Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

زندگی «پرداخت بدهی قدردانی» قربانیان آتش‌سوزی آپارتمان کوچک

Báo Dân tríBáo Dân trí12/11/2023


قدم به قدم در میان درد

هر جا که می‌نشست، حتی موقع غذا خوردن هم گریه می‌کرد.

هر شب، خواب خانم ین کامل نیست، او ۲-۳ ساعت می‌خوابد و سپس بیدار می‌شود، گاهی اوقات تمام شب را بیدار می‌ماند، دلتنگ خانواده کوچکترین دخترش است.

این زن که از نظر روانی قادر به بهبودی از این حادثه نبود، به تلفن هوشمند خود تکیه کرد و با گوش دادن به برنامه‌های قصه‌گویی آخر شب، سعی کرد خود را مجبور به خواب کند. وقتی باتری دستگاه تمام شد، سکوت فضا را فرا گرفت و او را با دردش تنها گذاشت.

خانم ین گفت، کودکی که والدینش را از دست می‌دهد، یتیم نامیده می‌شود، مردی که همسرش را از دست می‌دهد، بیوه نامیده می‌شود، زنی که شوهرش را از دست می‌دهد، بیوه نامیده می‌شود، اما هیچ نامی برای پدر یا مادری که فرزند یا نوه‌اش را از دست می‌دهد، وجود ندارد. دلیلش این است که هیچ کلمه‌ای برای توصیف آن درد کافی نیست.

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 1

خانم دانگ تی ین هر بار که آتش‌سوزی آپارتمان کوچکش را به یاد می‌آورد، به گریه می‌افتد و خودش را عذاب می‌دهد (عکس: مین نهان).

در سال ۲۰۱۵، آقای دین و همسرش درست زمانی که ساختمان آپارتمانی کوچک خوئونگ ها برای فروش گذاشته شده بود، آپارتمانی در طبقه پنجم به قیمت ۶۶۰ میلیون دونگ خریداری کردند. او و یک زوج مسن دیگر، به عنوان اولین افرادی که در اینجا زندگی می‌کردند، مسئولیت‌پذیر و مشتاق، توسط ساکنان به عنوان نگهبان انتخاب شدند.

از آنجا که خانم ت. به عنوان سرآشپز در فو تو کار می‌کند و شوهرش کارمند شرکت است، دو فرزندش، ن. ه. آ. (۱۵ ساله، دبیرستان هوانگ مای) و ن. آ. د. (۱۱ ساله، مدرسه راهنمایی خونگ دین)، سال‌هاست که با پدربزرگ و مادربزرگشان زندگی می‌کنند. خانم ین هر روز بچه‌ها را به مدرسه می‌برد.

چندی پیش، خانم ت. و همسرش برای زندگی با والدینش به هانوی نقل مکان کردند. آنها قصد داشتند آپارتمانی را در کوچه روبرو اجاره کنند تا به والدین و دو فرزندش نزدیک‌تر باشند و قرار بود اول سپتامبر نقل مکان کنند. با این حال، صاحبخانه به آنها اطلاع داد که هنوز خانه‌ای برای اجاره وجود ندارد، بنابراین خانواده خانم ت. همچنان با والدینش در آپارتمان کوچک زندگی می‌کردند، اما به طور غیرمنتظره‌ای با یک فاجعه روبرو شدند.

حدود ساعت ۱۱ شب ۱۲ سپتامبر، آقای دین در حال انجام وظیفه امنیتی در ساختمان آپارتمان بود که متوجه آتش‌سوزی در تابلو برق طبقه اول شد. آتش کوچک بود، بنابراین او یک کپسول آتش‌نشانی برای خاموش کردن آن حمل می‌کرد، اما «هرچه بیشتر اسپری می‌کرد، آتش بزرگتر می‌شد.»

او به سرعت با همسرش تماس گرفت و همه ساکنان را خبر کرد. در آن زمان، ساختمان آپارتمانی ۹ طبقه با یک اتاق زیر شیروانی، به مساحت حدود ۲۰۰ متر مربع، که به ۴۰ آپارتمان برای اجاره و فروش مجدد تقسیم شده بود، تقریباً همه چراغ‌ها خاموش بود. بیشتر ساکنان به رختخواب رفته بودند، برخی از جوانان از طبقات، صدای آژیر آتش نشانی را شنیدند و به طبقه پایین هجوم آوردند.

خانم ین به طبقه بالا دوید، فریاد زد «آتش» و یک جعبه ابزار مخصوص را به طبقه اول آورد. او، شوهرش و همسایه‌ها از 10 کپسول آتش‌نشانی برای خاموش کردن مداوم آتش استفاده کردند اما موفق نشدند.

تعدادی موتورسیکلت در طبقه اول شروع به آتش گرفتن کردند و صدای انفجارهای بلندی ایجاد شد. نگهبان امنیتی فیوز برق را قطع کرد، اما دود و آتش به سرعت طبقه اول را فرا گرفت و به طبقات بالاتر سرایت کرد.

خانم ین می‌خواست به طبقه پنجم برود تا با دختر، شوهر و دو نوه‌اش تماس بگیرد، اما در طبقه سوم، یکی از ساکنان جلوی او را گرفت و گفت: «همه از قبل می‌دانند.» او وحشت‌زده به همراه جمعیت به پایین دوید تا فرار کند.

خانواده‌های طبقات اول و دوم به سرعت به جای امنی فرار کردند. خانواده‌های طبقات بالا، از جمله خانواده دختر آقای دین، همگی به طبقه آخر دویدند، اما در قفل بود. راه‌پله‌ها پر از جمعیت بود.

صبح روز بعد، خانواده به ۸ بیمارستان در سراسر هانوی رفتند تا خانم ت. و همسر و دو فرزندش را پیدا کنند، اما هیچ اثری از آنها نبود. همان بعد از ظهر، کارکنان خانه تشییع جنازه بیمارستان ۱۰۳ به بستگان آنها اطلاع دادند که عکس‌هایشان گم شده است.

خانم ین در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: «از اینکه نتوانستم فرزندان و نوه‌هایم را نجات دهم، احساس پشیمانی و ندامت می‌کنم.»

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 2

آقای نگو پو دین قبلاً نگهبان یک آپارتمان کوچک در کوچه ۲۹/۷۰ خونگ ها بود (عکس: مین نهان).

از زمانی که خانم ین و همسرش برای زندگی با برادرش نقل مکان کرده‌اند، برای گذراندن روز با مشکل مواجه شده‌اند. بی‌خوابی مزمن باعث شده است که او ۲ کیلوگرم و آقای دین ۵ کیلوگرم وزن کم کنند. دختر بزرگ، نگو له هوین (۳۳ ساله)، که نگران سلامت و وضعیت روانی والدینش بود، برای مراقبت از همه چیز به خانه آنها نقل مکان کرد.

در ۷ نوامبر، این زوج مسن ۱۳۲ میلیارد دونگ ویتنامی را که جبهه میهنی منطقه تان شوان به عنوان کمک مالی اختصاص داده بود، دریافت کردند. آنها با علم به اینکه نمی‌توانند برای همیشه آنجا بمانند، برای راحتی خود، در مورد خرید یک آپارتمان قدیمی در همان طبقه خانه برادرشان صحبت کردند.

این خانه حدود ۲۵ متر مربع وسعت دارد، شامل یک اتاق خواب و یک اتاق نشیمن، کل هزینه خرید و تعمیر آن بیش از یک میلیارد دونگ ویتنام است.

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 3

آنها برای راحتی بیشتر، یک آپارتمان قدیمی در همان طبقه‌ای که خانواده برادرشان زندگی می‌کردند، خریدند (عکس: مین نهان).

هر روز صبح، این زوج با هم ورزش می‌کنند. آقای دین به مدت نیم ساعت دوچرخه‌سواری می‌کند، در حالی که همسرش پیاده‌روی می‌کند، به این امید که روحیه و سلامت او را بهبود بخشد.

عوارض جانبی آتش‌سوزی باعث شد آنها نتوانند کار کنند و «دیگر کسی ما را استخدام نمی‌کرد.» خانم ین هفت پیچ در بازویش دارد که نتیجه تصادفی ده سال پیش است و او را قادر به انجام هیچ کاری، از جمله شستن ظرف‌ها یا مراقبت از کودکان، نمی‌کند. آنها قصد دارند پول بازنشستگی باقی‌مانده را برای مواقع اضطراری پس‌انداز کنند.

روزی که در خانه جدیدش را باز کرد، چشمان خانم ین برق زد، در حالی که آقای دین هنوز به دوردست‌ها نگاه می‌کرد. او امیدوار بود که زندگی زناشویی‌شان به زودی به ثبات برسد، به عنوان یک شروع جدید، اما نمی‌دانست چه زمانی می‌تواند درد را فراموش کند.

او گفت: «من و همسرم هرگز نمی‌توانیم دین خود را به اهداکنندگان سخاوتمندمان ادا کنیم.»

چیزی که بیشتر از همه کم داریم، محبت خانوادگی است

آتش‌سوزی در ساختمان آپارتمانی کوچک خوئونگ ها به طور تصادفی باعث یتیم شدن دختر ۱۳ ساله به نام له تام ن. شد. این دختر تنها عضو خانواده چهار نفره‌اش بود که به لطف همسایه‌ها به خانه‌ای دیگر برده شد و زنده ماند.

پس از درمان اورژانسی در بیمارستان دانشگاه پزشکی هانوی، بستگانش او را برای سوگواری برای والدین و برادر کوچکترش به زادگاهش، دن فونگ، بردند.

پس از این حادثه، تام ن. به مدرسه بازگشت و به خانواده عمویش بوی نگوین دین (برادر مادرش) در منطقه تان شوان نقل مکان کرد.

آقای دین و همسرش از طرف پدربزرگ و مادربزرگ پدری و مادری وظیفه سرپرستی و مراقبت از ن را بر عهده داشتند. او اعتراف کرد که بزرگترین مشکل، تربیت صحیح نوه‌اش، توأمان با ملایمت و قاطعیت بود.

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 4

مقامات بعدازظهر ۸ نوامبر، این ساختمان آپارتمان کوچک را در کوچه ۲۹/۷۰ خیابان خوئونگ ها محاصره کردند (عکس: مین نهان).

این خانه در یک کیلومتری مدرسه راهنمایی خوئونگ دین قرار دارد و برای ن. رفتن به مدرسه هر روز راحت است. زندگی او به تدریج رو به ثبات می‌رود و سعی می‌کند درد را فراموش کند. با این حال، گاهی اوقات وقتی کسی به ملاقاتش می‌آید، ن. با خاطرات دردناکش عذاب می‌کشد.

آقای دین گفت: «خانواده به اندازه کافی یارانه دریافت کرده و قصد دارد یک حساب پس‌انداز جداگانه برای کودک باز کند. فعلاً وظیفه ما این است که با هم همکاری کنیم تا یک خانه گرم، یک خانواده پرمهر برای کودک ایجاد کنیم.» چیزی که ن. بیشترین کمبود را دارد، محبت خانوادگی است.

شخصی که در شب ۱۲ سپتامبر نوزاد ن. را از «خشم خدای آتش» نجات داد، آقای وو ویت هونگ (۴۰ ساله) بود که در اتاق ۷۰۲ زندگی می‌کند. وقتی ن. خسته و به در تکیه داده بود، نوزاد را به داخل کشید، با یک پتوی خیس شکاف‌های در را پر کرد و همزمان همه را از راهرو دور کرد و نزدیک پنجره باز نشست.

او مدام دود را به بیرون فوت می‌کرد، در حالی که اعضا سرهای خود را با پتوهای خیس پوشانده بودند تا از استنشاق دود جلوگیری کنند. او که متوجه شده بود از آتش‌نشانی سیگنالی رسیده، با چراغ قوه علامت می‌دهد و مدام فریاد می‌زند: «اتاق ۷۰۲ کسی را دارد!»

ساعت بیش از ۲ بامداد ۱۳ سپتامبر، شلنگ آب ماشین آتش‌نشانی به پنجره آپارتمان ۷۰۲ برخورد کرد. آنها از خوشحالی منفجر شدند و توسط تیم نجات از پله‌ها پایین آورده شدند و برای درمان اورژانسی به بیمارستان منتقل شدند.

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 5

خانواده هونگ در بیمارستان دوباره به هم پیوستند (عکس: هان نگوین)

پس از ۱۰ روز درمان اورژانسی در بیمارستان باخ مای، خانواده ۵ نفره آقای هونگ مرخص شدند و به خانه پدربزرگ و مادربزرگش در خوئونگ ها نقل مکان کردند.

آقای هونگ گفت: «برای ما، آتش‌سوزی آپارتمان یک شوک و حادثه بزرگ بود که خیلی ناگهانی اتفاق افتاد و باعث از دست دادن بسیاری از خانواده‌ها شد. من خیلی خوش‌شانسم که خانواده‌ام هنوز همه افرادش را دارد.»

این مرد که یارانه اختصاص داده شده توسط جبهه میهنی منطقه تان شوان را از نیکوکاران دریافت می‌کرد، گفت که عجله‌ای برای خرید خانه ندارد، اما از آن برای درمان بیماری خانواده‌اش که انتظار می‌رود یک سال طول بکشد، تا زمانی که گاز سمی در بدنش از بین برود، استفاده خواهد کرد.

آقای هونگ که تازه نزدیک به یک ماه است به سر کار برگشته و نتوانسته روال عادی زندگی‌اش را حفظ کند، می‌گوید: «ما هنوز هر ماه معاینات منظم داریم چون سلامتی‌مان هنوز به طور کامل بهبود نیافته است.» همسرش هم به سر کار برگشته و بچه‌ها هم به مدرسه می‌روند تا به دوستانشان بپیوندند.

با این حال، زندگی نمی‌تواند مثل قبل باشد.

آقای هانگ گفت: «هیچ‌کس نمی‌تواند شرایط خود را انتخاب کند. ما سعی خواهیم کرد سبک زندگی خود را تغییر دهیم، مهارت‌های بیشتری به فرزندانمان بیاموزیم و موقعیت‌هایی را که ممکن است در زندگی با آنها روبرو شوند، مدیریت کنیم.»

زندگی کن تا زندگی را جبران کنی

در آن شب شوم، خانم لی تی توی (۴۱ ساله) و پسرش تران دای فونگ (۱۷ ساله) تصمیم گرفتند از طبقه نهم ساختمان آپارتمان به تراس طبقه ششم خانه همسایه بپرند. این پرش «به خطر انداختن جانشان» جان مادر و پسر را نجات داد، زمانی که آنها متوجه شدند که به سختی می‌توانند به معجزه امیدوار باشند.

فونگ گفت که شب ۱۲ سپتامبر، در حالی که در اتاق نشیمن مشغول مطالعه بود، ناگهان دودی را در راهرو دید و به سرعت به اتاق خواب دوید تا مادرش را صدا کند.

آپارتمان ۹۰۱ در امتداد راه‌پله قرار داشت، بنابراین دود را به سرعت جذب می‌کرد. ستونی از دود سیاه به هوا برخاست. مادر و دختر در اصلی را بستند، فیوز برق را خاموش کردند، شیر گاز را بستند و از پتو و زیرانداز برای پوشاندن شکاف‌ها استفاده کردند. دود همچنان به داخل می‌ریخت و تمام خانه را فرا گرفته بود. بالکنی که در آن لباس‌ها را خشک می‌کردند، آخرین پناهگاه آنها بود.

خانم توی روزهایی را به یاد می‌آورد که برای خشک کردن لباس‌ها، اغلب به پشت بام خانه‌ی کناری نگاه می‌کرد و برای مواقع اضطراری، مسیر فرار را برنامه‌ریزی می‌کرد. میله‌ی افقی قفس ببر از جنس استیل ضد زنگ زنگ زده و کمی شل شده بود. او چند بار سعی کرد سرش را از آن سوراخ بیرون بیاورد.

مادر و پسر با چاقو به نرده‌ها ضربه می‌زدند تا درخواست کمک کنند، در حالی که در قفس ببر را برای ایجاد یک مسیر فرار باز می‌کردند. هیچ سیگنالی در اطراف وجود نداشت، پشت ساختمان در سکوت مطلق فرو رفته بود، فقط آتش سوسو می‌زد.

خواهر توی از پشت نرده بیرون آمد، نزدیک لبه دیوار ایستاد، چراغ گوشی‌اش را روشن کرد و به پایین نگاه کرد. برای سه ثانیه اول، صحنه‌ای تار دید، سپس دود سیاه دیدش را تار کرد.

قبل از پریدن، رو به پسرش کرد و گفت: «اول من می‌پرم، بعدش تو. نترس!»

با این حرف، زن به پایین پرید و از حال رفت. دای فونگ ترسیده بود، چند ثانیه مردد ماند، سپس به دنبال مادرش پرید. او چند قدم سینه خیز رفت تا کمک بخواهد و با نزدیک شدن تیم نجات، کم کم از هوش رفت.

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 6

توی و مادرش اولین کسانی بودند که از ساختمان آپارتمانی کوچک در حال سوختن بیرون پریدند (عکس: مین نهان).

این زن دچار ضربه به قفسه سینه، شکستگی ستون فقرات، شکستگی قفسه سینه، شکستگی لگن و بسیاری از جراحات دیگر شد. او تحت دو عمل جراحی بزرگ قرار گرفت و به مدت دو روز متوالی در بیمارستان دانشگاه پزشکی هانوی در کما بود. پسرش نیز دچار له شدن پاشنه پا و شکستگی لگن شد و در بیمارستان باخ مای تحت درمان قرار گرفت.

خانم توی در روزهای اول بستری در بیمارستان، از درد طاقت‌فرسایی رنج می‌برد. او از پزشک التماس می‌کرد که از مسکن‌های قوی یا حتی بی‌حسی استفاده کند تا درد را فراموش کند، اما فایده‌ای نداشت.

در مواقع درد، او وضعیت خودش را به یاد می‌آورد. به عنوان یک مادر مجرد، او مجبور بود از همه چیز در خانه مراقبت کند، از تعویض شیر آب، تعمیر لامپ گرفته تا تعویض پره‌های پنکه. او که از زادگاهش در تونگ تین تا هانوی با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کرد، به تدریج به چالش‌های زندگی عادت کرد.

این بار، او اجازه ندارد زمین بخورد.

این زن با تصور پسرش در بیمارستان و مادر تقریباً ۷۰ ساله‌اش به عنوان انگیزه، خود را آرام کرد و تمرینات توانبخشی را انجام داد، اگرچه پزشک قبلاً «فلج بحرانی و کامل هر دو پا» را پیش‌بینی کرده بود.

او روزی را به یاد می‌آورد که فهمید باید دوباره دستش را عمل کند، بیرون در کلینیک نشست و گریه کرد: «همکارانم می‌گویند زیاد لبخند می‌زنم و زندگی خوش‌بینانه‌ای دارم، اما گاهی اوقات غمم را درونم پنهان می‌کنم.»

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 7
Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 8

تقریباً دو ماه پس از آتش‌سوزی، توی و مادرش یاد گرفتند که مانند کودکان بنشینند و راه بروند. بازوی راستش با بانداژ پوشیده شده بود و جای زخم طولانی ناشی از دو عمل جراحی برای ترمیم سه استخوان شکسته را پنهان می‌کرد. به لطف بریس ستون فقرات، او می‌توانست محکم بنشیند و مسافت کوتاهی را راه برود. هر بار که دراز می‌کشید، ناحیه لگنش درد می‌کرد و خوابش را ناقص می‌کرد.

او شغل حسابداری خود را رها کرد و اتاقی در حدود ۴۰۰ متری دبیرستان هو تونگ مائو اجاره کرد تا پسرش بتواند سال آخر دبیرستان را تمام کند. دای فونگ در اواسط اکتبر با صندلی چرخدار و عصا به مدرسه بازگشت. مدرسه کلاس درس را از طبقه دوم به طبقه اول منتقل کرد تا رفت و آمد دانش آموزان آسان تر شود.

به فونگ یک میز کوچک، یک بالش برای حمایت از پای آسیب‌دیده‌اش و یک بالش دیگر برای حمایت از سرش در هنگام خستگی داده شد. به دلیل وضعیت نامناسب سلامتی‌اش، او فقط می‌توانست دو جلسه اول را بنشیند. برای جلسات بعدی، مدرسه به او اجازه داد دراز بکشد و به سخنرانی گوش دهد.

این پسر ۱۷ ساله گفت که در روزهای اول یادگیری راه رفتن، وزن بدنش به لگنش فشار می‌آورد و پاهایش را آسیب می‌زد و باعث می‌شد از درد گریه کند.

فونگ گفت: «در آن زمان، غمگین و افسرده بودم. اما وقتی از مادرم و همکلاسی‌هایم تشویق شدم، ایستادم و ادامه دادم.» او گفت که آرزویش برنامه‌نویس شدن بود، اما پس از آن حادثه، در حال تجدیدنظر در مورد آن بود.

Cuộc sống trả nợ ân tình cuộc đời của các nạn nhân vụ cháy chung cư mini - 9

به فونگ یک میز کوچک، یک بالش برای حمایت از پای آسیب‌دیده‌اش و یک بالش دیگر برای حمایت از سرش در هنگام خستگی داده شد (عکس: DT).

هر روز صبح، مادربزرگ فونگ را با ویلچر به مدرسه می‌برد، ظهر به خانه برمی‌گشت و بعد از ظهر استراحت می‌کرد. خانم توی برای انجام برخی کارهای متفرقه در خانه می‌ماند و برای تمام فعالیت‌های روزانه‌اش به مادرش، دائو تی تان، وابسته بود.

در ۵ نوامبر، توی و فرزندانش این کمک مالی را از یک نیکوکار دریافت کردند که آن را «بدهی مادام‌العمر» خود می‌دانستند. او این پول را صرف درمان طولانی‌مدت پزشکی و بقیه را صرف یافتن خانه‌ای جدید کرد.

مادر انتظار نداشت پسرش خوب درس بخواند یا فرد برجسته‌ای شود. او به او گفت که به خاطر داشته باشد که این یک اتفاق بزرگ در زندگی اوست و امیدوار بود که وقتی فونگ بزرگ شد، به عشق همه پاسخ دهد و عشق را به نسل بعدی منتقل کند.

او رو به دای فونگ کرد و گفت: «اگر از دیگران مهربانی دریافت می‌کنیم، باید آن مهربانی را با کسانی که کمتر خوش‌شانس هستند به اشتراک بگذاریم.»

این زن باتجربه که از ۴۱ سالگی‌اش جوان‌تر به نظر می‌رسد، با خوش‌بینی گفت که زندگی برای او و فرزندش همچنان دشوار خواهد بود، اما «زنده بودن یک نعمت است».



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تنها روستای ویتنام را در بین ۵۰ روستای زیبای جهان کشف کنید
چرا فانوس‌های پرچم قرمز با ستاره‌های زرد امسال محبوب هستند؟
ویتنام برنده مسابقه موسیقی Intervision 2025 شد
ترافیک مو کانگ چای تا عصر ادامه دارد، گردشگران برای شکار فصل برنج رسیده هجوم می‌آورند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول