Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

شهید لو کوانگ لوک - مشعلی جاودان در قلب ملت

در طول جنگ مقاومت سخت و قهرمانانه علیه آمریکا برای نجات کشور، نمونه‌های بی‌شماری از مبارزان شجاع و فداکاری‌های قهرمانانه در جوانی، از جمله کادرهای جبهه، وجود داشت. آنها عشق پرشور به کشور، روحیه‌ای استوار و شکست‌ناپذیر، آماده برای فدا کردن جوانی و خون خود برای صلح و استقلال میهن و سعادت مردم را در خود داشتند و مشعل‌های جاودانه‌ای در قلب ملت شدند.

Báo Nhân dânBáo Nhân dân29/03/2025

تصویر صفحه ۲۹-۰۳-۲۰۲۵ در ساعت ۱۵.۰۸.۵۳.png

آن نمونه‌های والای فداکاری در حماسه قهرمانانه میهن‌پرستی درخشان در هم آمیخته و به پیروزی تاریخی هوشی مین ، آزادسازی کامل جنوب و اتحاد کشور کمک کرده‌اند. شهید لو کوانگ لوک نمونه بارزی از این دست است.

شهید لو کوانگ لوک (با نام مستعار سائو نگوک، سائو کوی) در ۲۵ اکتبر ۱۹۴۰ در ترا اون، کان تو (که اکنون منطقه بین مین، استان وین لونگ است) به عنوان کوچکترین فرزند یک خانواده مرفه به دنیا آمد. در دوران کودکی، او مجبور بود شاهد زندگی فقیرانه همکلاسی‌هایش، صحنه‌های ضرب و شتم و قتل کادرهای انقلابی و مردم بی‌گناه توسط دشمن درست در سرزمین مادری‌اش باشد. قلب کودکانه او دیگر معصوم و بی‌خیال نبود. او شروع به نفرت از کسانی کرد که هموطنانش را قتل عام می‌کردند و درباره ویت مین و قهرمانان ملت آموخت.

فداکاری‌های والای آنها در حماسه میهن‌پرستی درخشان ادغام شده است.

در سال ۱۹۵۴، با امتناع از ورود به آکادمی نظامی در می تو، وارد مدرسه هوین خوئونگ نین، مدرسه‌ای با سنت غنی میهن‌پرستی شد. مانند درختی جوان در خاکی حاصلخیز، از اینجا، او شروع به مشارکت در انقلاب کرد و به رابطی با دانش‌آموزان شهر سایگون تبدیل شد.

در ژوئیه ۱۹۵۹، او رسماً به سازمان انقلابی پیوست و به عنوان رابط، چاپ و توزیع اعلامیه‌ها منصوب شد. پس از آن، به او مأموریت داده شد تا یک بخش چاپ را درست در خانه‌اش سازماندهی کند. اعلامیه‌های تبلیغاتی انقلابی که او برای چاپ سازماندهی می‌کرد، در سراسر شهر سایگون-گیا دین پخش می‌شد.

در سال ۱۹۶۰، او به همراه چند تن دیگر از رفقایش دستگیر شد. دشمن او را به زندان‌هایی در چی هوا، تو دوک، تان هیپ... برد و به شدت شکنجه کرد، اما نتوانست هیچ اطلاعاتی از او استخراج کند. پس از آن، او را به یک دادگاه نظامی غیرعلنی بردند. در دادگاه، با رفتاری بالغ و آرام، به روشنی و قاطعانه اظهار داشت که میهن‌پرستی جرم نیست. وقتی وکیل (که به طور ویژه اجازه داشت برای دفاع از لو کوانگ لوک به دادگاه بیاید) از دادگاه خواست که «موکلش را در نظر بگیرد زیرا او جوان بود و بدون فکر عمل کرد»، او اعتراض کرد: «شما نیازی ندارید و نباید از خودتان اینگونه دفاع کنید. من به وضوح می‌دانم چه کار کردم». او به ۵ سال زندان محکوم شد.

وقتی وکیل (که به طور ویژه برای دفاع از لو کوانگ لوک منصوب شده بود) از دادگاه خواست که «موکلش را در نظر بگیرد زیرا او جوان بود و بدون فکر عمل کرد»، او پاسخ داد: «شما نیازی ندارید و نباید از خودتان اینگونه دفاع کنید. من به وضوح می‌دانم چه کار کرده‌ام.»

وقتی رژیم نگو دین دیم سرنگون شد، او آزاد شد. پس از آزادی از زندان، خانواده‌اش از او مراقبت کردند و او را برای تحصیل به مدرسه پتروس کی فرستادند. مادرش که پیر شده بود، امیدوار بود که او ازدواج کند تا بتواند در آرامش باشد. همدردی با احساسات مادرش، تصاویر غم‌انگیز ملت، صحنه‌های کشته شدن و شکنجه وحشیانه رفقا و هم‌تیمی‌ها در زندان و دستورالعمل‌های رهبران جنبش همیشه در قلب لو کوانگ لوک جوان وجود داشت، بنابراین او مسائل شخصی خود را کنار گذاشت، آنها را از والدینش پنهان کرد و راهی برای ارتباط مجدد با سازمان پیدا کرد.

از سال ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۶، او به عنوان مأمور مخفی به کار گمارده شد. در سال ۱۹۶۶، او به دانشکده ادبیات دانشگاه، یکی از مهدهای جنبش دانشجویی در سایگون، منتقل شد تا یک پایگاه انقلابی ایجاد و توسعه دهد. در اینجا، او به عنوان رئیس شورای نمایندگان دانشجویی دانشکده ادبیات برای سال تحصیلی ۱۹۶۶-۱۹۶۷ و سپس رئیس کمیته اجرایی دانشجویی دانشکده ادبیات برای سال تحصیلی ۱۹۶۷-۱۹۶۸ انتخاب شد.

انتخابات کمیته اجرایی دانشجویی دانشکده هنر برای سال تحصیلی ۱۹۶۷-۱۹۶۸ پرتنش و پیچیده بود. در نهایت، کاندیدای مشترک لو کوانگ لوک به لطف آمادگی دقیق، حمایت دانشجویان و آرامش، هوشمندی و رفتار عالی او پیروز شد. این پیروزی اهمیت زیادی داشت و مرحله جدیدی را برای جنبش دانشجویی دانشکده هنر از نظر موقعیت و قدرت، به ویژه استقرار کامل رهبری اصلی به صورت علنی، گشود. فعالیت علنی در سایگون با چالش‌ها و خطرات فراوان، زمانی که پلیس و سرویس مخفی از نزدیک آنها را تحت نظر داشتند و سرکوب می‌کردند، اما لو کوانگ لوک اهمیتی نداد و دلسرد نشد.

تصویر صفحه ‎2025-03-29‎ در ‎08.16.47.png

لو کوانگ لوک به همراه کمیته اجرایی دانشجویی دانشکده هنر و سایر دانشکده‌ها، به طور فعال و پیشگیرانه مبارزات سیاسی دانشجویان را در اشکال مختلف سازماندهی کرد: تجمعات، سمینارها، اعتصابات، تظاهرات با درخواست صلح، پایان جنگ، آزادی مطبوعات، علیه سرکوب کارگران، علیه مالیات‌های بالا، علیه خدمت اجباری دانشجویان... با تلاش‌ها و مشارکت‌های خستگی‌ناپذیر خود، در ژوئیه ۱۹۶۷، لو کوانگ لوک مفتخر به پیوستن به حزب شد.

در جریان حمله تت در سال ۱۹۶۸، نبردهای شدیدی در قلب سایگون درگرفت. انجمن عمومی دانشجویان و اتحادیه دانشجویی سایگون به سرعت مراکز امدادرسانی را برای قربانیان سازماندهی کردند. لو کوانگ لوک به عنوان رئیس مرکز پذیرش گیا دین (که اکنون بیمارستان انکولوژی است) منصوب شد تا از پناهندگان استقبال کند و مایحتاج آنها را فراهم کند... در حالی که در کار امدادرسانی خوب عمل می‌کرد، در ۱۹ فوریه ۱۹۶۸ به او دستور داده شد که برای دریافت مأموریت جدید به منطقه مخفی برود: پیوستن به اتحاد نیروهای ملی، دموکراتیک و صلح ویتنام. او این مأموریت را بدون اینکه وقت خداحافظی با والدین مسن و دوست دخترش هوین کوان تو - که در کنار او در جنبش عمومی دانشگاه ادبیات جنگیده بود و او به او علاقه زیادی داشت، اما به دلیل جنگ، هنوز سختی‌ها و فداکاری‌های زیادی در پیش بود، قبول کند، پذیرفت.

از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳، لو کوانگ لوک توسط سازمان برای کار در اتحادیه جوانان شهر با عنوان عضو کمیته اجرایی، رئیس دفتر و سپس معاون رئیس اداره تبلیغات منصوب شد. پس از ماه‌ها جدایی برای وقف خود به جنگ مقاومت، در سال ۱۹۷۰، سازمان شرایطی را برای او و هوین کوان تو فراهم کرد تا در پایگاه اتحادیه جوانان شهر در رودخانه سو تونگ (هم‌مرز با کامبوج) با هم ملاقات کنند.

در آوریل ۱۹۷۱، به همراه زوج‌های دیگر، آنها یک عروسی گروهی ساده و دنج را درست در همان پایگاه برگزار کردند. در سال ۱۹۷۲، خانم هوین کوان تو اولین پسرشان را به دنیا آورد، اما آقای لو کوانگ لوک هنوز پسرش را ندیده بود زیرا هنوز در پایگاه تان دوان در کامبوج مستقر بود. وقتی پسرش تنها ۴ ماه داشت، خانم هوین کوان تو مجبور شد او را پیش خانواده‌اش بگذارد و با عبور از مشکلات و خطرات فراوان، به پایگاه تان دوان بازگردد و به عملیات بپردازد.

پس از توافق پاریس در سال ۱۹۷۳، آقای لو کوانگ لوک رئیس هیئت کادر اتحادیه جوانان شهر شد و راه بازگشت به جنوب را هموار کرد و پایگاهی در تان آن، بن کت، بین دونگ تأسیس کرد. او به عنوان معاون رئیس بخش تبلیغات اتحادیه جوانان شهر، یک دوره آموزشی بلندمدت برای دانشجویان افتتاح کرد. در آنجا، او با پشتکار و اشتیاق کار کرد و تمام وظایف محوله را به خوبی انجام داد، در حالی که با دقت و از صمیم قلب از رفقا و هم‌تیمی‌های خود مراقبت می‌کرد. در اوایل سال ۱۹۷۵، وضعیت جنگی در جنوب متشنج بود، اتحادیه جوانان شهر به دو بخش تقسیم شده بود، بخش الف مسئول مرکز شهر و بخش ب مسئول مناطق حومه شهر بود. آقای لو کوانگ لوک سمت عضو دائمی بخش ب را بر عهده داشت، پایگاه در تان آن واقع شده بود. پس از ماه‌ها انتظار، گم شدن، دو بار نامه نوشتن به خانه و درخواست از پسرش برای آمدن به پایگاه و ملاقات با او، در ۲۳ مارس ۱۹۷۵، برای اولین بار با خوشحالی بی‌پایان پسر ۴ ساله‌اش را در پایگاه ملاقات کرد، اما نمی‌توانست تصور کند که این آخرین بار نیز خواهد بود.

در ۲ آوریل ۱۹۷۵، او با اکراه از همسر و فرزندانش خداحافظی کرد تا بتوانند برای نبرد جدید آماده شوند. فرصت انقلابی فرا رسیده بود، کمیته مرکزی حزب تصمیم گرفت کمپین تاریخی هوشی مین را آغاز کند. اتحادیه جوانان شهر به سرعت نیروهای خود را برای برآورده کردن الزامات فرصت جدید سازماندهی کرد. کمیته دانشجویی حزب برای ایجاد نقاط قیام به داخل شهر اعزام شد. لو کوانگ لوک به عنوان عضو دائمی اتحادیه جوانان شهر منصوب شد. او توسط سازمان مأمور شد تا به عنوان پیشاهنگ برای آزادسازی سایگون فعالیت کند. در راه، پیشاهنگی که او فرماندهی می‌کرد به مواضع توپخانه دشمن برخورد کرد. لو کوانگ لوک و رفقایش تا آخرین نفس شجاعانه و استوار جنگیدند. او در شب ۱۴ آوریل ۱۹۷۵ جان خود را در کمون دونگ تان، منطقه هوک مون فدا کرد.

تصویر صفحه ‎2025-03-29‎ در ‎08.17.25.png

لو کوانگ لوک که از خانواده‌ای مرفه بود، می‌توانست زندگی راحتی را برای خود انتخاب کند، اما داوطلبانه در مسیر دشوار و خطرناک مبارزه انقلابی گام نهاد. او زندگی خود را به کمال با آرمان‌هایش زیست و تمام جوانی و زندگی خود را وقف سرزمین پدری کرد، اما هرگز فرصت دیدار والدین پیرش را پس از سال‌ها دوری نداشت، هرگز فرصت دیدار دختر کوچکش را نداشت، هرگز فرصت انجام کاری را که همسرش را با آن تسلی داده بود، نداشت: «وقتی صلح فرا برسد، همه چیز را برایت جبران خواهم کرد.»

در ۳۰ آوریل ۱۹۷۵، در شادی و خوشبختی بی‌حد و حصر تمام ملت، در شادی تجدید دیدار خانواده، خانم هوین کوان تو همچنان با عجله به همه جا می‌رفت تا شوهرش را پیدا کند، بی‌خبر از اینکه آقای لو کوانگ لوک دو هفته قبل فداکاری کرده بود. درد بسیار زیاد بود، از ترس اینکه مادرش نتواند تحمل کند، اعضای خانواده همگی توافق کردند که خبر فداکاری او را تا سال ۱۹۸۲ پنهان کنند، زمانی که او درگذشت، در حالی که هنوز معتقد بود پسرش هنوز زنده است.

خانم هوین کوان تو (همسر شهید لو کوانگ لوک) سوغاتی‌هایی را به موزه جبهه میهن ویتنام اهدا کرد.

شهید لو کوانگ لوک، یکی از اعضای اتحادیه جوانان شهر، از اعضای کوشا، پرشور، باهوش و شجاع جبهه، قهرمانانه پیش از طلوع پیروزی بزرگ بهار در سال ۱۹۷۵ در سن ۳۵ سالگی به شهادت رسید. اما مانند بسیاری از شهدای دیگر، او به مشعلی جاودانه در صفحات تاریخ قهرمانانه ملت که با خون و استخوان نوشته شده است، تبدیل شد. در سال ۱۹۸۵، روزنامه توئی تره یک کارگاه چاپ به نام لو کوانگ لوک تأسیس کرد که بعدها به یک کارخانه و سپس به شرکت چاپ لو کوانگ لوک برای بزرگداشت و ادای احترام به او تبدیل شد.

او برای همیشه در قلب خانواده، دوستان، رفقا، هم‌تیمی‌ها و هموطنانش با حسرت و سپاسگزاری بی‌نهایت زنده است: « زیبایی او از اشتیاقش به آرمان‌های انقلابی، از روح شریف و پاکش، از زندگی شخصی استانداردش «که کمی برای سنش پیر است» اما پر از عشق به رفقا، هم‌تیمی‌ها و صداقت ملایم است، ساطع می‌شود. با همکاری با لو کوانگ لوک، همه اعتماد به نفس او را حس می‌کنند و می‌توانند میل او به پیروزی را حس کنند. او در طول زندگی مبارزات انقلابی خود فداکاری‌های زیادی کرد. او واقعاً شایسته وظایف محوله است، او حتی بیشتر شایسته ایستادن در صف شهدای قهرمان است که همه شادی‌ها را در دست داشته‌اند اما همه شادی‌ها را به زندگی نیز بخشیده‌اند . »


تاریخ انتشار: ۲۸ مارس ۲۰۲۵
ارائه شده توسط: نگوک دیپ

Nhandan.vn

منبع: https://special.nhandan.vn/lietsiLeQuangLoc-ngonduocbattu/index.html


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

جی-دراگون در طول اجرایش در ویتنام، با استقبال پرشور تماشاگران مواجه شد.
یک طرفدار زن با لباس عروس در کنسرت جی-دراگون در هونگ ین شرکت کرد
مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه
برنج جوان مِی تری (Me Tri) در آتش می‌سوزد و با ریتم کوبنده‌ی هاون برای محصول جدید، غوغا می‌کند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

نمای نزدیک از تمساح مارمولک در ویتنام، که از زمان دایناسورها وجود داشته است

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول