Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

لحظه تت من: پوشیدن آئو دای قدیمی مادرم برای بیرون رفتن در بهار

Báo Tuổi TrẻBáo Tuổi Trẻ27/02/2024


Chụp hình với mẹ Tết 2024

عکس گرفتن با مامان در تت ۲۰۲۴

عید تت امسال برای من خاص است. داستان از این قرار است که قبل از عید تت، هنگام تمیز کردن خانه، به‌طور اتفاقی آئو دای قدیمی مادرم را پیدا کردم که بی‌سروصدا در یک کشوی کوچک افتاده بود.

لباس سفید، که با طرح‌های هندسی قرمز، آبی و زرد چاپ شده بود، هنوز کاملاً نو به نظر می‌رسید، درست مثل خاطراتم از تعطیلات تت، درست مثل عکس‌های قدیمی که مادرم گرفته بود و من اغلب در آلبوم عکس خانوادگی به آنها نگاه می‌کردم. این لباس احساسات زیادی را از دوران سخت در من بیدار کرد.

آن پیراهنی بود که مادرم سی سال پیش خریده بود. در آن زمان، زادگاه من هنوز روستایی فقیر بود، جاده روستا خاکی بود، در دوردست ها چند خانه کاهگلی به تنهایی در میان مزارع وسیع و رودخانه ها ایستاده بودند.

در آن زمان، افراد زیادی آئو دای خودشان را نداشتند. زنان احتمالاً فقط در مهم‌ترین روز زندگی‌شان - روز عروسی‌شان - آئو دای می‌پوشیدند. و همین امر در مورد مادرم نیز صدق می‌کند، اولین آئو دای که داشت از تکه پارچه‌ای بود که مادربزرگش در روز نامزدی به او داده بود.

مامان این را به عنوان یک رسم گفت، در روز قرار ملاقات، در میان هدایایی که خانواده داماد برای خانواده عروس می‌آورند، باید یک تکه پارچه باشد تا عروس بتواند برای روز عروسی یک آئو دای جدید درست کند.

Mẹ mặc áo dài năm 94 tại tiệm chụp ảnh

مامان در سال ۱۹۹۴ در استودیوی عکاسی لباس آئو دای پوشیده بود

در ژانویه ۱۹۷۴، مادرم با یک آئو دای صورتی، عروس جدید شد و به دنبال پدرم به لانگ دین دونگ رفت. این سرزمین با آب شور و مزارع ترش، در تمام طول سال، فقط به یک برداشت محصول، آن هم وقتی که باران می‌بارد، وابسته است. اگر محصول برنج خوب باشد و قیمت بالا باشد، آنها می‌توانند تا فصل بعد زنده بمانند. اما اگر آفات، بیماری‌ها یا خرابی محصول وجود داشته باشد، پدر و مادرم باید برای پیدا کردن کمی غذا، لباس و آموزش برای فرزندانشان، همه جا را بگردند.

سپس، تا تت ۱۹۹۴، زمانی که جوانی‌اش به پایان رسید و او مادر سه فرزند بود، نتوانست دوباره آئو دای بپوشد (در این زمان، به لطف معرفی یکی از آشنایان، او برای آشپزی به آشپزخانه یک کارخانه میگو در گیا رای رفت).

در طول آن بیست سال، بارها وقتی مادرم به بازار تت می‌رفت، مکث می‌کرد و به پارچه‌های نویی که روی غرفه‌ها آویزان بود نگاه می‌کرد و فکر می‌کرد. اما بعد لباس‌های نو برای بچه‌هایش، کیک و شیرینی‌هایی که برای تت می‌خرید... و یک میلیون چیز دیگر، به سرعت فکر یک آئو دای جدید در هر بهار را از سر بیرون می‌کرد.

اما دومین آئو دای در زندگی مادرم واقعاً جدید نبود، مطابق سلیقه مادرم ساخته نشده بود، زیرا آن را از میان انبوهی از «لباس‌های دست دوم» که در پیاده‌رو جلوی بازار هو فونگ تلنبار شده بودند، به قیمت بیست و پنج هزار دونگ خریده بود، آن هم در روزی نزدیک تت که مادرم برای خرید غذا برای پختن غذا برای کارگران به بازار رفته بود.

از مادرم پرسیدم که چرا به جای لباس‌های کهنه، لباس‌های نو نمی‌خرد. او گفت که... از پول خسته شده است. حقوق ماهانه‌اش بیش از ۳۰۰۰۰۰ دونگ بود. اگر پارچه می‌خرید و هزینه خیاطی را پرداخت می‌کرد، یک لباس ۷۰۰۰۰ یا ۸۰۰۰۰ دونگ قیمت داشت. او آن پول را پس‌انداز می‌کرد تا برای من و خواهرانم به خانه بفرستد.

Mẹ nấu bếp tại xí nghiệp tôm

مادر در کارخانه میگو آشپزی می‌کند

در آن زمان، محل کار مادرم نزدیک به بیست کیلومتر از خانه‌ام فاصله داشت. در مقایسه با شرایط حمل و نقل مناسب امروز، خیلی نزدیک به نظر می‌رسد. اما سی سال پیش، این فاصله از خانه دور بود، کشتی خیلی دور بود، جاده خاکی خاکی بود و برای کودکی پنج یا شش ساله مثل من که مجبور بود از مادرش دور باشد، این فاصله خیلی زیاد بود.

در آن زمان، هر بار که صدای کشتی را از دور می‌شنیدم، به سمت جاده می‌دویدم و منتظر لنگر انداختن قایق می‌ماندم، به این امید که مادرم به طبقه بالا بیاید. و حتی بیشتر به این امید که هر تابستان، پدرم لباس‌هایم را در چمدانی بگذارد و مرا به کارخانه ببرد تا با مادرم زندگی کنم تا بتوانم به مدرسه بروم.

گاهی اوقات، پدر و پسر صبح زود با کشتی به بازار لانگ ترون می‌رفتند، از بازار لانگ ترون با ریکشا به نوک نانگ می‌رفتند تا به جایی که مادر کار می‌کرد بروند. گاهی اوقات، وقتی هوا آفتابی بود و جاده خشک، پدر دوچرخه عموی دومش را قرض می‌گرفت و ناشیانه مرا در جاده خاکی پر پیچ و خم آنجا حمل می‌کرد. آفتاب داغ و باد غبارآلود پشت سرم بود، و در مقابلم پشت عرق کرده پدرم و اشتیاق دیدن دوباره مادر پس از این همه روز دوری.

روزهای کودکی‌ام که دلم برای مادرم تنگ می‌شد، همیشه دنبالم بوده‌اند، برای همین وقتی آئو دای را می‌بینم، انگار دوباره زنده شده، پر از عشق و احساسی اشک‌آلود.

Mặc áo dài của mẹ du xuân

پوشیدن لباس آئو دای مادر برای بیرون رفتن در بهار

من آئو دای مادرم را با خودم به استان آوردم و آن را پوشیدم تا به بازار بهاره بروم، در طول تعطیلات تت از خیابان‌ها و گل‌فروشی‌های زیادی عبور کردم. قبلاً همیشه در مورد ظاهرم خجالتی بودم، اما این بار فرق داشت. در میان این همه آئو دای رنگارنگ، در میان این همه زنان جوان زیبا و برازنده، برای اولین بار احساس کردم که زیباترین و خاص‌ترین هستم.

چون می‌دانم که یک آئو دای معمولی به سر ندارم، بلکه خاطرات مقدس مرا در آغوش گرفته‌اند، خاطراتی از دوران سخت با عشق بی‌کران والدینم.

مسابقه «لحظه تت من» به پایان رسید.

مسابقه «لحظات تت من» که از ۲۵ ژانویه تا ۲۴ فوریه برگزار می‌شود، فرصتی است برای خوانندگان تا زیباترین لحظات و تجربیات فراموش‌نشدنی خود را در طول تت با اقوام و دوستانشان معرفی کنند.

کمیته برگزارکننده در ماه گذشته نزدیک به ۶۰۰ مقاله از خوانندگان دریافت کرده است. بیش از ۵۰ مقاله انتخاب شده و در Tuoi Tre Online منتشر می‌شوند. از خوانندگان گرامی بابت ارسال آثار و پیگیری مسابقه که امسال در تعطیلات Giap Thin Tet برگزار می‌شود، صمیمانه سپاسگزاریم.

به زودی مقالات بیشتری ارسال خواهد شد.

انتظار می‌رود مراسم اهدای جوایز و خلاصه آن در مارس ۲۰۲۴ برگزار شود. ساختار جوایز شامل ۱ جایزه اول (۱۵ میلیون دانگ ویتنامی پول نقد و هدایا)، ۲ جایزه دوم (۷ میلیون دانگ ویتنامی و هدایا) و ۳ جایزه سوم (۵ میلیون دانگ ویتنامی و هدایا) است.

این برنامه توسط HDBank حمایت مالی می‌شود.

Khoảnh khắc Tết của tôi: Mặc lại chiếc áo dài năm xưa của mẹ du xuân- Ảnh 5.


منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.
فلات سنگی دونگ وان - یک «موزه زمین‌شناسی زنده» نادر در جهان

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

«خلیج ها لونگ را از روی خشکی تحسین کنید» به تازگی وارد فهرست محبوب‌ترین مقاصد گردشگری جهان شده است.

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول