Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

تاریخ مخفی عید فصح

VTC NewsVTC News23/06/2023


فرقه «کلیسای مادر خدا» دوباره در هانوی فعال شده است.

قبل از شرکت در عید فصح، از طرف سرایدارم اطلاعیه‌ای در مورد مسائل مهم برایم ارسال شد. بر این اساس، در این روز، مطلقاً نوشیدن الکل مجاز نیست، باید قبل از آمدن، هدایای عید فصح را آماده کنید (یک پاکت سفید با پول در آن، هیچ قانونی وجود ندارد اما به شرایط اقتصادی شما بستگی دارد)، یک حوله پا، جوراب‌های نو برای تعویض پس از شستن پاها بیاورید...

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - 1

نه تنها اعلان دریافت کردم، بلکه پیامک‌ها و تماس‌های تلفنی از افرادی در این کلیسا دریافت کردم که به من یادآوری می‌کردند قبل از عید فصح دوش بگیرم، لباس‌های تمیز و رسمی، ترجیحاً جلیقه، یا دامنی بالای زانو بپوشم.

طبق وحی دیگری، فرد باید لباس‌های همرنگ بپوشد و هر چه لباس‌های روشن‌تری برای صهیون بپوشد، برکات بیشتری از والدین دریافت خواهد کرد.

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - 2

بعد از ساعت ۴ بعد از ظهر روز چهارم ماه مه، به زایون، یک آپارتمان در ین سو (هوانگ مای، هانوی) رفتم تا به خانم تای - یکی از سه نفری که کتاب مقدس را به من آموختند - گوش دهم که در مورد نحوه دعا، پرستش، تقدیم قربانی و فرهنگ صهیون صحبت می‌کرد.

وقتی به سقف آپارتمان نگاه کردم، دوباره تصویر آسمان آبی با ابرهای سفید را دیدم. یک تلویزیون بزرگ درست جلوی صندلی‌ها قرار داده شده بود که تصاویر و مقالاتی درباره خدا یا اشعار سرودهای ستایش را پخش می‌کرد...

قبل از شروع درس، خانم تای به آرامی از من پرسید که آیا به خانواده‌ام گفته‌ام که بیرون می‌روم یا نه. وقتی دید که من تایید کردم که «گفته‌ام»، لبخند زد.

حدود یک ساعت بعد، دو مرد جوان خوش‌پوش یکی پس از دیگری ظاهر شدند. سپس دو زن دیگر - یکی پیر و یکی جوان. «سلام. دعای خیر فراوان» و دست دادن هنوز کلمات و اعمال آشنای «مقدسین» بودند که وقتی یکدیگر را ملاقات می‌کردند، ادا می‌شدند. مردان با مردان دست می‌دادند، زنان با زنان دست می‌دادند، مردان و زنان با هم دست نمی‌دادند، بلکه حدود ۱ متر از هم فاصله می‌گرفتند، کمی تعظیم می‌کردند و با عبارت «عافیت فراوان» به یکدیگر سلام می‌کردند.

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - 3

در طول عید فصح، به من اطلاع داده شد که من و خواهر دیگری که هرگز در این عید شرکت نکرده بودیم، پاهایمان را خواهیم شست، نان خواهیم خورد و شراب خواهیم نوشید. در ذهنم تصور کردم که «خواهر» باید جوان یا چند سالی از من کوچکتر باشد، اما وقتی «خواهر» ظاهر شد، متوجه شدم که این زن تقریباً همسن مادرم است.

به گفته خانم تای، ما به صهیون آمدیم تا برادران و خواهرانمان را ملاقات کنیم، عبادت کنیم، اما معنای عمیق‌تر و والاتر آن به عنوان آموزه این است: آمدن به صهیون برای ملاقات با خدا.

«وقتی برادران و خواهران از نظر معنوی با هم ملاقات می‌کنند، باید بدون پرسیدن سن، یکدیگر را برادر و خواهر صدا کنند. اما ما فقط در فضای صهیون و مکان عبادت، یکدیگر را برادر و خواهر صدا می‌زنیم.»

برادران با برادران دست می‌دهند، خواهران با خواهران دست می‌دهند. ما فرزندان خدا هستیم، خودمان نعمت هستیم، بنابراین وقتی یکدیگر را ملاقات می‌کنیم، برای یکدیگر بسیار برکت خواهیم داد.

در صهیون، همانطور که پدر و مادر آموختند، برای همیشه شاد باشید، پس شما برادران و خواهرانی که به اینجا می‌آیید، همیشه شادمانه لبخند می‌زنید. ما به اینجا می‌آییم تا حیات جاودان، گرانبهاترین چیزی که پدر و مادر به ما می‌دهند، را دریافت کنیم.» دانش مربوط به فرهنگ خطاب کردن یکدیگر در صهیون توسط خواهر تای به من آموخته شد.

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - ۴

آن روز ده نفر در سیون بودند، از جمله شوهر تای و دو فرزند خردسالش. من و دیگر خواهران، روسری سفیدی را که تام - «مراقب» من - از مراسم غسل تعمید به من داده بود، به مدت دو ساعت حمل می‌کردیم و زمان زیادی را صرف پوشاندن سرهایمان با روسری کردیم (مردان مجبور نیستند این کار را انجام دهند) و وقتی مراسم شروع شد، همه ما جوراب پوشیدیم.

موسیقی شروع شد، همه چشمان خود را بستند و دعا کردند و دو فرزند خانم تای این کار را بسیار ماهرانه انجام دادند. طبق فلسفه این سازمان، دعا گفتگویی بین خدا و فرزندانش است و قدرت راندن شیاطین و شیطان را دارد.

برای آنها، هر چه بیشتر این کار را انجام دهند، بهتر است: وقتی بیمار هستند و از خدا کمک می‌خواهند، دعا می‌کنند، قبل از شرکت در ترافیک دعا می‌کنند، قبل از خواب و بیدار شدن در صبح دعا می‌کنند، قبل از خوردن و آشامیدن دعا می‌کنند... آنها باید با ایمان، بدون شک دعا کنند و به دلایل اشتباه دعا نکنند.

قبل از ورود به بخش اصلی عید فصح، توانستم در مراسم عبادت و مراسم شستشوی پا شرکت کنم. در طول مراسم عبادت، مردم سرودهای ستایش خدا را می‌خواندند، دعا می‌کردند و به موعظه‌ها گوش می‌دادند.

مردی بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و به عنوان رئیس کل کلیسای جهانی خدا معرفی شد. این کشیش کلام خدا را در مورد مراسم شستن پا به اشتراک گذاشت.

به گفته رئیس کل، پس از پایان مراسم عبادت، هر "مقدسینی" که هنوز در عید فصح شرکت نکرده‌اند، باید در مراسم شستشوی پا شرکت کنند. آنها باید قبل از شرکت در مراسم عشای ربانی و عید فصح، در مراسم شستشوی پا شرکت کنند.

در آیین شستن پا، ابتدا پای «قدیس» مرد توسط یک مقام مرد یا یک بزرگتر شسته می‌شود، سپس پای «قدیس» زن توسط یک مقام زن یا یک بزرگتر شسته می‌شود.

در مورد «مقدسین» که با خانواده‌هایشان می‌آیند، مراسم شستشوی پا می‌تواند صرف نظر از جنسیت انجام شود. در صورت تنها بودن، مراسم شستشوی پا می‌تواند توسط خود شخص انجام شود.

«مقدسینی» که مراسم شستن پا را به پایان رسانده‌اند، برای مراسم عبادت، یعنی غذای عید فصح، آماده می‌شوند. نان و شراب باید برای مراسم عبادت، یعنی عید فصح، آماده شوند. از آنجایی که نباید آنها را اضافه گذاشت و خورد، توصیه می‌شود که به اندازه‌ای که یک فرد می‌تواند بخورد، نان و شراب تهیه شود.

خانم تای به عنوان «خدمتکار زن» پاهایم را شست. او هنگام شستشو، برای برکت دعا کرد. پس از مراسم، از حوله جدیدی که از قبل آماده شده بود برای خشک کردن پاهایم استفاده کردم و آن را با یک جفت جوراب دیگر عوض کردم.

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - ۵
بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - 6

نه تنها پاهایم شسته شد، بلکه در طول این عید فصح، به من دستور داده شد که یک هدیه تقدیم کنم. تای و شوهرش یک پاکت سفید به من دادند که همیشه در صهیون موجود بود. در گوشه سمت چپ بالای پاکت سفید، طبق دستورالعمل تای، آن را با عبارت «سام سونگ ۲» علامت‌گذاری کردم، که نشانه شناسایی هدیه برای دومین عید فصح است.

بعد از اینکه اسکناس ده هزار دانگ را داخل پاکت گذاشتم، برگشتم و به آدم‌های اطرافم نگاه کردم و بعد هدیه را مرتب جلوی خودم گذاشتم.

«هنگام تقدیم پرستش به خدا، قانونی از سوی پدر و مادر داده شده است که عبارت است از تقدیم قربانی‌های مقدس.»

والدین ما می‌گویند وقتی برای شرکت در مراسم سالانه و همچنین مراسم هفتگی، یعنی روز سبت، می‌رویم، نباید بدون حضور در حضور خداوند برویم. هر کس بر اساس توان مالی خود، بر اساس برکتی که خداوند به او داده است، هدیه می‌دهد. در مورد این هدیه، شما برادران و خواهران باید آن را مخفی نگه دارید، آن را فاش نکنید، نگذارید برادران و خواهرانتان از آن مطلع شوند، تا زمانی که دست خالی نرویم.

قربانی به خدا در یک پاکت سفید قرار داده می‌شود که شما قبل از رفتن به عبادت آن را آماده می‌کنید. این قربانی هیچ نامی روی آن ندارد. در روز عید فصح، شما روی قسمت بیرونی آن عبارت «sam sung 2» را خواهید نوشت. ما فرزندان خدا هستیم، بنابراین یک کد داریم، این قربانی به کلیسا ارسال خواهد شد.

خانم تای گفت: «بسته به اطلاعیه بالا، هر چه که شما بیرون این مراسم رسمی بنویسید، ما هم آن را همانطور خواهیم نوشت و والدین ما هم می‌دانند که ما چه مراسمی را ارائه می‌دهیم. هر مراسمی کد مخصوص به خود را دارد.»

پس از اهدای نذورات، خانم تای بشقاب سفیدی در دست داشت، از همه نذورات را دریافت کرد و بشقاب را درست زیر تلویزیون قرار داد، در حالی که دعاهای خیر و برکت بر صفحه تلویزیون طنین انداز بود.

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - 7

همچنین از طریق صفحه تلویزیون، در طول دومین عید فصح، این فرصت را داشتم که با خدای مادر ملاقات کنم. هیچ یک از «فرزندان» او اینجا در صهیون گریه نکردند، اما آنها داستان ایستادن در مقابل خدای مادرمان مانند کودکان را برای من تعریف کردند.

خواهر و برادرها در سیون همه همین حس را دارند، اینکه نمی‌توانند برای دیدن مادر به کره بروند، اما فقط نگاه کردن به تصویر مادر آنها را به گریه می‌اندازد انگار که در گذشته به عشق مادر خیانت کرده‌اند، حالا دیدن همه هم احساس پشیمانی و درد می‌کند.

پیش از پایان دومین عید فصح، مجمع عمومی نان و شراب را متبرک کرد و «مقدسینی» که در مراسم شستشوی پا شرکت داشتند، نان و شراب آماده شده را در دست گرفتند تا با هم دعا کنند.

به «مقدسین» دستور داده شده بود که هنگام خوردن نان و نوشیدن شراب، حتی یک قطره شراب هم در ته جام خود باقی نگذارند. به محض تمام شدن نان و شراب، همه سرود جدید شماره ۸ را برای پایان دادن به مراسم می‌خواندند.

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - ۸

«لطفاً نذورات را با دقت نگه دارید و آنها را به رئیس ناحیه یا رئیس منطقه‌ای بدهید تا به کلیسا بدهند.» این دستورالعمل قبل از اینکه همه آرزوهای خود را دعا کنند و با تفکر دعا کنند، به صدا درآمد و دومین عید فصح را به پایان رساند. اکنون ساعت ۸ شب بود.

همچنین از این زمان، من بیشتر به این عادت کردم که همه در کلیسا مرا «خواهر» صدا بزنند، یا هر روز پیامک‌هایی با عبارات «با آرزوی موفقیت‌های فراوان»، «متشکرم، پدر و مادر» دریافت کنم... با این حال، این کلمات «حساس» هر بار که افراد در این سازمان برای یکدیگر پیامک می‌فرستادند، به صورت خلاصه بیان می‌شدند.

وقتی به خانه رسیدم، از تام پیامکی دریافت کردم که حالم را می‌پرسید. سوالات و نگرانی‌ها همان‌هایی بودند که وقتی برای اولین بار شروع به مطالعه کتاب مقدس کردم، مطرح کرده بود، اما این بار، او بیشتر در مورد CM (والدین) و برکات صحبت کرد.

و تقریباً هر اتفاقی که اطرافم می‌افتد، چه شاد و چه غمگین، چه سخت و چه مطلوب... همه توسط افراد سازمان با دو کلمه والدین مرتبط است، مثلاً والدین تابستان را به آسمان می‌دهند، بنابراین هوا گرم است، والدین می‌بینند که دخترشان بیمار است، بنابراین چیزهایی می‌فرستند...

وقتی در مورد اختصارات و کلمات ترجمه نشده کنجکاو شدم، خانم تام گفت که آس‌ها (برادران و خواهران) اغلب از اختصارات استفاده می‌کنند و فرهنگ سیون جدید است.

او همچنین به من گفت: «فردا جمعه است، که در کتاب مقدس روز آمادگی برای سبت هفتم نامیده شده است، روزی که همه شما کار بدنی خود را ترتیب می‌دهید و روح خود را نیز آماده می‌کنید.»

من همچنین با او قرار ملاقات گذاشتم تا کاری برای شرکت در مراسم عبادت روز شنبه با برادران و خواهران در صهیون ترتیب دهم.

بدعت «کلیسای مادر خدا»: تاریخ پنهان عید فصح - 9

همانطور که قول داده بودم، به آدرسی که اعلام شده بود رفتم. همزمان با من، یک "مقدس" زن جوان دیگر هم آنجا بود. در اتاقی حدود ۱۵ متر مربع در طبقه سوم یک پانسیون در خیابان XL (هانوی)، زنی به نام هونگ سرودهای ستایش را برای همه آماده می‌کرد تا در طول مراسم عبادت بخوانند.

در حالی که منتظر آمدن شخص دیگری به زایون برای شرکت در مراسم بودم، دختری که تازه در طبقه پایین ملاقات کردم، مشغول آماده کردن هدایا و نوشتن نمادها روی قسمت بیرونی پاکت سفید بود. شنبه‌ها، ۳ زمان عبادت وجود دارد: صبح از ساعت ۹ صبح، بعد از ظهر از ساعت ۳ بعد از ظهر و عصر از ساعت ۸ شب، هر جلسه عبادت یک هدیه با کد متفاوت دارد.

ساعت ۹ صبح. مراسم عبادت آغاز می‌شود. چهار نفر که شال‌های سفید پوشیده‌اند دعا می‌کنند و سرودهای ستایش می‌خوانند.

آن روز، هانوی گرم بود، دمای بیرون ۵۳ درجه سانتیگراد بود، در اتاق اجاره‌ای تنگ، حوله سفیدی که همیشه سرم را می‌پوشاند، باعث می‌شد حسابی عرق کنم.

به پهلو برگشتم، فقط صحنه را دیدم، همه با وجود گرما، با وجود علائم فشار خون پایین، هنوز چشمانشان را بسته بودند تا دعا کنند و با جدیت سرودهای ستایش خدا را بخوانند، هیچ کس حتی یک کلمه هم شکایت نکرد.

بعد از ۱ ساعت، مراسم عبادی به پایان رسید.

به گفته مسئول کلیسا، پس از پایان مراسم عبادت حدود ساعت ۱۰ صبح، تا ساعت ۱۲ ظهر یک «گردهمایی» عمومی برای کل صهیون برگزار خواهد شد. در این زمان، صدها نفر از طریق زوم «دور هم جمع می‌شوند» و فیلم تماشا می‌کنند.

پس از «جلسه گروهی»، همه برای ناهار و استراحت در صهیون ماندند و خود را برای مراسم عبادت عصرگاهی آماده کردند.

***

این خبرنگار مخفی پس از تبدیل شدن به یک "قدیسه" زن، ارتباط بیشتری با دیگر اعضای این کلیسا برقرار کرد. از شماره بعدی، او درباره سرنوشت تلخ کسانی که به "لانه شیطان" افتادند، خواهد گفت.

بعدی: سال‌های ناامیدانه‌ی یک "قدیس" زن ۹ ساله در کلیسای "لانه‌ی شیطان" خدای مادر

وقتی ناگهان متوجه شد که آن مکان جهنم روی زمین است، یک مدل بازاریابی چند سطحی افراطی، دروغی که آینده و شادی او را غرق کرده است، دختر 9x به سختی تلاش کرد تا راهی برای فرار پیدا کند.



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

تحسین مزارع بادی ساحلی گیا لای که در ابرها پنهان شده‌اند
کافی‌شاپ‌های هانوی با تزئینات جشنواره نیمه پاییز شلوغ شده‌اند و جوانان زیادی را برای تجربه این جشن به خود جذب می‌کنند.
«پایتخت لاک‌پشت‌های دریایی» ویتنام در سطح بین‌المللی به رسمیت شناخته شد
افتتاحیه نمایشگاه عکاسی هنری «رنگ‌های زندگی اقوام ویتنامی»

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول