مادر شوهر بی عاطفه
برای تان لین، مادرشوهرش مثل یک غریبه است. در حالی که او سخت کار میکند و تمام شب را بیدار میماند تا از فرزندش مراقبت کند، مادرشوهرش تمام روز در سفر است و عکسهایش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند.
تون لین این مادرشوهر را مسخره میدانست. وقتی با شوهرش در مورد ازدواج صحبت میکرد، حتی حاضر نبود پول جهیزیه بیاورد تا او را مجبور به ازدواج نکردن با پسرش کند. اگر شوهرش اینقدر مصمم نبود، شاید تا الان راهشان از هم جدا شده بود.

پس از ازدواج، تون لین سعی کرد با مادرشوهرش صبور باشد تا آرامش خانواده را حفظ کند. اما وقتی فهمید عمهاش دختری به دنیا آورده، مادرشوهرش از این موضوع خوشش نیامد، بنابراین او به سفر رفت. برای او، انجام عمل سزارین و مراقبت از خودش و دخترش به تنهایی بسیار دشوار و طاقتفرسا بود.
شوهرش بارها با مادرش صحبت کرد، اما او همچنان رفتارش را حفظ کرد و حاضر به تغییر نشد. او حتی رک و پوستکنده گفت: «شما هیچ اجباری برای مراقبت از عروس و نوههایتان ندارید. هر کسی باید از فرزندان خودش مراقبت کند.»
با شنیدن این سخنان، تون لین احساس کرد که مورد ظلم قرار گرفته است، بنابراین گریه کرد، اما میدانست که اگر به گریه کردن ادامه دهد، مادربزرگش او را دوست نخواهد داشت، بنابراین فقط میتوانست دندانهایش را به هم بفشارد و از این وضعیت عبور کند. پس از یک ماه قرنطینه، او از بیماریهای پس از زایمان زیادی رنج برد.
از آن به بعد، تون لین دیگر هرگز آن موضوع را با مادرشوهرش در میان نگذاشت. او همچنین هرگز از مادرشوهرش در هیچ کاری کمک نخواست. در مورد مادرشوهرش، او هرگز به عروسش توجهی نمیکرد و این دو به ندرت یکدیگر را میدیدند.
مادر شوهر بیمار است و عروس را به خاطر اینکه برای مراقبت از او مرخصی نمیگیرد، سرزنش میکند.
تون لین فکر میکرد مادرشوهرش از او خوشش نمیآید، بنابراین بعد از زایمان چیزی از او نپرسید. اما وقتی بیمار شد، فهمید که چقدر سادهلوح بوده است.
وقتی مادرشوهرش بیمار شد، او فقط چند بار برای نمایش به ملاقاتش رفت. بار سوم که به ملاقاتش رفت، مادرشوهرش مستقیماً با شوهرش صحبت کرد و او را به خاطر اینکه مرخصی کاری نگرفته تا از او مراقبت کند سرزنش کرد و گفت که او یک عروس بیقیافه است. شوهرش این را شنید و او را به خاطر احترام نگذاشتن به والدینش سرزنش کرد. اگر او به آنها احترام میگذاشت، زودتر برای کمک به آنها پیشقدم میشد.
تون لین وقتی این را شنید بسیار متحیر شد. او مستقیماً به انتقاد مادرشوهرش اعتراض نکرد، بلکه در عوض سه سوال از مادرشوهرش پرسید.
«وقتی من و همسرم ازدواج کردیم، چقدر برای جهیزیه خرج کردی؟ وقتی من در زندان بودم، کجا رفتی؟ و در این سه سال گذشته که من سخت تلاش میکردم تا از تو مراقبت کنم، کجا بودی و چه کار میکردی؟»
او به مادرشوهرش فرصت صحبت نداد و حرف دلش را زد:
«وقتی ازدواج کردیم، مادرم حتی یک ریال هم جهیزیه نداد. در مدتی که من در قرنطینه بودم، او به همه جا سفر میکرد. علاوه بر این، او از خواهرزادهاش متنفر بود و همیشه از من دوری میکرد. من باید با او چگونه رفتار کنم؟»
حرفهای تون لین باعث شد مادرشوهرش که روی تخت دراز کشیده بود، سرخ شود و زبانش بند بیاید.
برخلاف نگرش او، شوهرش به او توصیه کرد که همه چیز را فراموش کند، اینکه گذشته است و نباید دوباره به آن اشاره شود. علاوه بر این، او هیچ مسئولیتی در قبال مراقبت از نوهاش نداشت. آنچه باید به آن اشاره میشد، زمان حال بود، اینکه او اکنون بیمار است و اگر تون لین از او مراقبت نکند، بیاحترامی به فرزند خواهد بود.
نصیحت شوهرش دلیل اصلی تصمیم او برای ترک فوری بود. با چنین شوهری، هر چقدر هم که با او صحبت کنی، باز هم نمیفهمد. اینکه میبیند همسرش این همه بیعدالتی را تحمل میکند و فقط به او میگوید صبور باشد، لیاقت شوهر بودن را ندارد.
مادرشوهر غیرمنطقی است، عروس را به خاطر سنگدلی سرزنش نکنید
در این دنیا، افرادی هستند که درست را از غلط تشخیص نمیدهند، اما میخواهند همه با آنها با مهربانی رفتار کنند. وقتی عروس هنوز در قرنطینه بود، مادر شوهر به او اهمیتی نمیداد و به هیچ وجه به او کمک نمیکرد، بلکه برای لذت بردن از زندگی به سفر میرفت.
اگرچه یک مادر شوهر هیچ تعهدی برای مراقبت از نوههایش ندارد، اما اگر مادر شوهر خوبی باشد، به عروسش کمک خواهد کرد. بعداً، عروس نیز در عوض، نقش فرزندی را ایفا خواهد کرد.
مردم برای زندگی باید به یکدیگر تکیه کنند. بنابراین، اگر با دیگران صادق باشید، آنها این را برای همیشه در قلب خود به یاد خواهند داشت. برعکس، اگر با دیگران بدرفتاری کنید، ممکن است این را تا آخر عمر به یاد داشته باشند.
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/ba-lao-70-tuoi-om-nang-trach-con-dau-khong-nghi-viec-cham-soc-nghe-xong-3-cau-hoi-cua-con-ba-chi-biet-nin-lang-172240611084914317.htm
نظر (0)