تصویرسازی: ون نگوین
بهار که میاد دلم براش تنگ میشه
لبهایت بوی جوانههای هلو میدهند
چشمانش آبی است، مثل خورشید
امواج دریاچه غربی پر سر و صدا هستند
و او دوباره خواب دید
جای باحال دوران کودکی
میوه ستارهای و میوه کروکودیل وجود دارد.
رود سرخ هست که مرا به خواب ببرد
آن پاکی را ببوس
با نم نم باران مواجه شد
باد شمال دوردست را ملاقات کن
با گریه بهش زنگ بزن
هانوی ، خیلی شلوغ و خاطرهانگیز
سالهای شیرین
امروز صبح کمی سرد
مرا پر از رویا صدا بزن
هانوی، هانوی
چند بهار رفته است
فقط در حافظه
عطر جوانه هلو روی لبها
منبع: https://thanhnien.vn/mua-xuan-ve-anh-nho-tho-cua-truong-nam-huong-185250103132904316.htm






نظر (0)