تغییر غیرمنتظره هنگام ملاقات با کسی که فکر میکردید فقط یک دوست است...
پس از مدتها زندگی و تحصیل در ایالات متحده، در سال ۲۰۲۲، تران تی نگوک تائو (متولد ۱۹۹۳) این فرصت را داشت که با یک آژانس مدلینگ در لسآنجلس قرارداد ۲ ساله امضا کند (این آژانس بندی دارد که اجازه قرار گذاشتن با افراد جدید را نمیدهد). این دختر برای دنبال کردن علاقهاش در صنعت سرگرمی، آماده نقل مکان از رینو، نوادا به لسآنجلس نیز شد.
مراحل انتخاب، درخواست، آموزش... نیز تکمیل شده بود. با این حال، ناگهان همه برنامهها در جهتی غیرمنتظره تغییر کرد، زمانی که تائو با آتشنشان آمریکایی - تری کارتر-ولز (متولد ۱۹۹۶) - آشنا شد.
انگوک تائو به خبرنگار دن تری گفت: «من و او یک ماه قبل از امضای قرارداد با هم آشنا شدیم. فکر میکردم فقط دوست هستیم، اما بعد احساسات به طور طبیعی شکل گرفتند. ملاقات با تری کارتر-ولز واقعاً زندگی من را به سمت دیگری تغییر داد و تمام برنامههای آیندهام را تغییر داد . »
دختر با یادآوری آن ملاقات اتفاقی گفت، آن دو زمانی با هم آشنا شدند که تائو به عنوان دیجی (میکس موسیقی و پخش صفحه در مهمانیها) کار میکرد. در آن زمان، چون او میخواست روی کارش تمرکز کند، نمیخواست به افراد زیادی نزدیک شود یا با آنها ارتباط برقرار کند.
با این حال، آن مرد آمریکایی شاد و بامزه او را تحت تأثیر قرار داد. تائو هنگام گپ زدن متوجه شد که تری قبل از آتش نشان شدن، دی جی بسیار خوبی نیز بوده است. همین نقطه مشترک بود که این دو را به هم نزدیک کرد.
زوج نگوک تائو و تری کارتر-ولز.
از طرف خودش، سرباز آمریکایی جذب سبک موسیقی مطمئن، چهره زیبا و لبخند نگوک تائو شد. او برداشت بسیار خوبی از او داشت، اما از آنجا که بیش از 6 ماه بود که به عنوان آتش نشان پذیرفته شده بود، فقط میخواست رابطهشان را به عنوان دوست حفظ کند تا روی کار تمرکز کند.
اما به نظر میرسد که عقل نمیتواند بر قلب پیروز شود. بعد از چند ملاقات اول، این زوج همیشه دلتنگ یکدیگر بودند. دو ماه دوستی باعث شد که آنها متوجه شباهتها، راحتی و نزدیکی زیادی در کنار هم بودن شوند، بنابراین تصمیم گرفتند با هم قرار بگذارند.
نگوک تائو هنوز اولین قرارشان را که با هم به رستوران رفته بودند، به یاد دارد. آن شب، تری دنده خوک کبابی سفارش داد، اما شاید به خاطر خجالتی بودن جلوی دوست دخترش، از چاقو و چنگال برای خوردن دنده استفاده کرد.
نگوک تائو به یاد میآورد: «من تعجب کردم که چرا او باید این کار را انجام دهد و راحت با دستانش غذا خورد، که باعث خندهاش شد.»
آن لحظه باعث شد مرد آمریکایی احساس خوشحالی کند و بیشتر تحت تأثیر قرار بگیرد، زیرا به نظر میرسید احساساتشان بر ترسهایشان غلبه کرده است. آنها میتوانستند وقتی با هم بودند، خودشان باشند.
اولین تولد نگوک تائو پس از ملاقات آن دو، خاطرات زیادی را نیز برای او به ارمغان آورد.
او گفت: «در آن زمان، ما فقط یک ماه بود که همدیگر را میشناختیم و تری تازه به عنوان آتشنشان شروع به کار کرده بود، بنابراین درآمدش زیاد نبود. با این حال، او با این حال برای من یک گردنبند خرید، من را برای شام بیرون برد، از زیبایی من مراقبت کرد... من خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم و گفتم که فقط به یک شام دنج نیاز دارم تا خوشحال باشم. در پاسخ، او گفت که چون اولین تولد ما با هم بود، میخواست که من سن جدیدم را خاصتر از همیشه جشن بگیرم.»
عشق خالصانه و حرکات ظریف این آتش نشان آمریکایی، رابطه آنها را بیش از پیش مستحکم کرد.
این دو شباهتهای زیادی در یکدیگر یافتند.
بعد از بیش از یک سال عاشق بودن، تری تصمیم گرفت از دوست پسرش خواستگاری کند، اما در خواستگاری حلقهای وجود نداشت. با وجود اینکه هیچ نماد مهمی وجود نداشت، نگوک تائو همچنان پیشنهاد دوست پسرش را پذیرفت زیرا عشق او برایش از هر حلقهای مهمتر بود. صداقت مرد آمریکایی واقعاً او را تحت تأثیر قرار داد.
نگوک تائو به یاد میآورد: «آن زمان، خانوادهی ترائه اتفاق غمانگیزی را تجربه کردند. من اینطرف و آنطرف میرفتم و به خیلی چیزها رسیدگی میکردم. او که خیلی احساساتی شده بود، زانو زد و گفت که میخواهد با من ازدواج کند. او همچنین گفت که نه حلقهای در دست دارد و نه چیزی آماده کرده است، اما از یک چیز مطمئن بود و آن این بود که فقط میخواهد تا آخر عمر با من ازدواج کند و تمام تلاشش را میکند تا زندگی شادی برای من فراهم کند. از آن به بعد، هر جا که میرفتیم، هر کسی که از ما میپرسید، همیشه ادعا میکردیم که به زودی زن و شوهر یکدیگر خواهیم شد.»
در اوایل سال ۲۰۲۵، این آتشنشان آمریکایی به قولش عمل کرد و یک حلقه خرید، دوباره از دوست دخترش خواستگاری کرد و برای دیدار با خانوادهی او و برگزاری مراسم نامزدی به ویتنام بازگشت.
یک ماه را فقط صرف یادگیری ۴-۵ خط شعر کنید و پیشنهاد ازدواج ویتنامیها حسابی سر و صدا کرد.
مراسم نامزدی این زوج در مارس ۲۰۲۵ برگزار شد. مرد آمریکایی عاشق آداب و رسوم سنتی ویتنام بود، بنابراین به طور فعال در مورد این آیینها اطلاعات کسب کرد و لباسها و هدایای مناسبی تهیه کرد.
او به طور خاص، زمانی را صرف یادگیری زبان ویتنامی کرد به این امید که در مراسم نامزدی بتواند برای نشان دادن احترام خود به والدین، خانواده و دوستان نگوک تائو، اجازه ازدواج به زبان ویتنامی را بگیرد.
دختر گفت: «او از خواهرم خواست که به او ویتنامی یاد بدهد. چون میخواست من را غافلگیر کند، خودش پیشنویسی نوشت و از خواهرم خواست که آن را به ویتنامی ترجمه کند و با اینکه فقط ۴-۵ خط بود، یک ماه خواندن آن را تمرین کرد.»
به نظر میرسید که تری میخواست پیشنهاد ویتنامیاش را از دوست دخترش مخفی نگه دارد. با این حال، این واقعیت که او هر روز با پشتکار تلفن همراهش را باز میکرد تا تلفظ را تمرین کند، به نگوک تائو کمک کرد تا به راحتی نقشه دوست پسرش را حدس بزند.
این زوج در مراسم نامزدی خود در ویتنام.
در طول مراسم نامزدی، به نظر میرسید که مرد آمریکایی تمام احساساتش را در هر کلمه خلاصه کرده است: «بابا، مامان، از شما و خانوادهتان به خاطر محبتی که به من دارید، سپاسگزارم. امروز میخواهم از شما خواهش کنم که اجازه دهید با تائو ازدواج کنم و امیدوارم که ما را برکت دهید.»
قول میدهم با شما مثل والدین خودم رفتار کنم. قول میدهم از تائو و همچنین والدین و خانوادهام مراقبت کنم، به او عشق بورزم و از او محافظت کنم. از شما، مامان، بابا و دو خواهرم، بسیار سپاسگزارم. از همه شما بسیار سپاسگزارم.
با شنیدن کلمات احساسی، هرچند نه واضح، والدین، دو خواهر و بسیاری از مهمانان نتوانستند جلوی احساسات خود را بگیرند. به نظر میرسید که همه احساسات خالصانه مرد جوان را درک میکنند.
پیش از این، وقتی والدین نگوک تائو برای اولین بار با نگاه کردن به عکس روی گوشی شنیدند که دخترشان عاشق یک مرد آمریکایی خوشقیافه با قد ۱.۹ متر شده است، نتوانستند نگران نشوند. هر دو میترسیدند که با دخترشان خوب رفتار نشود، زیرا ظاهر تری «کمی خشن» به نظر میرسید.
با این حال، وقتی نگوک تائو دوست پسرش را برای ملاقات با خانوادهاش به خانه آورد، تمام خانواده به وضوح صمیمیت، خوشرویی و طبیعت دلسوز مرد آمریکایی را حس کردند، بنابراین از صمیم قلب از رابطه این زوج حمایت کردند.
والدین ترائه مدتهاست که نگوک تائو را مانند فرزند خود میدانند. آنها اغلب هر روز با او پیامک رد و بدل میکنند و چت میکنند، در اوقات فراغت خود با هم بیرون میروند و غذا میخورند.
انگوک تائو با نگاهی به گذشته و این سفر، اظهار داشت که از اینکه به رها کردن یک فرصت شغلی خوب برای گوش دادن به ندای قلبش فکر کرده، پشیمان نیست. در حال حاضر، هر دو یک خانه کوچک خریدهاند، انگوک تائو به عنوان یک هنرمند تتو کار میکند و تری روی شغلش به عنوان آتشنشان تمرکز دارد.
آنها در اوقات فراغت خود به عنوان دیجی در کلوپها کار میکنند. هر دو روی پسانداز پول برای آماده شدن برای برنامه بچهدار شدن تمرکز دارند و قصد دارند سالی یک بار برای دیدار خانواده و دوستان به ویتنام برگردند.
منبع: https://dantri.com.vn/doi-song/chuyen-tinh-dinh-menh-cua-chang-linh-cuu-hoa-my-va-co-gai-viet-xinh-dep-20250619155216134.htm
نظر (0)