صرف نظر از رتبه، غیرمعمول نیست که یک همکار از شما قدرت بیشتری داشته باشد و شما میتوانید از طریق رفتارهای خاص، این رابطه را متعادل کنید.
چه بپذیرید و چه نه، همیشه در روابط همکاران تفاوت قدرت وجود دارد. این اغلب بر اساس جایگاه، ماهیت وظایف هر فرد و اینکه چه کسی در زمانهای خاص کنترل بیشتری دارد، تعیین میشود.
برای مثال، رئیس تیم مهندسی حرف آخر را در مورد زمان عرضه محصول جدید خواهد زد. این شخص احتمالاً قدرت بیشتری نسبت به رئیس تیم فروش خواهد داشت. در نتیجه، حتی در یک سطح، ممکن است قدرت تقسیم شود و کارمندان سطح پایینتر را ناراحت کند. بنابراین، تعادل چیزی است که باید برای دستیابی به احترام متقابل در روابط با همکاران در محل کار ایجاد شود.
اساساً، این یک فرآیند خوداظهاری است که با تمرین خودمختاری، به ویژه در مواقع رهاشدگی یا وابستگی، ترکیب میشود. در اینجا چهار روش خاص برای اجرای آن آورده شده است.
توازن قدرت بین همسالان میتواند به روشهای ظریفی متعادل شود. عکس: Pixabay
بدانید که چگونه درخواستها را رد کنید
رد درخواست همکاری که قدرت بیشتری دارد دشوار است. با این حال، قدرت چندوجهی و وابسته به موقعیت است. در یک رابطه، قدرت نه تنها توانایی تأثیرگذاری بر دیگران، بلکه توانایی مقاومت در برابر نفوذ دیگرانی است که قدرتمندترند.
بنابراین، اگر همیشه به هر درخواستی بله گفتهاید، گاهی اوقات باید مودبانه آن را رد کنید. وقتی یک همکار فشار زیادی به شما وارد میکند، مثلاً درخواستی را در آخرین لحظه اضافه میکند، نباید از انجام کارهایی که برای اولویتبندی راهحل انجام میدهید، دست بکشید.
میتوانید به این روش پاسخ دهید: «درخواست شما را دریافت کردم و خوشحال میشوم که کمکتان کنم، اما در حال حاضر کارهای دیگری دارم که باید به آنها رسیدگی کنم. در این فاصله، لطفاً اطلاعات بیشتری ارسال کنید تا اگر بتوانم راه حل دیگری ارائه دهم، بتوانم آن را ارائه دهم.»
در حالت ایدهآل، شما میخواهید این پیام را ارسال کنید که از آنها نیز انتظار دارید در این رابطه سرمایهگذاری کنند. اگر آنها حداقل الزامات تعیینشده توسط شما را رعایت کنند، میتوانید با اطمینان به عنوان شرکای برابر، محکم بایستید.
آنها را با افرادی که قدردان شما هستند، مرتبط کنید
راه دیگر برای تغییر قدرت در رابطه این است که به طور نامحسوس ارزش خود را به آنها یادآوری کنید. این میتواند آنها را با افرادی که از شما قدردانی میکنند و به آنها احترام میگذارند، مرتبط کند.
این سه فایده دارد. اول، این یک اثبات اجتماعی است که افرادی که آنها را تحسین میکنند نیز به اهمیت شما پی میبرند. دوم، این تعادل را در رابطه تغییر میدهد زیرا شما از کسی که به او احترام میگذارند، قدرت میگیرید. در نهایت، نشان میدهد که شما نیز قدرت دارید.
برای مثال، یک مدیر میانی که همیشه سعی میکند به عنوان یک رهبر استراتژیک در شرکت شناخته شود، اما دائماً توسط منابع انسانی در جلسات ارتقاء، دست کم گرفته میشود. این مدیر برای عبور از موانع، شروع به توسعه روابط با سایر رهبران ارشد میکند و در ابتکارات مشترکی که برای شرکت مفید است، مشارکت میکند. سپس مدیران ارشد را با چندین همکار در منابع انسانی مرتبط میکند تا بررسیهای عینیتر و چندبعدیتری دریافت کند. در نتیجه، مدیر میانی فرصتهای بیشتری برای ارتقاء دارد.
به آنها کمک کنید تا نقاط کور خود را بشناسند
حتی قدرتمندترین افراد هم خودشان را دقیقاً آنطور که دیگران میبینند، نمیبینند. به عبارت دیگر، آنها نقاط کوری دارند. و با کمک به آنها برای دیدن این نقاط، میتوانید شما را به عنوان یک شریک قابل اعتماد، نه یک همکار آسیبپذیر، ببینند.
با بیرون آمدن از منطقه امن خود به شیوهای ظریف و قاطع و اشاره به آنچه صاحبان قدرت نمیبینند، احترام و نفوذ آنها را به دست خواهید آورد.
کاری کنید که برای جلب توجه شما دست به عمل بزنند
چهارمین استراتژی برای جلب احترام از یک همکار قدرتمندتر، این است که «فروش» ارزش خود به شما را برای او آسانتر کنید. برای مثال، وقتی یک کارمند مجبور است در زمان تغییر ساختار یا ادغام شرکت، دوباره برای مصاحبه شغلی درخواست دهد، بسیاری از افراد اغلب با دقت برای سوالاتی که فکر میکنند از آنها پرسیده خواهد شد، آماده میشوند و سعی میکنند به گونهای به آنها پاسخ دهند که همکار استخدامکننده را راضی کند. این ممکن است ایمن به نظر برسد، اما در واقعیت، آنها را در نظر طرف مقابل در موقعیت بیاهمیتی و بیاحترامی قرار میدهد.
در عوض، با ذهنی باز باشید و از پرسیدن سوال در جواب نترسید. وقتی همکارتان میپرسد: «چرا باید شما را برای این شغل استخدام کنیم؟»، اغلب پاسخ این است که ارزش خود را نشان دهید.
اما لحظهای مکث کنید و چیزی شبیه به این بگویید: «راستش را بخواهید، مطمئن نیستم که باید من را استخدام کنید. میخواهم بدانم که آیا تجربیات و دیدگاههای ما با هم تناسب دارد یا خیر. هر چیزی که در مورد سبک مدیریتیتان به اشتراک بگذارید، در برنامهریزی مراحل بعدیام مفید خواهد بود.»
با به کارگیری این استراتژیها، میتوانید خلاقانه رابطه را در جهتی که شایسته آن است، تغییر جهت دهید و شکل دهید.
فین آن ( طبق گزارش هاروارد بیزینس ریویو )
لینک منبع






نظر (0)