Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

زنده نگه داشتن شعله مقدس کان دائو.

در امتداد مسیر کوچکی که به گورستان هانگ دونگ منتهی می‌شود، گل‌های سفیدی روی هر قبر قرار داده شده و بوی عود در هوا پیچیده است. در اینجا، افرادی زندگی می‌کنند که از زمان آزادسازی جزیره کان دائو هرگز آن را ترک نکرده‌اند.

Báo Sài Gòn Giải phóngBáo Sài Gòn Giải phóng10/08/2025

بعضی از مردم بارها و بارها به آنجا بازگشته‌اند. و جوانانی هم هستند که بی‌سروصدا خاطرات را حفظ می‌کنند تا بازدیدکنندگان بتوانند شاهد بخشی از تاریخ باشند که همچنان زنده است.

۱. خانم نگوین نگوک آن، زندانی سیاسی سابق کان دائو، در سن ۷۱ سالگی، هنوز هر سال به این سرزمین مقدس بازمی‌گردد، گویی دیداری ناگفته با رفقای سابقش است. هر بار که بازمی‌گردد، خاطرات، چهره‌ها و صداهایی را که در آن زندان جهنمی روی زمین باقی مانده‌اند، با خود می‌برد.

خانم نگوک آنه گفت: «اول تنها رفتم، بعد با گروهی از برادران و خواهران از باشگاه زندانیان سابق کان دائو رفتم. سپس، در هر تعطیلات مهم، مانند ۲۷ ژوئیه، به هیئت رهبری شهر هوشی مین می‌پیوندیم تا به اینجا بیاییم و در اجراهای فرهنگی شرکت کنیم تا قدردانی خود را ابراز کنیم. خواندن آهنگ‌هایی مانند «رفقای من»، «کان دائو در شب هانگ دونگ»... باعث می‌شود بغض کنم و اشک بریزم.»

خانم آن هر بار که برمی‌گردد، تغییرات کان دائو را در طول سال‌ها می‌بیند. خانم آن می‌گوید: «در گذشته، سفر بسیار دشوار بود. قایق به جزیره تمام روز در دریا به طرز خطرناکی تکان می‌خورد. در ابتدا، فقط تعداد کمی از مردم خودشان می‌رفتند و از جیب خودشان هزینه می‌کردند. اکنون، دولت و شهر هوشی مین از سفر هوایی حمایت می‌کنند. گروه‌ها، رفقا، ادارات و اعضای اتحادیه جوانان ما را همراهی می‌کنند.»

چیزی که بیش از همه او را آرام می‌کرد، حضور روزافزون جوانان در گورستان بود. او گفت: «ما دیگر پیر شده‌ایم و دیگر نمی‌توانیم به اینجا بیاییم. اما دیدن کودکانی که برای روشن کردن عود به اینجا می‌آیند، به ما احساس آرامش می‌دهد.»

۲. پس از ترک گورستان هانگ دونگ، خانه‌ای کوچک و یک طبقه را در کنار اردوگاه زندان فو تونگ یافتیم. خانم هوین تی کیم لون (متولد ۱۹۶۳) در حال مرتب کردن عکس‌های قدیمی روی محراب پدرش - زندانی سیاسی سابق، هوین ون بین - بود. او یکی از بیش از ۱۵۰ زندانی سابق بود که پس از آزادی داوطلبانه در جزیره ماندند.

خانم لون به یاد می‌آورد: «در آن زمان، من فقط ۱۲ سال داشتم و با مادرم در منطقه آزاد شده استان هائو گیانگ زندگی می‌کردم. مادرم بارها به دلیل پناه دادن به سربازان دستگیر شد. اولین باری که پدرم را دیدم زمانی بود که به زادگاهمان برگشت تا مادرم و ما فرزندانم را به جزیره ببرد. در آن زمان، من نمی‌توانستم بخوانم. کان دائو جایی است که من در ۱۲ سالگی کلاس اول را در آنجا شروع کردم و در آنجا بزرگ شدم و تا الان در آنجا مانده‌ام.»

پدرش، آقای هوین ون بین، از همان روزهای اولیه پس از آزادی، به عنوان معاون رئیس هیئت مدیره این مکان تاریخی (که امروزه به عنوان مکان تاریخی ویژه ملی کان دائو شناخته می‌شود) منصوب شد. او همچنین کسی بود که اولین متن توضیحی را برای تیم راهنمایان این مکان گردآوری کرد. مادرش روزهای خود را صرف مراقبت و تمیز کردن گورستان هانگ دونگ می‌کرد.

در آن زمان، گورستان هانگ دونگ فقط یک منطقه شنی سفید پوشیده از علف‌های هرز بود و به گفته خانم لون، "هر قبر فقط یک تپه شن بود." در طول فصل باران‌های موسمی، استخوان‌ها به سطح زمین می‌آمدند. دوران کودکی او عاری از کتاب‌های رنگ‌آمیزی و بازی‌های کودکانه بود، در عوض پر از روزهایی بود که صرف حمل سبد و دنبال کردن پدرش برای جمع‌آوری بقایای اجساد می‌شد. خانم لون تعریف کرد: "من آن زمان کوچک بودم و اصلاً ترس را نمی‌شناختم. فقط دستورالعمل‌های پدرم را به یاد دارم: بقایای اجساد باید به درستی جمع‌آوری شوند؛ آنها باید در تابوت قرار داده شوند و با دستان تمیز در زمین گذاشته شوند...".

خانم لون در سن ۱۸ سالگی کار رسمی خود را در گورستان هانگ دونگ آغاز کرد و ۳۷ سال است که در آنجا مشغول به کار است. «در آن زمان، نه برق بود، نه آب لوله‌کشی و نه ماشین‌آلات. ما آب را از ۵۰۰ متر دورتر حمل می‌کردیم تا گیاهان را آبیاری کنیم و با داس و قمه چمن‌ها را کوتاه کنیم... کار بسیار سختی بود، اما هیچ‌کس شکایتی نداشت. همه تمام تلاش خود را می‌کردند تا گورستان را تمیز و با ابهت نگه دارند تا اجداد ما بتوانند در آرامش آرام بگیرند.»

خانم لون تک تک قبرها، تک تک ردیف قبرها و تک تک زادگاه صدها شهید را از بر است. به لطف این، او به بسیاری از اقوامی که برای اولین بار از گورستان هانگ دونگ بازدید می‌کنند، کمک می‌کند تا به سرعت قبر عزیزان خود را پیدا کنند. خانم لون گفت: «بعضی از مردم به محض دیدن قبر، از حال می‌روند و گریه می‌کنند. آنها بی‌صدا گریه می‌کنند. من آنجا ایستاده‌ام و تماشا می‌کنم و اشک در چشمانم حلقه می‌زند. امیدوارم هر جوانی حداقل یک بار به اینجا بیاید تا شاهد این باشد.»

K3a.jpg

افرادی که از موزه کان دائو بازدید می‌کنند.

خانم لون امروز با مشاهده تغییرات چشمگیر در کان دائو، نتوانست جلوی خوشحالی خود را بگیرد. خانم لون ابراز کرد: «امیدوارم شهر هوشی مین در ساخت بیمارستان سرمایه‌گذاری کند تا پزشکان خوب بتوانند برای درمان بیماران به اینجا بیایند و کارها را برای مردم آسان‌تر کنند.» بیش از ۵۰ سال است که خانم لون به سرزمین اصلی بازنگشته است و هرگز قصد انجام این کار را نداشته است. او می‌گوید کان دائو خانه اوست، جایی که به او خواندن آموخت، به او آموخت که کشور و هموطنانش را دوست داشته باشد...

۳. در چند صد متری خانه خانم لون، موزه کان دائو، یکی از پربازدیدترین جاذبه‌های گردشگری، قرار دارد. ما با خانم نگوین نگوک نهو شوان (متولد ۱۹۸۵)، راهنمای تور در سایت تاریخی ملی ویژه کان دائو، در حالی که بازدیدکنندگان را در تور موزه هدایت می‌کرد، آشنا شدیم.

برخلاف کودکانی که در شهر پرنور و روشن متولد می‌شوند، دوران کودکی خانم شوان با بوی عود، پیاده‌روی با دوستانش در کنار گورستان هانگ دونگ و عصرهایی که پس از کار در گرگ و میش رو به غروب به خانه با مادرش بازمی‌گشت، در هم آمیخته بود.

خانم شوان پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه فرهنگ، به کان دائو بازگشت تا به عنوان راهنمای تور در این مکان تاریخی مشغول به کار شود. مادرش یکی از اولین راهنمایان تور در آنجا بود و عمویش زندانی سیاسی سابق است. خانم شوان گفت: «از کودکی، خانواده‌ام هرگز داستان‌هایی درباره زندگی، مرگ و شکنجه‌های وحشیانه کم نداشته‌اند... شاید از زمانی که در رحم مادرم بودم، عاشق این مکان و این حرفه بوده‌ام.»

در ۲۷ جولای یا در ماه‌های اوج گردشگری، خانم شوان و تیم راهنمایان تور او خستگی‌ناپذیر کار می‌کنند. بعضی روزها آنها هفت شیفت متوالی کار می‌کنند و به نزدیک به ۲۰۰۰ بازدیدکننده با تنها ۱۸ عضو خدمت‌رسانی می‌کنند. روزهایی هست که باران می‌بارد، لباس‌هایشان خیس می‌شود، صدایشان گرفته می‌شود... اما به گفته او، «این دیگر فقط یک شغل نیست، بلکه یک مسئولیت مقدس است.»

خانم شوان گفت: «کان دائو به مدت ۱۱۳ سال جهنمی واقعی بود. ده‌ها هزار سرباز انقلابی و شهروندان میهن‌پرست در اینجا زندانی، شکنجه و جان خود را فدا کردند. زندگی، کار و روایت آن داستان‌ها برای من افتخاری بی‌حد و حصر است.»

در طول ۱۸ سال کار، شاید تأثیرگذارترین لحظات برای او، استقبال از گروه‌های زندانیان سیاسی سابق برای بازدید از زندان بود. «در آن زمان، من دیگر راهنمای تور نبودم، بلکه عقب رفتم و فقط گوش دادم. زیرا این جانبازان زنده‌ترین شاهدان بودند. من گوش دادم، به خاطر سپردم، اطلاعات را در قالب مستندات ارزشمند جمع‌آوری کردم و به نمایندگی از کسانی که رفته‌اند، به روایت داستان ادامه دادم و داستان را برای نسل‌های آینده ادامه دادم.»

به گفته خانم شوان، هر تابستان، پیش‌دبستانی‌ها و مدارس ابتدایی دانش‌آموزان خود را برای بازدید و تجربه موزه می‌آورند. برخی از کودکان، حتی آن‌هایی که در کلاس اول هستند، از مادرانشان خواسته‌اند که اجازه دهند آن‌ها برگردند. خانم شوان گفت: «امیدواریم که پرورش حس میهن‌پرستی از سنین پایین آغاز شود. ما می‌خواهیم نسل جوان بفهمد که سرزمین مادری‌شان خون ریخته، درد کشیده و صلح امروز به راحتی به دست نیامده است.»

و شاید چیزی که بیش از همه او را مفتخر می‌کند، ادامه این سفر الهام‌بخش درست در خانه کوچک خودش است. بعد از مدرسه، دخترش اغلب التماس می‌کند که او را تا محل کار همراهی کند تا به داستان‌هایش گوش دهد و سپس به خانه می‌آید تا به عنوان قصه‌گو برای تمام خانواده عمل کند.

پنجشنبه هوا

منبع: https://www.sggp.org.vn/giu-lua-thieng-con-dao-post807763.html


نظر (0)

لطفاً نظر دهید تا احساسات خود را با ما به اشتراک بگذارید!

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

نمای نزدیکی از کارگاه ساخت ستاره LED برای کلیسای جامع نوتردام.
ستاره کریسمس ۸ متری که کلیسای جامع نوتردام در شهر هوشی مین را روشن می‌کند، به طور ویژه‌ای چشمگیر است.
هوین نهو در بازی‌های SEA تاریخ‌ساز شد: رکوردی که شکستن آن بسیار دشوار خواهد بود.
کلیسای خیره‌کننده‌ای در بزرگراه ۵۱ برای کریسمس چراغانی شد و توجه همه رهگذران را به خود جلب کرد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کارها

کشاورزان در روستای گل سا دِک مشغول رسیدگی به گل‌های خود هستند تا خود را برای جشنواره و تِت (سال نو قمری) ۲۰۲۶ آماده کنند.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول