به عنوان نانآور خانواده، آقای نگوین دانگ خوئونگ (پدر شهید، سرگرد نگوین دانگ خای) به نظر میرسید که باید درد خود را سرکوب کند تا بتواند مراسم تشییع جنازه پسر مرحومش را برگزار کند. چشمانش قرمز بود، پدری که تازه پسرش را از دست داده بود، آرام کنار در ایستاده بود، چشمانش بیروح به نظر میرسید، در حالی که به تابوت خیره شده بود، جایی که پسرش نقشههای ناتمام خود را پشت سر گذاشته بود...
«بسیاری از خبرنگاران از من در مورد وضعیتم پرسیدند، اینکه حالم چطور است، الان چه باید بگویم...»، بدون اینکه شکایتی کند یا گله و شکایتی داشته باشد، شاید وقتی پسرش وارد این صنعت شد و کارآگاه مواد مخدر شد، تمام آرزوهای پسرش را درک میکرد و همیشه از آنها حمایت میکرد. تنها زمانی که یکی از رهبران استان کوانگ نین با او در میان گذاشت و او را تشویق کرد، پدر به گریه افتاد، نمیتوانست دردی را که مدتها در خود نگه داشته بود، پنهان کند.
آقای خوئونگ و همسرش مهربان و ساده هستند، شغل اصلی آنها کشاورزی است، علاوه بر این، او به عنوان کارگر ساختمانی شغل دارد. این زوج سخت کار کردند، پول پسانداز کردند تا دو فرزندشان را به دانشگاه بفرستند و یک خانه کوچک دو طبقه ساختند. شادی پس از شادی وقتی خای با دومین نمره بالا در آکادمی پلیس خلق قبول شد؛ چند سال بعد، خواهر کوچکترش نیز در آزمون ورودی دانشگاه قبول شد. پس از فارغالتحصیلی، خای به کار در اداره پلیس شهر دونگ تریو، کوانگ نین، گمارده شد که تاکنون 6 سال از آن میگذرد. خواهر کوچکترش تازه چند ماه پیش فارغالتحصیل شده و او نیز در یک شرکت کار میکند. با داشتن شغلهای پایدار برای فرزندانشان، والدینشان فکر میکردند که این کار کمتر دشوار خواهد بود...
خای که در کوانگ نین، حدود ۱۰۰ کیلومتری خانه کار میکرد، به دلیل ماهیت خاص نیروی پلیس، به ویژه در تیم پیشگیری از جرایم مواد مخدر، وقت زیادی برای سر زدن به خانه نداشت و والدینش عمدتاً از طریق صفحه تلفن با او ملاقات میکردند. با این حال، به طور غیرمنتظرهای، اواخر شب ۱۷ آوریل، آقای خوئونگ تماسی با خبر بد از همتیمیهای پسرش دریافت کرد.
آقای نگوین دانگ خان، عموی سرگرد خای که در همسایگی ما زندگی میکند، نتوانست دردش را پنهان کند: «چه برنامههای ناتمام زیادی... من اغلب وقتی برای شما مهمانی میگیرم، او را اذیت میکردم. خای گفت که هنوز قصد دارد به دانشگاه برود و از شما میخواهد که آخر امسال مراسم ازدواجش را برگزار کنید. چطور شد که بعد از آن تماس آخر شب، دیگر لازم نبود نگران عروسیاش باشیم، بلکه اینجا بودیم و مراسم تشییع جنازهاش را برگزار میکردیم. همه چیز خیلی ناگهانی اتفاق افتاد، خیلی دلخراش...»
خای از کودکی مطیع بود، سخت درس میخواند و همه دوستش داشتند. خانم وو تی فو، همسایه خانواده شهید، سرگرد نگوین دانگ خای، به طور محرمانه گفت: «خانواده کشاورز هستند، اما هر دو برادر سختکوش هستند و خیلی خوب درس میخوانند. او در آزمون ورودی دانشگاه قبول شد، افسر پلیس شد و مایه افتخار کل محله بود. در طول دوران دانشگاه و پس از آن، هرگز ندیدیم که او دوست دختری به خانه بیاورد. اخیراً نیز شنیدیم که او در کوانگ نین دوست دختری دارد و ما برایش خوشحال بودیم. والدین او کشاورز هستند و یک قطعه زمین در کنار خانه وجود دارد. آقای خوونگ اغلب میگفت وقتی ازدواج کند، خانهای خواهد ساخت یا آن را خواهد فروخت و برای خرید خانهای برای سکونت در کوانگ نین پول پسانداز خواهد کرد. چه کسی فکر میکرد اوضاع به این شکل شود...».
سرگرد نگوین دانگ خای، درست پس از دستگیری دو عضو دیگر حلقه مواد مخدر، به طور ناگهانی در سن بسیار جوانی درگذشت. مرگ او ضایعه بزرگی برای خانواده و رفقایش بود.
«این صلح است، چرا خون رفقای من هنوز میریزد؟»، «چه دلخراش، همین دیروز بعد از ظهر، در همان راهرو، هنوز با هم میخندیدیم، چرا رفتهای؟ روحت شاد، ما به نوشتن سفر ادامه خواهیم داد...»، «دلم برایت تنگ شده...». اشکهای اطمینانبخش رفقایی که هنوز دوشادوش خای، روز و شب، میجنگیدند، هنوز حرفهای زیادی هست که نمیتوان گفت. اکنون، ماموریت به پایان رسیده است، اما «قول رفتن و برگشتن با تو عملی نشده است...».
سرگرد نگوین دانگ خای، که قبلاً در پلیس شهر دونگ تریو کار میکرد، کمی بیش از یک ماه پس از انحلال پلیس منطقه، به اداره تحقیقات جرایم مواد مخدر (پلیس استان کوانگ نین) منتقل شد. این همچنین اولین پروژه بزرگی بود که او در زمان حضورش در واحد جدید در آن شرکت کرد.
این پرونده پایان خواهد یافت. مجرم باید تاوان جنایات خود را بپردازد. با این حال، آن قهرمان نمیتواند بازگردد. میهن برای همیشه به او احترام خواهد گذاشت، مردم برای همیشه نام او، شهید، سرگرد نگوین دانگ خای را به یاد خواهند داشت. او برای همیشه نمونهای از "جوانان شجاع" در قلب رفقایش، فرزند و برادرزاده خانوادهاش خواهد بود، همانطور که عمویش، آقای نگوین دانگ خان، گفت: "امروز، هیئتهای زیادی از رهبران آژانسها، واحدها، ادارات و سازمانها از سطح مرکزی تا محلی برای ادای احترام و بدرقه او آمدند. بسیاری از افرادی که او را نمیشناختند، اما فقط درباره او شنیده بودند، نیز برای سوزاندن عود در کنار تابوت او به اینجا آمدند. من میدانم که او زندگی زیبایی داشته است. او برای همیشه مایه افتخار خانواده، میهن و رفقایش خواهد بود."
منبع: https://baoquangninh.vn/sg-3354095.html






نظر (0)