تصویرسازی: کوانگ دین
هنگام ازدواج، افراد بسیار کمی به طلاق فکر میکنند. با این حال، واقعیت این است که نرخ طلاق در حال افزایش است و از همه مهمتر، اکثر افراد پس از طلاق احساس بهتری دارند.
آیا به این دلیل است که ازدواج کاملاً با آنچه قبلاً تصور میکردند متفاوت است؟
من دو سال بود که ازدواج کرده بودم. سی ساله بودم، تازه به یک رابطه تقریباً ده ساله پایان داده بودم و فکر میکردم دیگر هرگز نمیتوانم کسی را دوست داشته باشم. بعد او از راه رسید و چند ماه بعد ازدواج کردیم.
در آن زمان، فقط فکر میکردم چیزی برای از دست دادن ندارم. ازدواج خوب بود، چون مرحله «نظم بخشیدن به خانواده» را کامل میکرد تا بتوانم روی «حکومت بر کشور و برقراری صلح در جهان» تمرکز کنم.
اما اشتباه میکردم. ازدواج هر طور که پیش بیاید، میرود. ازدواج شاد زودگذر است، بقیهاش ناهموار، طاقتفرسا و ناگزیر پایانپذیر است.
مرحله رویایی در مورد ازدواج
در حال حاضر شغل دوم من گوش دادن به داستانهای مردم است. من مشاور یا درمانگر نیستم، من فقط به افرادی که نیاز به رازداری دارند گوش میدهم.
از طریق این کار، فهمیدم که جوانان زیادی هستند که مانند من مرحله مبهمی از ازدواج را پشت سر میگذارند.
انگار یه جایی آدما به آستانه ازدواج کشیده میشن و یهویی وارد رابطه میشن. دیگه وقتشه که ازدواج کنن، اگه با این شخص نه، با کی دیگه.
ورود به این رویا شکست خورده است. بعضی افراد ظرف چند ماه، یک سال و بعضی دیگر فقط چند هفته ازدواج میکنند، قبل از اینکه بتوانند ازدواج خود را ثبت کنند و "هر کدام به خانه خود بروند".
«در گذشته، مردم طلاق میگرفتند چون دیگر نمیتوانستند با هم زندگی کنند. امروزه، مردم طلاق میگیرند چون فکر میکنند میتوانند شادتر باشند.» این نتیجهگیری معلم من است - کسی که در مورد موضوع طلاق و خیانت در ویتنام تحقیق کرده است.
پدیده قابل مشاهده این است که اکثر افراد پس از طلاق احساس بهتری دارند. اما آنچه قابل مشاهده نیست، زخم درون هر فرد است. مدت زیادی طول میکشد تا افراد از آن بهبود یابند، کمتر از ازدواج بترسند و بتوانند دوباره عشق بورزند.
طلاق فقط باید پس از انجام تمام تلاشها انجام شود.
برای کسانی که با روابط ناپایدار به من مراجعه میکنند، من هرگز به کسی طلاق را توصیه نمیکنم، اما همیشه راههایی برای کمک به آنها در بهبود رابطهشان یا حداقل کمک به آنها برای احساس خوب در آن دوره ناپایدار پیدا میکنم.
بعضیها به حرف من گوش دادند، پشتکار نشان دادند، خودشان را تغییر دادند و روابطشان با همسرانشان کم کم بهبود یافت.
بعضی افراد به سادگی آن را تحمل کرده و نادیده میگیرند، در حالی که برخی دیگر طلاق میگیرند.
درست همانطور که پزشکان از اورژانس بیرون میآیند و میگویند «ما تمام تلاشمان را کردیم»، من معتقدم طلاق یک حق است، اما باید آخرین راه حل پس از «تمام تلاشمان» باشد.
برای کسانی که در ازدواجشان مشکل دارند، اغلب به داستانهایشان گوش میدهم، به صحبتهایشان در مورد ناامیدیها، درد، خواستههای برآورده نشدهشان گوش میدهم...، به حرفهایشان در مورد متهم کردن شوهرانشان، خانوادههای شوهرانشان گوش میدهم... این قدمی برای نگاه کردن به مشکل است.
سپس از آنها میپرسم که بدترین و بهترین چیز در مورد شوهرشان چیست، و چند سوال باز پاسخ میپرسم تا به آنها کمک کنم تصویر بزرگتری را ببینند، و گاهی اوقات چیزهای ارزشمندی را در رابطه ببینند که قبلاً هنگام تمرکز بر مشکل، از آنها غافل شده بودند.
در نهایت، از آنها میپرسم که واقعاً از این رابطه چه میخواهند. صرف نظر از شرایط فعلی و عوامل دخیل، واقعاً چه میخواهید؟
اگر آنها بخواهند ازدواج خود را نجات دهند، من با آنها همکاری خواهم کرد تا راه حل ها، تغییرات یا راه هایی برای تحمل پیدا کنند. برخی از افراد به اینجا می آیند و متوجه می شوند که مشکلاتی که دارند چندان بزرگ نیستند.
برای کسانی که هنوز میخواهند با طلاق «خودشان را آزاد کنند»، میدانم که «تمام تلاشم را کردم».
ازدواج یا طلاق: هر دو نفر باید حضور داشته باشند
ازدواج پیمانی است که در آن ما متعهد میشویم زندگی خود را به شخص دیگری پیوند دهیم. سعی کنید به این پیمان عمل کنید - عکس: کوانگ دین
معلم من همچنین گفت که برای نجات یک ازدواج، دو شرط لازم است: مرد باید مایل به تغییر باشد و زن باید مایل باشد منتظر بماند تا آن تغییر رخ دهد!
در نقل قول بالا، زن و مرد میتوانند جای خود را عوض کنند. کسی که نیاز به تغییر دارد، تغییر را میپذیرد، در حالی که دیگری صبورانه منتظر وقوع تغییر میماند.
عامل مهم دیگر در اینجا حضور دو نفر است. اگر یک نفر تغییر را بپذیرد و دیگری نتواند صبر کند، یا یک نفر برای همیشه منتظر بماند و دیگری تغییر نکند، آنگاه خوشبختی حاصل نمیشود، بلکه بدتر هم خواهد شد. در آن زمان، ازدواج واقعاً گور عشق است. در آن گور، گلهای زنا یا قارچهای سمی پر از بیتفاوتی رشد خواهند کرد.
ازدواج پیمانی است که در آن شما خود را به شخص دیگری برای بقیه عمرتان متعهد میکنید، تا در خوشی و ناخوشی، در ثروتمندی و فقر در کنار یکدیگر باشید. تمام تلاش خود را برای تحقق این پیمان انجام دهید.
اگر «تمام تلاشتان را کردهاید» و به اندازه کافی صبر کردهاید اما اوضاع بهتر نشده است، و هیچ همکاری از طرف مقابل نمیبینید، پس آخرین گزینه را انتخاب کنید و «حق طلاق» خود را اعمال کنید. بالاخره فردا روز جدیدی است و همه چیز خواهد گذشت.
منبع
نظر (0)