Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

تت با کیک چانگ کامل می‌شود

HeritageHeritage20/01/2025

بخشی از دوران کودکی من و خواهرانم - بچه‌هایی که در شهری کوچک در دوران سخت یارانه‌ها بزرگ شدیم - با شب‌هایی که در سرمای شیرین شمال، کنار آتش سوسو می‌زدیم و به قابلمه‌ی بان چونگ نگاه می‌کردیم، گره خورده بود. می‌تواند تصویری از دو نفر و یک معبد باشد. حدود ۲۵ و ۲۶ دسامبر، پدر و مادرم سیخ‌های سنگین گوشت را به خانه آوردند که در دفتر تقسیم شدند. پدرم سخت کار می‌کرد تا آنها را بشوید، برش دهد و به بخش‌هایی تقسیم کند: یکی برای درست کردن ژله، یکی برای خواباندن چار سیو، یکی برای درست کردن مواد داخل بانه چونگ و غیره. میتونه عکس یه آدم باشه. مامان برای کمک به بابا مدام به داخل و خارج می‌رفت و همیشه می‌گفت: «وقتی سه روز عید تت سیر و سه ماه تابستان گرسنه باشی، چقدر خوب می‌شود که برای کل سال به اندازه کافی داشته باشی.» بابا با دقت بهترین و تازه‌ترین تکه‌های شکم خوک را با این دستور داخل قابلمه بزرگ می‌گذاشت: «از این برای پیچیدن بانه چونگ استفاده کن!» بدون شرح عکس. من و خواهرم در حالی که پدر را در حال تقسیم کردن گوشت با دقت تماشا می‌کردیم، با صدای بلند گفتیم «بله». در آن زمان، در ذهن ما، گوشتی که برای پر کردن استفاده می‌شد بسیار مهم بود، بسیار مهم‌تر از چار سیو و گوشت ژله‌ای دیگر، و ما نمی‌توانستیم دلیلش را توضیح دهیم. بدون شرح عکس. مرحله‌ای که بچه‌ها بیش از همه منتظرش هستند، پیچیدن بان چونگ است. این کار مهم توسط پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان انجام می‌شود. ما با مشغله حیاط را جارو می‌کنیم، زیرانداز پهن می‌کنیم، برگ‌های دونگ را حمل می‌کنیم... سپس مرتب منتظر پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان می‌نشینیم. برگ‌های سبز دونگ توسط مادرمان شسته، خشک می‌شوند، با دقت از رگبرگ میانی جدا می‌شوند و به طور مرتب روی سینی‌های بامبوی قهوه‌ای براق و قدیمی چیده می‌شوند. میتونه عکس یه آدم باشه. گلوله‌های گرد و طلایی ماش از قبل در قابلمه سفالی کنار سبد برنج سفید چسبناک خالص، لب به لب، قرار داشتند. شکم خوک به قطعاتی برش داده شده، با کمی نمک مزه دار شده، با فلفل مخلوط شده، موسیر خرد شده... همه چیز سر جای خود بود، فقط منتظر پدربزرگ و مادربزرگ بودند که روی حصیر بنشینند تا پیچیدن شروع شود. میتونه عکس دو نفر باشه اما هر سال، با اینکه پدر و مادرم همه مواد لازم را آماده کرده بودند؛ با اینکه من و سه خواهرم هر کدام جایی گرفته بودیم، یکی کنار سینی برگ‌های دونگ، یکی کنار دیگ ماش... پدربزرگم هنوز هم به اطراف نگاه می‌کرد و می‌پرسید: «همه شما اینجا هستید؟» قبل از اینکه به آرامی به سمت چاه برود تا دست و پایش را بشوید. قبل از آن، او پیراهن نویی پوشیده بود و عمامه ای بر سر گذاشته بود که فقط در تعطیلات مهم و سال نو استفاده می‌شد. می‌تواند تصویر یک شخص، یک معبد و یک متن باشد مادربزرگ از قبل یک پیراهن بنفش پوشیده بود و در حالی که منتظر او بود، فوفل می‌جوید. من، یک دختر ۱۲-۱۳ ساله، مدام از خودم می‌پرسیدم که چرا هر بار که پدربزرگم بان چونگ را می‌پیچید، ما سه نفر را ملزم به حضور می‌کرد. مشارکت ما فقط پدربزرگ و مادربزرگم را سرشان شلوغ‌تر می‌کرد، زیرا گاهی اوقات پسر کوچک‌تر برنج چسبناک را روی حصیر می‌ریخت، گاهی اوقات پسر دوم در حین خوردن ماش دستگیر می‌شد... این می‌تواند تصویری از ۴ نفر، گل، معبد و متن باشد. با این حال، او همچنان از مادرم خواست که آخر هفته یک جلسه بسته‌بندی بان چونگ ترتیب دهد تا همه ما بتوانیم در آن شرکت کنیم. زمان انتظار او برای تکمیل مراحل قبل از بسته‌بندی بان چونگ بسیار طولانی بود، اما در عوض، بسته‌بندی سرگرم‌کننده بود، زیرا هر یک از ما توسط پدربزرگ و مادربزرگمان راهنمایی می‌شدیم. سه کیک کوچک، کج و ول «درست مثل یک بسته خمیر میگو» (به گفته مادرم) در کنار میدان قرار داشتند، کیک‌های صاف، رنگ سفیدشان در مقابل برگ‌های سبز دونگ خودنمایی می‌کرد و مانند بچه خوک‌های کوچکی بودند که در کنار والدین و پدربزرگ و مادربزرگشان در آغوش گرفته بودند. میتونه عکس ۳ نفر باشه سپس قابلمه را روی آن گذاشتند، هر کیک را با دقت در قابلمه قرار دادند، یکی در بالا و یکی در پایین، مرتب و در یک خط مستقیم؛ سپس کنده‌های بزرگ را به آرامی با آتش پر کردند، آتش به تدریج قرمز شد، از صورتی تا قرمز روشن، و گاهی اوقات صدای ترق تروق می‌داد. همه اینها خاطره‌ای فراموش‌نشدنی از سال‌های فقیرانه اما شاد کودکی ما ایجاد کرد. به لطف بعدازظهرهای آخر با پدربزرگ و مادربزرگ‌هایمان، حالا همه ما می‌دانیم که چگونه کیک‌ها را بپیچیم، هر کدام مربع و محکم، انگار که از قالب استفاده می‌کنیم.

مجله میراث


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

«پایتخت لاک‌پشت‌های دریایی» ویتنام در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شد
افتتاحیه نمایشگاه عکاسی هنری «رنگ‌های زندگی اقوام ویتنامی»
شهر هوشی مین: خیابان فانوس لونگ نهو هوک برای استقبال از جشنواره نیمه پاییز رنگارنگ است
حفظ روحیه جشنواره اواسط پاییز از طریق رنگ‌های مجسمه‌ها

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول