویژه ذخیره می‌کنیم، از پذیرش ما خودداری شد. وقتی شنیدیم که مأموریت دشوارتر است، فوراً موافقت کردیم، هرچند نمی‌دانستیم چیست. از آن روز به بعد، همه ما با اشتیاق تمرین کردیم، سلامت خود را تقویت کردیم و همیشه آماده دریافت دستورات بودیم.»

تا ۳ آوریل ۱۹۷۵، عملیات ۲۷۵ (کارزار ارتفاعات مرکزی) موفقیت‌آمیز بود و آغاز شکست‌های نظامی جبران‌ناپذیر ارتش جمهوری ویتنام را رقم زد. پس از آزادسازی ارتفاعات مرکزی، دفتر مرکزی ویتنام جنوبی شروع به انتشار برنامه‌هایی کرد تا در صورت تسلیم دشمن، برای تصرف پایگاه‌های سایگون آماده باشد.

طبق برنامه، ساعت ۱۱:۳۰ صبح ۳۰ آوریل ۱۹۷۵، رئیس جمهور دونگ ون مین تسلیم خود را اعلام کرد. در این زمان، آقای دویت و هم تیمی‌هایش از C282Q مأمور شدند تا رهبری محافظت از هیئت نمایندگی دفتر مرکزی جنوب را که به سمت سایگون در حال پیشروی بود، بر عهده بگیرند.

ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر، گروه به تقاطع بای هین (بخش ۴، ناحیه تان بین) رسیدند. سربازان جوان برای اولین بار یک شهر بزرگ را دیدند. اگرچه گرسنه و تشنه بودند، اما هنوز نسبت به غذایی که مردم شهر به آنها می‌دادند، محتاط بودند.

آقای هوآنگ مین دویت به یاد می‌آورد: «مردم شهر تازه آزاد شده بودند و وقتی دیدند سربازان دارند وارد می‌شوند، کلی غذا به ما دادند. ما آن را پذیرفتیم اما راستش را بخواهید، جرات خوردنش را نداشتیم، چون تازه آزاد شده بودیم، پس چه کسی می‌دانست که دشمن نفوذ کرده یا نقشه‌ای کشیده است؟ »

آن شب، گروه C282Q به همراه افسران اداره دارایی و دفتر مرکزی، در مدرسه کائو تانگ (بخش بن نگ، ناحیه ۱) جمع شدند تا موقتاً استراحت کنند و منتظر تعیین وظایف باشند. وقتی سربازان وارد مدرسه کائو تانگ شدند، حدود ۲۰ نفر پنهان شده بودند. با دیدن ارتش آزادی‌بخش، آنها با عجله زیر تخت‌ها و به داخل سرویس بهداشتی خزیدند تا "پناه بگیرند".

آقای دویت گفت: «آنها می‌لرزیدند و می‌ترسیدند، برخی آنقدر گرسنه و تشنه بودند که نزدیک بود غش کنند. با دیدن این وضعیت، به آنها اطمینان دادیم و گفتیم که ما ارتش آزادی‌بخش هستیم و فقط می‌خواهیم مردم خود را متحد کنیم.»

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادسازی - ۳

جانباز هوانگ مین دویت یکی از افرادی بود که پس از روز آزادی، خزانه را باز کرد و ۱۶ تن طلا را به دست آورد.

پس از دریافت غذا و آب از سربازان، ترس آنها فروکش کرد و "آشکار شدند" که مردمی از شهرستان‌ها هستند که به سایگون رانده شده‌اند. آقای دویت برای پر کردن این شکاف، تبادل فرهنگی را آغاز کرد. آواز و تشویق آغاز شد و سربازان و غیرنظامیان واقعاً یکی شدند.

ساعت ۴ صبح اول ماه مه، به هیئت اعزامی دستور داده شد که مدرسه کائو تانگ را ترک کرده و به سمت بانک دولتی ویتنام در خیابان بن چونگ دونگ شماره ۱۷ (که اکنون شعبه بانک دولتی ویتنام، شهر هوشی مین در خیابان وو ون کیه شماره ۸، منطقه ۱ است) حرکت کنند.

ماموریت ویژه اکنون آشکار شده است: خزانه طلا را تصاحب کنید!

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادسازی - ۴

ساعت ۵، سایگون کاملاً تاریک بود، اسلحه‌ها هنوز همه جا پخش بودند. در حالی که ساختمان‌های اطراف غارت شده بودند، بانک ملی ویتنام هنوز تحت فرماندهی یک سرگرد جمهوری ویتنام و چند پلیس، مانند قلعه‌ای در وسط شهری آشفته، به شدت محافظت می‌شد.

سه خودروی زین ۱۵۷ حامل هوانگ مین دویت و ۳۳ سرباز C282Q نزدیک شدند و جلوی بانک توقف کردند. مسلسلی که قرار بود برای کنترل نیروهای قدیمی استفاده شود، هنوز استفاده نشده بود، زیرا دشمن تسلیم شده بود و دیگر مقاومتی نمی‌کرد. بلافاصله، یک تیم امنیتی جدید مستقر شد و امنیت اطراف ساختمان را تشدید کرد.

وقتی عقربه‌های ساعت ۸ را نشان دادند، در مقابل صدها کارمند بانک، آقای لو مین چائو، معاون رئیس اداره ویژه مالی دفتر مرکزی، شخصیتی مرموز که مدت‌ها تحت پوشش یک افسر بانک سایگون زندگی می‌کرد، از جا برخاست تا دستور تصرف را اعلام کند. صدای او سرد و قاطع بود: «دستور تصرف بانک!»

این آغاز فصل جدیدی در تاریخ مالی کشور بود.

آقای چائو نه تنها دستور تصاحب را اعلام کرد، بلکه سیاست‌های مهمی را در مورد حقوق و تعهدات بانک‌های قدیمی، از جمله تأیید بدهی، تصاحب انبار وام مسکن و تضمین بازگشت سپرده‌ها به مردم و سازمان‌های داخلی و خارجی، صادر کرد. این مقررات صرفاً انتقال قدرت نیستند، بلکه تأییدی بر این هستند که همه چیز به شدت کنترل، شفاف و صحیح خواهد بود.

همزمان، افرادی که مستقیماً مسئول حفاظت از دارایی‌های بانک بودند، حفظ شدند، در حالی که به دیگران اجازه داده شد که آنجا را ترک کنند، اما همیشه در حالت آماده‌باش بودند تا در صورت نیاز دوباره فراخوانده شوند.

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادسازی - ۵

تا به امروز، هوانگ مین دویتِ کهنه‌کار هنوز فهرست ۱۶ تن طلا و مهر بانک ملی ویتنام را نگه داشته است.

در میان کسانی که باقی ماندند، آقای له مین خیم، رئیس امور، و آقای هوین بو سون، مسئول بخش صدور بانک ملی، بودند. این دو نفر، دو چهره‌ی ضروری در تصاحب بانک بودند: آقای خیم رمزهای خزانه‌های نقره و آقای سون کلیدهای خزانه‌ی طلا را در اختیار داشتند. این دو نفر، حلقه‌های مهم در حفاظت از دارایی‌های ملی در این لحظه‌ی تاریخی بودند.

با ورود به صفحه‌ای جدید در تاریخ کشور، بانک دولتی ویتنام رسماً قدرت را واگذار کرد و دوره‌ای چالش‌برانگیز اما در عین حال امیدوارکننده از بازسازی را آغاز نمود. و خزانه طلا، که نه تنها اسراری در مورد امور مالی، بلکه در مورد بخشی از تاریخ کشور را در خود جای داده است، رسماً در دستان کسانی است که مسئولیت‌های بزرگی بر عهده دارند.

پس از برقراری نظم، بعدازظهر همان روز، ارتش ما شروع به اجرای دستور گشودن گاوصندوق، شمارش و تصاحب دارایی‌های بانک ملی ویتنام کرد.

تونل فقط به اندازه‌ای پهن بود که یک نفر می‌توانست حرکت کند. آقای هوین بو سان رهبری مسیر را بر عهده داشت و پس از او نمایندگان هیئت مدیریت نظامی و واحد تحویل‌گیرنده بانک حضور داشتند. آقای هوانگ مین دویت، معاون فرمانده واحد تحویل‌گیرنده، در کل فرآیند تحویل شرکت داشت و شاهد آن بود.

هوانگ مین دویت، کهنه سرباز، به یاد می‌آورد: «تونل برای دو نفر بسیار باریک است، اما برای یک نفر راحت است. تونل با دو دیوار ضخیم، که هر کدام تقریباً نیم متر ضخامت دارند، بسیار محکم ساخته شده است. درب فولادی تونل چندین تُن وزن دارد، قفل و رمز عبور مخصوص به خود را دارد و به صورت دوره‌ای تغییر می‌کند. »

درها یکی پس از دیگری باز شدند و در آخرین در، همه ساکت، مضطرب و متمرکز بودند، در حالی که آقای هوین بو سون آماده می‌شد تا آن را باز کند. پس از حدود سه ثانیه از وارد کردن کلید در قفل، صدای کلیکی آمد، آقای سون در را با قدرت باز کرد و گفت: «لطفاً بیایید داخل!»

وقتی درِ گاوصندوق باز شد، تمام گروه از صحنه‌ی داخل آن شگفت‌زده شدند. گاوصندوق به بزرگی یک زمین فوتبال بود، حتی بدون کولر هم روشن و خنک. هزاران شمش طلا روی قفسه‌های فولادی چیده شده بودند که برخی از آنها به مرور زمان لق شده بودند. همچنین جعبه‌های چوبی زیادی در کابینت قرار داده شده بود و داخل آن سکه‌های طلای باستانی بی‌شماری وجود داشت. این منظره‌ای بود که به ندرت کسی می‌توانست یک بار در زندگی خود ببیند.

دویت لحظه باز شدن درِ پناهگاه را به یاد می‌آورد: «صحنه‌ی فراموش‌نشدنی‌ای بود. ما هرگز تصور نمی‌کردیم چنین پناهگاه عظیم و باشکوهی وجود داشته باشد.»

با ورود اداره نظامی و واحد تصرف، کارمندان بانک به کار خود ادامه دادند، جدی و آرام، گویی هیچ تغییری در مقابل چشمانشان در حال وقوع نیست.

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادسازی - ۶

آقای دویت با کنجکاوی از دست راستش برای بلند کردن یک شاتل و تخمین وزن آن استفاده کرد، اما این کار به طور غیرمنتظره‌ای باعث شد جلوی اطرافیانش سرخ شود.

«فکر می‌کردم فقط چند کیلو است و بلند کردنش آسان است، بنابراین هیچ نیرویی به کار نبردم. به همین دلیل نتوانستم آن را بلند کنم، به جلو خم شدم. آقای هوین بو سان با دیدن این حالت خندید و گفت که باید از آن حالت برای بلند کردن آن استفاده کنم. بعد از اینکه آقای سان به من نشان داد که چگونه با پاهای باز بایستم و از هر دو دست استفاده کنم، توانستم یک شمش طلا را بلند کنم.» این صحنه ۵۰ سال پیش به وضوح در خاطره آقای هوآنگ مین دویت ظاهر شد.

قابل درک بود که بلند کردن آن دشوار باشد، زیرا هر شمش طلا در آن زمان بین ۱۲ تا ۱۴ کیلوگرم وزن داشت. همه از طلای خالص بودند و روی هر شمش شماره سریال و خلوص طلا (معمولاً ۹۹۹۷، ۹۹۹۸) حک شده بود. از روی شماره سریال‌ها، مشخص شد که طلا از فدرال رزرو ایالات متحده (FED)، شرکت مونتاگو (در آفریقای جنوبی) و شرکت کیم تان (ضرب شده در ویتنام) تهیه شده است.

در مورد سکه‌های طلا، همه آنها در قرن‌های ۱۸ و ۱۹ توسط کشورهای مختلف ضرب و منتشر شده‌اند. علاوه بر شمش‌های طلا و سکه‌های طلای باستانی، این خزانه جعبه‌های زیادی نیز دارد که حاوی جواهرات و اسکناس هستند.

داستان تصاحب ۱۶ تن طلا در روز آزادسازی - ۷

آقای هوانگ مین دویت گفت: «به یاد دارم که در آن زمان فقط پول نقد ۶۲۵ میلیارد دانگ ویتنام بود. هر جعبه به وضوح ارزش، نوع اسکناس و مقدار آن را مشخص می‌کرد. بالاترین ارزش در آن زمان ۱۰۰۰ دانگ ویتنام بود.»

کل مبلغ طلا توسط بخش کامپیوتر بانک، هر واحد با جزئیات، ردیابی می‌شود، هرگونه تغییر در واردات یا صادرات انبار ثبت می‌شود. بنابراین، کار موجودی‌گیری کاملاً ساده است. تنها در یک صبح، تیم موجودی‌گیری اسکناس‌های ذخیره را به پایان رساند.

موجودی طلا زمان بیشتری برد زیرا هر شمش باید شمارش می‌شد تا مشخص شود که آیا وزن، خلوص طلا و شماره سریال با دفاتر مطابقت دارد یا خیر. در عرض دو روز، موجودی تکمیل شد. مقدار طلا در زمان شمارش دقیقاً با دفاتر نگهداری شده توسط دولت جمهوری ویتنام مطابقت داشت. در مجموع ۱۲۳۴ شمش طلا به وزن ۱۶ تن وجود داشت.

آقای دویت با بیان اینکه عدد ۱۶ هنوز هم برایش خاص است، گفت: «صادقانه بگویم، در روزهای اول نمی‌دانستیم که ۱۶ تن طلا در خزانه وجود دارد. فقط می‌دانستیم که این یک هدف است که باید به شدت محافظت شود و وقتی اوضاع بهتر شد، تحویل داده و تصاحب خواهد شد. »

تحویل دارایی‌های ملی به دولت جدید تکمیل شد، آقای هوین بو سون و لی مین خیم گزارش موجودی را امضا کردند.

پس از آزادی، واحد C282Q آقای دویت در همه جا توزیع شد. آقای دویت به عنوان دستیار در اداره سیاسی پلیس مسلح و سپس به مدرسه افسری گارد مرزی شماره ۲ برای کار به عنوان مربی منصوب شد. در سال ۱۹۸۳، آقای دویت به وزارت تجارت منتقل و بازنشسته شد.

اکنون، پس از ۵۰ سال گذار، از طریق داستان آقای دویت، تصویر واضح‌تری از آن روزها دارم. درباره جدیت، هوشیاری و مسئولیتی که سربازانی مانند او در لحظه تعیین‌کننده سرنوشت کل ملت بر دوش خود داشتند.

داستان گنجینه ۱۶ تُنی طلا نه تنها بخشی از تاریخ است، بلکه گواهی بر حس مسئولیت، عزم و پایداری سربازان آزادی‌بخش در روزهای آغازین صلح در کشور نیز می‌باشد. آن‌ها نه تنها طلا را تصاحب کردند، بلکه امید میلیون‌ها نفر را که در انتظار تغییرات بزرگ بودند، نیز به دست آوردند...

>>> از خوانندگان دعوت می‌شود بخش دوم را بخوانند: فروش ۴۰ تن طلا به اتحاد جماهیر شوروی

رنگ تو - Vtcnews.vn

منبع: https://vtcnews.vn/chuyen-tiep-quan-16-tan-vang-ngay-giai-phong-ar928789.html




نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

زیبایی مسحورکننده سا پا در فصل «شکار ابرها»
هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

پاگودای تک ستونی هوا لو

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول