Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

شجاعت کسی که این کار را انجام می‌دهد «باید بیکار باشد تا مردم رفاه داشته باشند»

Báo Dân tríBáo Dân trí02/10/2023

(دن تری) - آتش نشانان هنگام مواجهه با ماموریت های خطرناک، همیشه به این فکر می کنند که چگونه امنیت جان و مال مردم را تضمین کنند، حتی اگر خودشان درگیر جراحات و مواجهه با مرگ باشند.
شجاعت کسی که این کار را انجام می‌دهد «باید بیکار باشد تا مردم رفاه داشته باشند»

در سرمای منفی ۷ درجه سانتیگراد در ترکیه، سرگرد نگوین هو دائو (۴۳ ساله) هنگام خوابیدن در چادر موقتی که پس از فاجعه زلزله در این کشور برپا شده بود، فکر می‌کرد «نیمه زنده، نیمه مرده» است.

سرگرد دائو یکی از پنج سربازی است که توسط اداره پیشگیری و مبارزه با آتش‌سوزی و نجات پلیس (PCCC & CNCH) پلیس شهر هوشی مین (PC07) برای انجام ماموریت‌های بین‌المللی جهت جستجوی قربانیان و نجات قربانیان پس از زلزله به ترکیه اعزام شده است.

زمان دریافت خبر و آماده شدن برای رفتن فقط یک ساعت بود، بنابراین سرباز جوان فقط فرصت داشت تا در مسیر فرودگاه، تلفنی با خانواده‌اش خداحافظی کند.

قبل از اینکه تیم بتواند از هوای سخت بهبود یابد، آنها 10 ساعت در برف سنگین و جاده‌های لغزنده سفر کرده بودند. او گفت: «من در تمام عمرم هرگز به چنین جای سردی نرفته‌ام.»

ساعت ۳:۳۰ بامداد ۱۱ فوریه (به وقت ترکیه)، گروه کاری به شهر آدیامان رسید. دائو به سرعت یک ساندویچ خورد و سپس به هم‌تیمی‌هایش در ساختمان سه طبقه فروریخته پیوست.

Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 1
Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 2

با مشخص شدن اینکه ۱۰ نفر در این ساختمان دفن شده‌اند، تیم به سرعت با استفاده از تجهیزات تخصصی آورده شده از ویتنام و پشتیبانی وسایل نقلیه مکانیکی از کشور همسایه مانند بیل مکانیکی و حفار، به جستجوی قربانیان پرداخت.

سرگرد دائو به یاد می‌آورد: «طی ۱۱ ساعت کار بی‌وقفه، تیم به تدریج به قربانیان نزدیک شد. ما فریاد زدیم سلام، حالتان چطور است و خوشبختانه پاسخ‌های قربانیان را شنیدیم.»

دائو و هم‌تیمی‌هایش با ماشین‌آلات و گاهی با دست‌هایشان، در حالی که آوار در شرف ریزش بود، به اعماق زمین رفتند. سرانجام، سربازان وقتی دست پسر ۱۴ ساله را گرفتند و با موفقیت او را از زیر آوار نجات دادند، به گریه افتادند.

سرگرد دائو با خود اندیشید: «بسیاری از اوقات پس از اتمام یک مأموریت و نجات کسی، می‌نشینم تا استراحت کنم و از خود می‌پرسم که چرا آنقدر شجاع بودم که آن کار را انجام دادم.»

در پرواز بازگشت به وطنش پس از ۱۰ روز کار، آقای دائو از پنجره به بیرون نگاه کرد. در آن لحظه، سرباز تلخی را در گلویش احساس کرد. زیرا از دیدن آن صحنه غم‌انگیز متأثر شده بود، از این واقعیت که زنده مانده و به خانه بازگشته بود، متأثر شده بود.

این حرفه تاریخ بازگشت ثابتی ندارد.

سرگرد نگوین هو دائو (۴۳ ساله) بیش از ۲۰ سال در تیم پیشگیری از آتش‌سوزی و نجات منطقه ۱، PC07، کار کرده است.

آقای دائو گفت که این کار خطرناکی است. تعداد دفعاتی که نزدیک بود جانش را از دست بدهد بی‌شمار بود، اما سرگرد آن را فقط یک داستان خنده‌دار برای تعریف کردن می‌دانست.

Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 3
Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 4

این آتش‌نشان در حالی که درباره تجربیات نزدیک به مرگ صحبت می‌کرد، ناگهان خندید زیرا احساس می‌کرد هنوز کمی خوش‌شانس است. معمولاً در طول یک مأموریت آتش‌نشانی در شرکت پویوئن لیمیتد (HCMC)، اگر او و هم‌تیمی‌هایش فقط چند ثانیه دیر می‌کردند، دیوار فرو می‌ریخت و آنها را له می‌کرد.

او گفت: «به عنوان یک آتش‌نشان، ماهیت خطرناک این شغل چیزی است که باید پذیرفته شود. این شغل را نمی‌توان پیش‌بینی کرد، قول داد یا تاریخ بازگشت تعیین کرد. وقتی کسی در حال انجام وظیفه است، دیگر به جان خودش اهمیت نمی‌دهد، بلکه خودش تصمیم می‌گیرد که چگونه مردم را نجات دهد و از گسترش آتش جلوگیری کند.»

آقای دائو دو فرزند کوچک دارد. هر بار که از خانه بیرون می‌رود، همیشه با جملات ساده از همسر و دو فرزندش خداحافظی می‌کند. گاهی اوقات مجبور است نیمه شب از خواب بیدار شود یا نمی‌تواند هنگام انجام وظیفه به تلفن پاسخ دهد، همسر و فرزندانش بسیار نگران هستند اما درک بالایی از همسر و پدری مانند او دارند.

آقای دائو که ۳۰ سال پیش برای شروع یک کسب و کار از تان هوآ به هوشی مین سیتی آمده بود، تنها به این فکر می‌کرد که می‌تواند شغلی برای امرار معاش پیدا کند. اما پس از کار به عنوان کارگر ساختمانی، در سال ۲۰۰۳ برای خدمت سربازی درخواست داد و پس از ۳ سال آموزش، رسماً آتش‌نشان شد.

دائو به طور محرمانه گفت: «جرات نکردم به خانواده‌ام بگویم چون همه نگران بودند و به من توصیه می‌کردند. من فقط بی‌خیالش شدم چون این شغل را خیلی معنادار می‌دانستم و مردم هنوز به من نیاز داشتند.»

نگوین هو دائو در مورد اولین باری که در طول دوران کاری‌اش ماموریتی دریافت کرد، به یاد می‌آورد که صدای فریادی ناامیدانه برای کمک، او را آزار می‌داد.

آقای دائو به یاد می‌آورد: «آتش تمام پانسیون را فرا گرفته بود، فریاد کمک‌خواهی همه جا را گرفته بود، مردم مدام به داخل و خارج می‌دویدند، من ترسیده و گیج بودم. اما بعد از اینکه دیدم هم‌تیمی‌هایم به داخل آتش هجوم می‌آورند، فوراً خونسردی‌ام را به دست آوردم و طبق آموزش، سریعاً کار را انجام دادم. در آن زمان، تنها چیزی که می‌خواستم این بود که تا حد امکان افراد را نجات دهم، دیگر نگران جان خودم نبودم.»

Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 5
Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 6

با بلندتر شدن فریادهای کمک‌خواهی مردم، او و هم‌تیمی‌هایش متوجه شدند که باید برای حمایت از آنها آرامش خود را حفظ کنند. دائو به یاد می‌آورد که در اولین ماموریت خود، نفس راحتی کشید زیرا خوشبختانه هیچ تلفاتی وجود نداشت.

در طول ماموریت هایش، وقتی مردم برای پذیرایی از تیم، نان، آب معدنی یا حتی مقداری رشته پخته برایش می آوردند، به شدت تحت تأثیر قرار می گرفت. آقای دائو پس از نوشیدن جرعه ای از آب خنک مردم، آن را به «اکسیر» تشبیه کرد زیرا پس از نوشیدن آن، احساس سلامتی کامل می کرد.

این آتش‌نشان گفت: «در چنین لحظاتی، من اهمیت شغلم را بیشتر درک می‌کنم و قدر آن را می‌دانم. مردم این را می‌دانند، بنابراین دلیلی برای تزلزل من وجود ندارد. به خودم می‌گویم که باید برای خدمت به مردم بیشتر تلاش کنم.»

۹۰ ثانیه «طلایی» و دغدغه‌های «خاموش‌کننده» آتش

همین چند وقت پیش، سرگرد نگوین هو دائو وقتی در حالی که آتش در حال سوختن در خانه‌ای در طبقه چهارم شهر هوشی مین بود، به در حمام لگد زد، شوکه شد. او چهار جسد را دید که یکدیگر را در آغوش گرفته بودند. سرگرد با ناراحتی گفت: «دلخراش‌ترین چیز این بود که سه بزرگسال سعی داشتند از یک کودک محافظت کنند.»

سه روز پس از آن ماموریت، آقای دائو بی‌قرار بود. چون در آن اتاق پر از دود، پنجره‌ای که به خانه‌ی کناری منتهی می‌شد، تنها دوازده قدم با دستشویی فاصله داشت. با این حال، قربانی آنقدر آرام نبود که بتواند فرار کند.

این تنها یکی از ماموریت‌های آتش‌نشانی و نجات بود که سرگرد بیشترین پشیمانی را از آن داشت. زیرا او همیشه خود را به خاطر ناتوانی در نجات افراد بی‌گناه سرزنش می‌کرد.

آقای دائو گفت: «سربازانی مثل ما همیشه در این فکر هستند که چگونه می‌توانند مردم را با دانش مربوط به پیشگیری از آتش‌سوزی، اطفاء حریق و فرار در صورت آتش‌سوزی آشنا کنند، آن را بفهمند و بر آن مسلط شوند. چه آتش‌سوزی بزرگ باشد چه کوچک، مردم نقش بسیار مهمی در مدیریت اولیه آن دارند.»

Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 7
Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 8

سرهنگ دوم فام مین ترانگ، معاون کاپیتان تیم پیشگیری و نجات آتش نشانی (PC07)، اظهار داشت که یک روز کاری یک آتش نشان حول جلسات آموزشی فشرده خواهد چرخید. از این طریق، آنها به مهارت ها و روحیه ای نترس مجهز خواهند شد.

هر زمان که آتش‌سوزی گزارش می‌شود، یک سرباز باید ظرف ۹۰ ثانیه «طلایی» واحد را ترک کند. در طول مسیر، سربازان مواد قابل اشتعال، محل سوختن، گسترش آتش یا گیر افتادن کسی را بررسی کرده و بلافاصله به سمت وسیله نقلیه اعزام می‌شوند.

سرهنگ دوم فام مین ترانگ هنوز هم وقتی درباره آتش‌سوزی ساختمان ITC (مرکز تجارت بین‌المللی) در ۱۵ سال پیش که منجر به کشته شدن ۶۰ نفر و زخمی شدن ۲۰۰ نفر دیگر شد صحبت می‌کرد، بغض گلویش را گرفته بود.

دود و آتش تمام ساختمان را فرا گرفته بود و در شعله‌های آتش می‌سوخت. مردم بی‌گناه وحشت‌زده از طبقات بالا به پایین می‌پریدند، خاطره‌ای که آقای ترانگ هرگز نتوانست فراموش کند.

علاوه بر این، آقای ترانگ گفت که ۱۵ سال پیش نیز آتش‌سوزی او را تسخیر کرده است، آتش‌سوزی در مورد مادری که به دلیل ناتوانی در مقابل پسر معتادش، او را با زنجیر بسته و خود را به آتش کشیده بود.

Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 9
Bản lĩnh của người làm nghề phải thất nghiệp thì dân mới ấm no - 10

سرهنگ دوم با اطمینان گفت: «زمانی که در آتش‌نشانی شرکت کردم، وقتی خیلی جوان بودم، بیشترین نگرانی‌ها را داشتم. در آن زمان، خیلی ترسیده بودم، اما ترس اینجا این بود که شاهد مرگ افراد زیادی بودم بدون اینکه راهی برای جلوگیری از آن داشته باشم. فقط امیدوارم مردم دانش کافی در مورد پیشگیری از آتش‌سوزی و اطفاء حریق در هنگام وقوع آن داشته باشند.»

آتش‌نشانان علاوه بر نگرانی‌هایی که در مورد شغلشان دارند، می‌گویند اگرچه این کار سخت است، اما به سلامتی آنها نیز آسیب می‌رساند. در نهایت، آنها هنوز هم می‌خواهند تا زمانی که «چشمانشان هنوز برق می‌زند و دستانشان نمی‌لرزد» به حرفه خود ادامه دهند.

با این حال، گاهی اوقات کل واحد به شوخی و خنده می‌گویند: «همانطور که عمو هو گفت، ما باید بیکار باشیم تا مردم در رفاه باشند.»

عکس: شخصیت ارائه شده؛ هوانگ هونگ؛ رویترز

Dantri.com.vn


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

گل‌های آفتابگردان وحشی، شهر کوهستانی دا لات را در زیباترین فصل سال به رنگ زرد درمی‌آورند.
جی-دراگون در طول اجرایش در ویتنام، با استقبال پرشور تماشاگران مواجه شد.
یک طرفدار زن با لباس عروس در کنسرت جی-دراگون در هونگ ین شرکت کرد
مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

مجذوب زیبایی روستای لو لو چای در فصل گل گندم سیاه

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول