Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

این داستان عاشقانه واقعی در کشتی افسانه‌ای تایتانیک است

VTC NewsVTC News23/06/2023


زوج مسن روی تخت دراز کشیده بودند و یکدیگر را در آغوش گرفته بودند و در سکوت به آب یخ زده دریا که به داخل کلبه می‌ریخت و به آرامی در اطرافشان بالا می‌آمد، نگاه می‌کردند. او دست همسرش را فشرد و گونه‌اش را به آرامی بوسید. آنها منتظر سرنوشت خود بودند.

این تصویر زوج پیر در فیلم معروف تایتانیک به کارگردانی جیمز کامرون است. با این حال، این فقط یک تصویر هنری در فیلم است. در واقع، آقای ایزیدور استراوس، ۶۷ ساله، و همسرش، خانم آیدا استراوس، ۶۳ ساله که در آن زمان بود، به شکلی متفاوت با هم از دنیا رفتند.

آنها از سوار شدن به قایق نجات خودداری کردند تا راه را برای زنان و کودکان باز کنند. سپس او زن را در کنار قایق در آغوش گرفت و به اعماق دریا برده شد. همانطور که کامرون زمانی توصیف کرد، آنها در عشق مردند، همانطور که آن را زندگی کردند.

داستان زیر، وقایع واقعی آن شب شوم - ۱۴ آوریل ۱۹۱۲ - را روایت می‌کند.

این داستان عاشقانه واقعی در کشتی افسانه‌ای تایتانیک است - 1

زوج مسن فیلم از شخصیت واقعی آقای و خانم استراوس الهام گرفته شده‌اند.

حقیقت در قطار شوم نیمه‌شب

درست قبل از نیمه‌شب ۱۴ آوریل ۱۹۱۲، کشتی «غرق‌ناپذیر» تایتانیک با یک کوه یخ برخورد کرد. آب از طریق سوراخ‌هایی در بدنه شروع به نفوذ کرد. همین که کشتی شروع به غرق شدن کرد، ایزیدور و آیدا دستورالعمل‌ها را دنبال کردند - جلیقه‌های نجات پوشیدند و به سمت عرشه دویدند، جایی که مأموران در حال پایین آوردن قایق‌های نجات بودند. زنان، کودکان و مسافران درجه یک برای سوار شدن در اولویت بودند. و البته، به زوج مسن - از جمله ثروتمندترین مسافران کشتی - نیز اولویت داده شد.

به گفته دو شاهد که در آن زمان هنوز زنده بودند، آیدا که برای محافظت از خود در برابر سرمای شدید، یک کت بلند از پوست سمور پوشیده بود، سوار قایق نجات شد. اما وقتی افسر به ایزیدور علامت داد که سوار شود، او سرش را تکان داد.

پاول کورزمن، نتیجه‌ی این زوج، استاد دانشگاه و مورخ خانواده‌ی اشتراوس، به کانتری‌لیوینگ گفت: «آقای ایزیدور گفت: 'نه، من تا زمانی که نبینم که هر زن و کودکی شانس فرار دارد، سوار قایق نجات نمی‌شوم'.»

«افسر گفت: آقای استراوس، ما شما را می‌شناسیم، پس معلوم است که جایی در قایق نجات خواهید داشت.»

اما آقای ایزیدور همچنان ترجیح داد روی عرشه بماند.

خانم آیدا فوراً از قایق نجات بیرون آمد و رو به شوهر محبوبش کرد و گفت: «ما ۴۰ سال است که زندگی فوق‌العاده‌ای را با هم گذرانده‌ایم و ۶ فرزند زیبا داریم. اگر سوار قایق نشوی، من پیش تو می‌مانم.»

او با دقت کت پوست سمور خود را درآورد و آن را به الن برد، خدمتکار، داد. او گفت: «دیگر به آن نیازی ندارم. این را با خود به قایق نجات ببرید تا شما را گرم نگه دارد تا زمانی که نجات پیدا کنید.»

سپس آقای ایزیدور دستانش را دور او حلقه کرد. آقای کورزمن گفت : «موج عظیمی از سمت چپ قایق آمد و هر دوی آنها را به دریا برد. این آخرین باری بود که کسی آنها را زنده دید.»

این داستان عاشقانه واقعی در کشتی افسانه‌ای تایتانیک است - 2

آقای و خانم استراوس در پاریس، سال ۱۹۰۷.

آن لحظه شیرین تنها یکی از داستان‌های تلخ و شیرین پایانی کشتی تایتانیک بود، اما برخلاف بقیه، در آن زمان به خوبی گزارش شد. عشق و فداکاری خانواده استراوس توسط کامرون در فیلم تایتانیک به تصویر کشیده شد.

در یک صحنه حذف شده، ایزیدور در حالی دیده می‌شود که سعی می‌کند ایدا را متقاعد کند که بدون او سوار قایق نجات شود. ایدا در پاسخ می‌گوید: «هر جا که تو می‌روی، من هم می‌آیم، با من بحث نکن، ایزیدور. خودت که می‌دانی این خوب نیست.»

سپس کامرون نمایی از زوج مسن که در رختخواب دراز کشیده‌اند، دست در دست هم و در آغوش هم هستند را کات زد. آقای کورزمن گفت این صحنه دوم در فیلم گنجانده شد، هرچند هیچ‌کدام از این صحنه‌ها کاملاً دقیق نبودند.

«جیمز به من گفت که می‌داند این دقیق نیست، اما او کارگردان بود. من گفتم، «تا زمانی که خودت بدانی دقیق نیست». حقیقت این است که آنها در حالی که ایستاده بودند و روی عرشه یکدیگر را در آغوش گرفته بودند، مردند.»

کامرون، کارگردان، در مصاحبه‌ای با روزنامه‌ی USA Today گفت: «من یک فیلمنامه‌نویس هستم. خودم را مورخ نمی‌دانم.»

عشق جاودانه ایزیدور و آیدا استراوس

آقای ایزیدور در سال ۱۸۴۵ در اوتربرگ، راینش باواریا، آلمان متولد شد. او در اواسط دهه ۱۸۵۰ به همراه خانواده‌اش به جورجیا، آمریکا مهاجرت کرد و سرانجام در شهر نیویورک ساکن شد و در آنجا با خانم آیدا آشنا شد.

این داستان عاشقانه واقعی در کشتی افسانه‌ای تایتانیک است - 3

آقای و خانم استراوس به همراه فرزندان و نوه‌هایشان در سال ۱۹۰۵.

در سال ۱۸۷۱، در سن ۲۶ سالگی، ایزیدور از آیدا ۲۲ ساله خواستگاری کرد. به گفته آقای کورزمن، آنها «عاشق هم شدند» و احساسات خود را خیلی علنی ابراز کردند.

«آنها اغلب در حال دست در دست هم، بوسیدن و در آغوش گرفتن یکدیگر دیده می‌شدند، اعمالی که در آن زمان برای افراد صاحب مقام و ثروت در ملاء عام بی‌سابقه بود . حتی یک بار دیده شد که آنها یکدیگر را در آغوش گرفته‌اند. و این حتی تا سال‌های بعد نیز ادامه داشت. آنها چیزی واقعاً خاص داشتند و این چیزی است که فرزندان و نوه‌های ما گرامی می‌دارند.»

آقای ایزیدور مالک برند خرده‌فروشی میسیز بود و در سال ۱۸۹۴ به مجلس نمایندگان انتخاب شد. به گفته آقای کورزمن، جد بزرگ او محرم اسرار بسیاری از روسای جمهور و حتی دوست صمیمی رئیس جمهور گروور کلیولند بود.

در سال ۱۹۱۲، پس از شرکت در چند رویداد اجتماعی در اروپا، آنها برای بازگشت به خانه با کشتی المپیک آر ام اس رزرو کردند، اما سفر به تأخیر افتاد. آنها تصمیم گرفتند سوار تایتانیک شوند.

جون هال مک‌کاش، نویسنده کتاب «تایتانیک: آیدا و ایزیدور استراوس»، می‌نویسد که این زوج در «یک آپارتمان کاملاً مبله در عرشه C، شامل کابین‌های ۵۵ و ۵۷» اسکان داده شدند. الن برد، خدمتکار، در یک کابین کوچک‌تر در آن سوی راهرو اقامت داشت.

گزارش شده است که در ۱۴ آوریل، ایزیدور و آیدا قبل از اینکه دست در دست هم روی عرشه قدم بزنند، از یک وعده غذایی ده مرحله‌ای در سالن غذاخوری درجه یک لذت بردند. سپس به اتاق‌های خود بازگشتند.

درست قبل از نیمه شب، کشتی تایتانیک با یک کوه یخ برخورد کرد و باعث غرق شدن کشتی شد. از ۲۲۲۴ مسافر و خدمه، بیش از ۱۵۰۰ نفر جان باختند - از جمله آیدا و ایزیدور.

این داستان عاشقانه واقعی در کشتی افسانه‌ای تایتانیک است - 4

مجسمه خانم آیدا در پارک استراوس، نزدیک خیابان ۱۰۶ (نیویورک، ایالات متحده آمریکا).

جسد آیدا هرگز پیدا نشد، اما جسد ایزیدور از دریا بیرون کشیده شد و برای مراسم یادبود به نیویورک آورده شد. در میان وسایل او، یک قطعه جواهر حکاکی شده با حروف IS (برای آیدا و ایزیدور) و عکسی از جسی و سارا، دو فرزند بزرگترشان، وجود داشت.

در ۱۲ مه، بیش از ۶۰۰۰ نفر در مراسم یادبود آیدا و ایزیدور در تالار کارنگی شرکت کردند. ویلیام جی گینور، شهردار نیویورک، به همراه میلیاردر اندرو کارنگی، در مدح آنها سخنرانی کردند.

یک پارک یادبود به نام زوج استراوس در نزدیکی خانه آنها در خیابان ۱۰۶ ساخته شد. روی پلاک یادبود نوشته شده است: آب نمی‌تواند عشق را خاموش کند. سیل نمی‌تواند آن را غرق کند.

آقای کورزمن، نتیجه‌ی این زوج، گفت : «این یک داستان عاشقانه است. و من امیدوارم در زمانی که جهان به کمی عشق بیشتر، کمی الهام بیشتر نیاز دارد، داستان ماندگار آیدا و ایزیدور استراوس به مردم امید بدهد.»

(منبع: ویتنام نت)


مفید

احساسات

خلاق

منحصر به فرد



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

«سا پا از سرزمین تان» در مه فرو رفته است
زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه
خرمالوهای خشک‌شده در باد - شیرینی پاییز
یک «کافی شاپ مخصوص ثروتمندان» در کوچه‌ای در هانوی، هر فنجان قهوه را ۷۵۰،۰۰۰ دونگ ویتنامی می‌فروشد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

گل‌های آفتابگردان وحشی، شهر کوهستانی دا لات را در زیباترین فصل سال به رنگ زرد درمی‌آورند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول