Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

شبی فراموش‌نشدنی برای یک خانواده ۶ نفره در غرب نها ترانگ: «می‌ترسم اگر مادرم لیز بخورد غرق شود»

خانم تان به سختی مادر ۸۹ ساله‌اش را در لگن آب سرد نگه می‌داشت، در حالی که خانم تو به مادربزرگش کمک می‌کرد تا از آبی که به سقف رسیده بود، عبور کند. اگرچه آب فروکش کرده است، اما مردم خان هوا هنوز قادر به بازگشت به خانه نیستند.

VietNamNetVietNamNet23/11/2025


کلیپ خانم تان را که روزهای تجربه سیل تاریخی را روایت می‌کند، تماشا کنید :

عصر روز ۲۲ نوامبر، حدود ۲۰ نفر هنوز قادر به بازگشت به خانه نبودند و همچنان بدون برق در مهدکودک وین ترانگ (بخش غربی نها ترانگ، استان خان هوا ) به طور موقت پناه گرفته بودند.

خانم نگوین تی لا تان (۵۹ ساله، از منطقه تای نها ترانگ، واقع در امتداد رودخانه کای) در حالی که با حواس پرتی در نور شمع نشسته بود، خاطره آن شب «فراموش نشدنی» را تعریف کرد.

حدود ساعت ۶ بعد از ظهر ۱۷ نوامبر، آب سیل تا سینه‌اش بالا آمده بود. خانم تان سعی کرد درخواست کمک کند اما موفق نشد. یکی از همکارانش تماس گرفت تا آدرس او را به تیم نجات گزارش دهد، اما در آن زمان آب در حال چرخش بود و تیم نتوانست با او تماس بگیرد. کمی بعد، برق کاملاً قطع شد.

هر سه نفر روی دو صندلی که روی تخت گذاشته شده بود، ایستادند و مادر ۸۹ ساله خانم تان در وان نشست و با هم او را از آب بیرون کشیدند. خانم تان فقط جرات کرد روی یک پا بایستد تا تعادلش را حفظ کند، در حالی که پای دیگرش را تمام شب خم کرده بود تا وان را نگه دارد. او گفت: «جرات نکردیم او را رها کنیم. می‌ترسیدم که اگر لیز بخورد، غرق شود.»

شش نفر از بعدازظهر تا اوایل صبح روز بعد در آب یخ خیس خوردند. او به یاد می‌آورد: «وقتی به گذشته فکر می‌کنم، احساس می‌کنم قدرت خارق‌العاده‌ای داشتم. هوا خیلی سرد بود، خیلی سرد، اما با نگاه به مادرم، دلم برایش سوخت.»

در تاریکی مطلق، تنها صدایی که خانواده می‌توانستند بشنوند، صدای باران شدید و آب خروشان بود. در این لحظه، سطح آب از کف زمین بیش از دو متر ارتفاع داشت و همچنان در حال افزایش بود و همه را به بدترین حالت ممکن می‌انداخت. آنها در تاریکی و آب یخ‌زده به یکدیگر دلگرمی می‌دادند و می‌گفتند: «اگر زنده‌ایم، با هم زنده‌ایم، اگر بمیریم، با هم می‌میریم».

در بحبوحه بحران، خواهر شوهر خانم تان تصمیم گرفت راهی برای خروج پیدا کند. او مدام کاشی‌ها را می‌شکست، به پشت بام خزید، سپس دوباره پایین رفت تا دو نفر دیگر را بکشد. وقتی به پشت بام بالا رسید، به شکستن آهن موج‌دار ادامه داد و هر ورق را کشید تا دریچه‌ای ایجاد کند. در پایین، به نظر می‌رسید خانم تان انگیزه بیشتری دارد، با یک دست مادرش را گرفته بود و با دست دیگر سقف را می‌شکست. وقتی سقف باز شد، همه بلافاصله پیرزن را به جلو هل دادند و یکی یکی فرار کردند.

وقتی خانواده به پشت بام رسیدند، همه آنقدر خوشحال بودند که زبانشان بند آمده بود. خانم تان گفت: «ما به سختی از مرگ فرار کردیم، خیلی خوشحال بودیم.» بعد از آن، هر شش نفرشان در باد سرد، با لباس‌های خیس، در انتظار سپیده دم روی پشت بام ناپایدار بودند.

هنگام سپیده دم، خانم تان با صدای بلند فریاد زد: «کسی آنجاست؟». خوشبختانه، خانواده‌ای که در طبقه پایین پناه گرفته بودند، صدای آنها را شنیدند، با قایق به آنجا رفتند تا نودل فوری و آب تهیه کنند، سپس نردبانی برپا کردند و یک برزنت پهن کردند تا از آن ۶ نفر در برابر باد محافظت کنند.

خانواده قبل از اینکه به پایین منتقل شوند، یک روز و یک شب روی پشت بام جمع شدند. باران بی‌وقفه می‌بارید و همه جا را با پتویی سفید پوشانده بود. آنها از ترس اینکه پیرزن سرما بخورد و بیمار شود، برای جلوگیری از سرما به هم چسبیده بودند.

لب‌های پیرزن ۸۹ ساله کبود شده بود و مدام التماس می‌کرد که پایین بیاید، چون دیگر نمی‌توانست لرزش را تحمل کند. خانم تان گفت: «من همزمان هم او و هم خودم را تشویق کردم.»

از ترس اینکه آب دوباره بالا بیاید، تمام خانواده به محل تخلیه منتقل شدند. خانم تان در حالی که چشمانش هنوز از شب‌های بی‌خوابی سرخ بود، گفت: «این یک خاطره‌ی فراموش‌نشدنی است. فکر کردن به آن هنوز هم لرزه به اندامم می‌اندازد. واقعاً ترسیده بودم، گاهی فکر می‌کردم که فقط ۶ جسد را روز بعد پیدا می‌کنند.»

حتی الان هم، هر وقت به آن فکر می‌کند، بدنش می‌لرزد. با خودش فکر کرد که بعد از تمیز کردن خانه، دفتر خاطراتی خواهد نوشت تا خاطرات وحشتناکی را که تازه برای خانواده‌اش و مردم خان هوا اتفاق افتاده بود، ثبت کند.

در اتاق، افرادی که به داستان خانم تان گوش می‌دادند، خاطرات خود را نیز مرور می‌کردند. آنها هرگز چنین سیل بزرگی را تجربه نکرده بودند. زنی گهگاه داستان را ادامه می‌داد و از روزهایی می‌گفت که خانواده‌اش زیر آب رفته بودند. در آن زمان، همه فقط می‌توانستند اول خودشان را نجات دهند و در برابر این فاجعه طبیعی شدید دست و پنجه نرم می‌کردند.

خانم هوآ به یک پناهگاه امن منتقل شد - خواهر شوهر خانم تان هنوز شب‌های زیادی بی‌خوابی داشت. او که در خوابیدن مشکل داشت، سگش را برای پیاده‌روی به راهرو برد تا اضطرابش را تسکین دهد.

در اتاق کناری، زیر نور یک چراغ نفتی، خانم لی ها آنه تو (۴۹ ساله، اهل بخش باک نها ترانگ) در حال تعویض بانداژ مادربزرگش بود. او گفت که بزرگترین سیل قبلی در این منطقه فقط تا زانو بود، اما این بار آب به سرعت بالا آمد و به بیش از ۲ متر رسید.

خانم تو گفت: «روز سیل، بیش از ده نفر در خانه من بودند. بچه‌ها بعدازظهر از میان آب به سمت هتلی در همان نزدیکی رفتند. من و همسرم مجبور شدیم بمانیم و از مادربزرگم مراقبت کنیم زیرا او نمی‌توانست به تنهایی حرکت کند. آنها به ما گفتند که به پل برویم، اما باران می‌بارید و هوا سرد بود، مادربزرگم نمی‌توانست تحمل کند.»

خانواده دو روز و دو شب روی در چوبی خانه جمع شدند و با نودل‌های فوری خشک‌شده‌ای که خوشبختانه به موقع آورده شده بودند، روزگار گذراندند. تا آن موقع، آب تا سقف حلبی بالا آمده بود، بنابراین مجبور شدند با چوب سقف را سوراخ کنند تا دریچه‌ای ایجاد شود.

وقتی تیم نجات رسید، اولویتشان این بود که اول پیرزن را بیرون بیاورند.

خانم تو گفت: «تمام پول از بین رفته، هیچ چیز باقی نمانده است.» اما او پشیمان نیست: «تا زمانی که مردم هستند، دارایی هم هست. پول از دست رفته را می‌توان دوباره به دست آورد، اما آدم‌های از دست رفته بی‌معنی هستند.»

وقتی از او پرسیده شد که آیا از مرگ می‌ترسد، به سادگی پاسخ داد: «چه کسی نمی‌ترسد؟ اما در آن لحظه، ترس ناپدید شد و تنها چیزی که می‌توانستم به آن فکر کنم این بود که چگونه زنده بمانم. فقط از خدا دعا می‌کردم که آب بیشتر از این بالا نیاید. نگران مادربزرگم بودم که اگر مجبور شود دوباره به پشت بام برود، نمی‌دانستم چگونه او را حمل کنم.»

در راهرو، بعد از اینکه شام ​​تازه سرو شده بود، ۸ نفر از اعضای خانواده خانم تاچ تی تائو (۵۷ ساله، از بخش تای نها ترانگ) زیر نور سوسوی شمع‌ها نشسته بودند و با هم گپ می‌زدند.

هشت نفر از اعضای خانواده خانم تائو به مدت دو روز و دو شب در بحبوحه سیل منزوی شدند. وقتی آب فروکش کرد، آنها تصمیم گرفتند منطقه سیل‌زده را ترک کنند تا مکانی امن پیدا کنند. در 20 نوامبر، پس از اینکه توسط مقامات از منطقه عمیق آب بیرون آورده شدند، خانواده یک اتاق موقت اجاره کردند زیرا نمی‌دانستند کجا بروند. پس از یک شب اقامت، آنها شنیدند که مدرسه‌ای در این منطقه آماده استقبال از مردم است، بنابراین برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها به مهدکودک وین ترونگ نقل مکان کردند. خانم تائو گفت: «خانه ویران شده بود، خسارت شدید بود، بنابراین هر پنی که پس‌انداز می‌شد چیز خوبی بود.»

خانم هو تی کیم ترانگ، دختر خانم تائو، ساعات انزوا را اینگونه به یاد می‌آورد: «فقط آب همه جا را فرا گرفته بود. در ابتدا، تمام خانواده بسیار وحشت‌زده بودند زیرا آب خیلی سریع بالا می‌آمد و هیچ راهی برای فرار وجود نداشت.»

خانواده سعی کردند آرامش خود را حفظ کنند زیرا یک نوزاد ۱۲ ماهه آنجا بود، همه باید هوشیار می‌ماندند تا راهی برای زنده ماندن پیدا کنند. خانم ترانگ گفت: «تمام خانواده دو روز و دو شب به پشت بام چسبیده بودند و برای زنده ماندن نودل خام می‌خوردند. ما منتظر نجات بودیم اما ناامیدکننده بود زیرا عمق آب بیش از ۳ متر بود و سرعت جریان آب زیاد بود، آنها نمی‌توانستند به ما برسند.»

او اضافه کرد: «ما آنقدر فریاد زدیم تا صدایمان گرفت و کمک خواستیم، اما در چنین منطقه‌ی دورافتاده‌ای، هیچ‌کس نمی‌توانست وارد شود. خوشبختانه، پس از دو روز آب شروع به فروکش کردن کرد؛ اگر بیشتر ادامه پیدا می‌کرد، به‌خصوص با وجود بچه‌ها، خانواده‌ام نمی‌دانستند چقدر می‌توانیم دوام بیاوریم.»

تصویر بهت‌زده‌ی خانم تاچ تی تائو در بعدازظهر ۲۲ نوامبر، در حالی که منتظر بود تا برای اسکان موقت به محوطه‌ی مدرسه هدایت شود.

در طول روزهای سیل، مهدکودک وین ترونگ (بخش غربی نها ترانگ) به پناهگاهی برای بیش از ۱۰۰ نفر در مناطق سیل‌زده تبدیل شد. آقای وو فان تین، نگهبان مدرسه، گفت که وقتی سطح آب بالا آمد، او در مدرسه مشغول انجام وظیفه بود و به سالمندان و کودکان کمک کرد تا به جای امنی بروند.

وو تی آنه تویه، مدیر مدرسه، گفت: «مدرسه همیشه باز است و برای جلوگیری از سیل آماده استقبال از مردم است. آب اکنون فروکش کرده و همه فردا مدرسه را ترک خواهند کرد. مدرسه برای بازگشایی و استقبال از کودکان در مدرسه، تمیزکاری خواهد شد.»

نگوین هوئه - فوک سانگ

Vietnamnet.vn

منبع: https://vietnamnet.vn/hoi-uc-thoat-chet-trong-gang-tac-cua-gia-dinh-6-nguoi-o-khanh-hoa-2465477.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

کافی‌شاپ هانوی به اروپا تبدیل می‌شود، برف مصنوعی می‌پاشد و مشتریان را جذب می‌کند
جان «دو صفر» مردم منطقه سیل‌زده خان هوا در پنجمین روز عملیات پیشگیری از سیل
چهارمین باری که کوه با دن را به وضوح و به ندرت از شهر هوشی مین می‌بینم
با موزیک ویدیوی «موک ها وو نهان» از سوبین، از مناظر زیبای ویتنام لذت ببرید.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

هانوی با فصل گل‌هایی که «زمستان را به خیابان‌ها فرا می‌خواند» شلوغ است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول