Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک "قدیس" کلیسای خدا

VTC NewsVTC News21/06/2023


غسل تعمید برای ورود به پادشاهی آسمان

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

بعد از اتمام دهمین درس آنلاین در مورد محتوای نوشته شده در کتاب مقدس کلیسا، خودم را با «روحی زیبا» برای شرکت در غسل تعمید در روزی در اوایل ماه مه آماده کردم، که به گفته آنها، به من اجازه می‌دهد نامم در کتاب به اصطلاح زندگی در بهشت ​​نوشته شود.

یک شب در تعطیلات ۳۰ آوریل تا ۱ مه، از تام (که در طول روزهای مطالعه کتاب مقدس از من مراقبت می‌کرد) پیامکی دریافت کردم که می‌گفت عید فصح در روز پنجشنبه (۴ مه) برگزار می‌شود.

برای شرکت در این عید فصح که فقط سالی یک بار اتفاق می‌افتد، ابتدا باید غسل تعمید داده شود، بنابراین من فقط چهارشنبه فرصت دارم این کار را انجام دهم. زیرا در عید فصح، غسل تعمیدی ​​وجود ندارد.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

تام پیامک داد: «واقعاً امیدوارم عید فصح را با ما جشن بگیری تا مهر حمایت خدا را برای تمام عمرت دریافت کنی.»

همه پیام‌ها از طریق تلگرام، برنامه‌ای که این کلیسا برای ارتباط، تبادل و به اشتراک گذاشتن اطلاعات با یکدیگر استفاده می‌کند، رد و بدل می‌شوند. برای شرکت در این عید فصح که فقط سالی یک بار اتفاق می‌افتد، ابتدا باید غسل تعمید بگیرید، بنابراین من فقط چهارشنبه فرصت دارم این کار را انجام دهم. زیرا در عید فصح، غسل تعمیدی ​​وجود نخواهد داشت.

عصر روز سوم ماه مه، تام مرا در لابی ساختمان آپارتمان سوار کرد. صبح زود روز بعد، دو خواهر برای مطالعه شریعت خدا به منطقه دیگری نقل مکان کردند، درسی که من هنوز «مدیون» کلیسا هستم.

درِ طبقه هفتم یک آپارتمان در ها دونگ تازه باز شده بود، زنی حدوداً بیست و چند ساله با شور و شوق به ما خوشامد گفت. درس مربوط به شریعت خدا، همانطور که خانم تام گفته بود، اساساً به من توصیه می‌کرد که از خوردن خون (چه زنده و چه مرده)، غذای قربانی شده برای بت‌ها و حیوانات خفه شده خودداری کنم.

تام گفت : «اینکه چه بخوریم و چه نخوریم به خدا بستگی دارد که ببیند آیا از او اطاعت می‌کنیم یا نه. تمام نذورات معبد بخشیده می‌شود و مردم معبد هرگز آنها را نمی‌خورند.»

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

خانم تام همچنین مثالی برای من زد که چرا نباید عود بسوزانیم. او تأکید کرد که سوزاندن عود یک سنت است. در گذشته، مردم ما نیز از سنت سوار شدن بر کالسکه‌های اسبی و پوشیدن لنگ پیروی می‌کردند، پس چرا اکنون این سنت را حفظ نکنیم؟ بنابراین، سوزاندن عود نیز باید کنار گذاشته شود.

من سر تکان دادم و حرف‌های تام را که به گفته‌ی او، فرامین خدا بودند، نادیده گرفتم. چون در واقع، آن استدلال‌ها نه اصلاً قانع‌کننده بودند و نه با واقعیت مطابقت داشتند.

تام با هیجان کامپیوتر را بست، وسایلش را جمع کرد و من را به یک مجتمع آپارتمانی دیگر برد و گفت: «تمام شد، بیایید برای مراسم غسل تعمید آماده شویم.»

قبل از رفتن، دختر در را باز کرد و یک جعبه برنج چسبناک به ما داد و فراموش نکرد که به ما بگوید همه آن را بخوریم، زیرا این غذایی بود که والدینمان به ما داده بودند و خوردن آن باعث می‌شد از طرف والدینمان دعای خیر کنیم.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

در اتاق بزرگی در طبقه بیست و سوم یک آپارتمان در ها دونگ باز شد. سه زن خوش‌پوش بیرون آمدند، تعظیم کردند و با ما دست دادند. همه آنها گفتند: «سلام - دعای خیر». در ورودی، مردی مسن توسط مردی میانسال در حال خشک کردن موهایش بود. یک «قدیس» در گوشم زمزمه کرد: «او تازه غسل ​​تعمید را تمام کرده است».

بعد از اینکه خانمی فهمید من قرار است امروز غسل تعمید بگیرم، لبخندی زد، به آرامی به من تبریک گفت اما فراموش نکرد که بگوید: «اگر فردا نتوانم در عید فصح شرکت کنم، باید یک سال صبر کنم و نمی‌دانم که آیا هنوز این فرصت را خواهم داشت یا نه.»

در حالی که منتظر «تولد دوباره روحانی» بودم، خواهر تام مرا به بازدید از ساختمان آپارتمان برد، که در زبان کلیسا به آن صهیون می‌گویند. روی دیوار روبرو، جایی که ایستاده بودم، تصویری از آسمان آبی صاف با چند ابر پراکنده وجود داشت. در همان نزدیکی، مردی با دقت به صفحه کامپیوتر خیره شده بود. خواهر تام با دیدن من که غرق در تحسین مناظر از طبقه بیست و سوم بودم، گفت که صهیون برای قرار گرفتن در طبقه بالا انتخاب شده است تا به خدا نزدیک‌تر باشد و همچنین برای زندگی برادران و خواهران راحت‌تر است.

به گفته تام، قبل از سال ۲۰۱۸، هر سیون تعداد زیادی از مردم را در فعالیت‌ها و عبادت‌ها شرکت می‌داد. با این حال، پس از آن، هر گروه فقط ۱۰ تا ۲۰ نفر داشت و در خانه‌های برادران و خواهران عبادت می‌کرد.

سال ۲۰۱۸ زمانی بود که مطبوعات مجموعه‌ای از مقالات را منتشر کردند که ترفندها و نقشه‌های این کلیسا را ​​​​افشا می‌کرد. سپس مقامات وارد عمل شدند، بسیاری از مکان‌های تجمع افشا و منحل شدند و بسیاری از "مقدسین" نیز آنجا را ترک کردند.

تام همچنین فراموش نکرد که در مورد نحوه صدا زدن هنگام ورود به صهیون با من صحبت کند، همه یکدیگر را خواهر یا برادر صدا می‌زنند، چه فرد مقابلشان زن باشد یا شوهر، چه فرزند یا کسی که ۸۰ تا ۹۰ سال دارد، زیرا هیچ تمایزی در جایگاه، موقعیت، سن یا نسبت وجود ندارد. این نحوه صدا زدن، طبق توضیح آنها، به این دلیل است که آنها و من فرزندان خدا هستیم.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

وقتی بیرون می‌رویم، برای اینکه دیگران متوجه ما نشوند، هنوز هم بین سن، جایگاه و نسبت تمایز قائل می‌شویم و یکدیگر را با کلماتی مثل عمو - برادرزاده، مادر - فرزند خطاب می‌کنیم... در غیر این صورت «غریبه‌ها می‌گویند ما بی‌ادب هستیم».

خانم تام گفت: «قبلاً من و بهترین دوستم همدیگر را «می» و «توی» صدا می‌زدیم، بنابراین وقتی هر دو قدیس شدیم، مدتی طول کشید تا همدیگر را «خواهر» صدا بزنیم. ما عادت زبانی نداریم، اما چون والدینمان این موهبت را به ما داده‌اند، باید تغییر کنیم و تغییر خواهیم کرد.»

در حالی که ما مشغول گپ زدن بودیم، گروهی از افرادی که غسل ​​تعمید داده شده بودند برای گرفتن عکس به سمت منطقه‌ی آسمان‌مانند رفتند. یک قدیس به من گفت که این یک «تولد چهارگانه» است زیرا هر چهار نفر در یک روز غسل تعمید داده شدند.

این «مقدس» چون دید که من نمی‌فهمم، بیشتر توضیح داد که پس از غسل تعمید، امروز روزی است که من به دنیا آمده‌ام، روزی که واقعاً از نظر روحانی متولد شده‌ام.

بعد از اینکه گروه عکس گرفت و هر نفر با کلمات « برکت فراوان » دست داد ، من به اتاقی دعوت شدم و غسل تعمید آغاز شد.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک
مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

مردی با چهره‌ای آشنا که بارها در تلویزیون ظاهر شده بود، روبروی من نشسته بود، جلویش تکه کاغذی بود که اطلاعات شخصی فرد تعمیدشونده روی آن نوشته شده بود.

درست مانند دیگر افراد کلیسا که کت و شلوار می‌پوشیدند، این مرد همیشه لبخندی بر لب داشت. طبق وحی، این مرد یک شماس بود، مقامی نسبتاً بالا در کلیسا. این شخص لبخندی زد و گفت: «هر کس فقط یک بار می‌تواند غسل تعمید بگیرد.»

بعد از آن، آن مرد با دقت اطلاعات شخصی من را ثبت کرد، از جمله: نام کامل، شماره تلفن، تاریخ تولد، زمان مطالعه کتاب مقدس، مذهبی که پیروی می‌کنم... حتی اطلاعات رهبر نیز باید اعلام می‌شد.

بعد از اتمام کار، یک لباس آبی آماده به من دادند تا قبل از مراسم آب‌پاشی آن را بپوشم.

داخل حمام این اتاق، یک سطل آب گرم منتظر من بود. مرد از من خواست که روی زمین زانو بزنم و دمای آب را با انگشتم امتحان کنم. تمام مراحل که تمام شد، مراسم آب ریختن شروع شد. بیرون، مردم کلیسا که شال‌های سفید پوشیده بودند، دعا می‌کردند.

بار دیگر سرود «برکت فراوان» طنین‌انداز شد. مرد در حالی که پذیرش غسل تعمید مرا تأیید می‌کرد، دستور داد: «وقتی دعا می‌کنم، لطفاً آمین بگویید. لطفاً دستانتان را به هم گره کنید و چشمانتان را ببندید.»

با گفتن این حرف، این شخص با صدای واضح دعا کرد و مراسم ریختن آب روی من را آغاز کرد:

«پدر خداست، پسر عیسی مسیح است، روح القدس آنسانگ هونگ، خداست، به نام سه موجود مقدس در وحدت، پدر، پسر و روح القدس، من این دختر را تعمید می‌دهم.»

پس ای پدر، لطفاً تمام گناهان زندگی این دختر را بشوی و روح او را به حیاتی نو ارتقا بده، همانطور که عیسی در روز سوم قیام کرد.

همه دعاها به نام مقدس‌ترینِ مسیح، آنسانگ‌هونگ، انجام می‌شود.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

یک سطل آب مستقیماً روی سرم ریختند. آن مرد دوباره با صدای بلند دعا خواند. به محض اینکه خواندنش تمام شد، حدود 10 سطل آب یکی پس از دیگری روی سرم ریختند.

دعا دوباره خوانده شد: «ای پدر مقدس و الهی، ای خدا، به نام پدر و پسر و روح القدس، من این دختر را تعمید داده‌ام.

بنابراین از این به بعد، از پدر دعا می‌کنم که نام این دختر را در دفتر حیات در آسمان بنویسد و نامش را تا ابد درخشان سازد.

پدر، لطفاً این دختر را با قدرت روح القدس پر کن تا رسالت پیامبر را انجام دهد...»

با صدای «خدایا شکرت» و تشویق همه، آرام آرام چشمانم را باز کردم. مثل بقیه، بیرون رفتم تا لباس‌هایم را عوض کنم، موهایم را خشک کردم و به سمت اتاق برگشتم.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

به من یک روسری سفید دادند تا سرم را بپوشانم و با چشمان بسته روی صندلی نشستم. مرد خوش‌پوش قبلی جلو آمد، دستانش را روی سرم گذاشت و با صدای بلند دعایی خواند که تلویحاً می‌گفت او قبلاً این دختر را غسل تعمید داده است، بنابراین از این به بعد از پدر می‌خواهد که این دختر را به عنوان فرزند خود بپذیرد...

دعا تمام شد، جلوی من یک کیک کوچک و یک فنجان شراب قرمز بود.

با نگاه به لیوان شراب روی میز، کمی شک کردم، اما به یاد آوردم که قدیسینی که کلیسا را ​​ترک کرده بودند چه چیزی را با هم تقسیم کرده بودند. آن لیوان شراب کاملاً طبیعی بود، هیچ مشکلی وجود نداشت، اما مشکل در «دستکاری روانی» اعضای کلیسا بود.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

در این لحظه، آرام شدم و به دعای مرد که قبلاً گفته بود «از خدا طلب خیر و برکت کن» گوش دادم.

این مرد با صدای بلند کلمات مرموزی گفت: «... اکنون، پدر، این نان و شراب را طبق وعده خود به گوشت و خون مسیح تبدیل کن، و ما که به آن وعده ایمان داریم باید این نان را بخوریم و این شراب را بنوشیم. پس، پدر، ما را با خدای زنده یک بدن کن تا ما نیز حیات جاودان داشته باشیم، و همچنین به ما ایمان عطا کن تا تا به آخر پیروز شویم...»

سپس خود آن مرد نان و شراب را به دو نیم تقسیم کرد تا من و او هر دو بتوانیم ایمان بیاوریم و همه را بخوریم و بنوشیم.

«بیا اینجا و به من تبریک بگو که دختر خدا شده‌ام.» بعد از نوشیدن شراب، آن شخص لبخند زد و صحبت کرد، و فراموش نکرد که به من یادآوری کند که از تعالیم خدا پیروی کنم، در مراسم عبادی سه‌شنبه شب و شنبه در روز سبت شرکت کنم و روز بعد در عید فصح شرکت کنم.

مراسم رسمی برای تبدیل شدن به یک

قبل از ترک صهیون، تام قصد داشت من را به اتاقی ببرد تا از پدر و مادرم تشکر کنم. اما انگار ناگهان یادش آمد که جوراب نپوشیده‌ام، تام به من گفت که روی صندلی بنشینم، خودم را با روسری بپوشانم و دعا کنم، با پدر و مادرم خداحافظی کنم و از آنها برای سفری امن طلب دعای خیر کنم.

خواهر تام به من گفت که روسری سفید را با دقت نگه دارم و همیشه آن را با خودم داشته باشم، اما نگذارم دیگران آن را ببینند.

با دست دادن و «دعای خیر و برکت فراوان»، صهیون را ترک کردیم تا برای جشن فصح در ۴ مه آماده شویم.

بعدی: تاریخ پنهان عید فصح

ما به صهیون آمدیم تا برادران و خواهرانمان را ملاقات کنیم، عبادت کنیم، نذورات پاکت‌هایی بودند که داخلشان پول بود، اما معنای عمیق‌تر آنطور که تعلیم داده شده این است که آمدن به این مکان مقدس، ملاقات با خداست.



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

هر رودخانه - یک سفر
شهر هوشی مین در فرصت‌های جدید، سرمایه‌گذاری شرکت‌های FDI را جذب می‌کند
سیل تاریخی در هوی آن، از دید یک هواپیمای نظامی وزارت دفاع ملی
«سیل بزرگ» رودخانه تو بن، از سیل تاریخی سال ۱۹۶۴، ۰.۱۴ متر بیشتر بود.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

شهر ساحلی ویتنام در سال ۲۰۲۶ به برترین مقاصد گردشگری جهان تبدیل می‌شود

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول