Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

Độc lập - Tự do - Hạnh phúc

داستان غم جنگ پسری از سرزمین آتشین کوانگ تری

Báo Quốc TếBáo Quốc Tế27/07/2023

داستان فداکاری و خسارات ناشی از جنگ، هرچند مدت‌هاست که پایان یافته است، خانواده آقای تران خان فوی و بردباری فرزندی از سرزمین آتشین کوانگ تری، ما را عمیقاً تحت تأثیر قرار داد...
Câu chuyện nỗi buồn chiến tranh của một người con đất lửa Quảng Trị
آقای تران خان فوی، معاون مدیر اداره امور خارجه کوانگ تری، داستان تأثرانگیز خانواده خود را در پنجاهمین سالگرد تأسیس دفتر جستجوی مفقودین ویتنام (VNOSMP) و سی و پنجمین سالگرد جستجوی مشترک سربازان آمریکایی مفقود شده در جنگ (MIA) در 8 ژوئن 2023 به اشتراک گذاشت.

داستان‌هایی که آقای تران خان فوی، معاون مدیر دپارتمان امور خارجه کوانگ تری، در پنجاهمین سالگرد دفتر جستجوی مفقودین ویتنام (VNOSMP) و سی و پنجمین سالگرد جستجوی مشترک سربازان مفقود شده آمریکایی در جنگ (MIA) در 8 ژوئن تعریف کرد، برای همیشه مرا تحت تأثیر قرار داده است. امروز، 27 ژوئیه، روز جانبازان و شهدای جنگ، با او تماس گرفتم و او داستان‌ها و خاطرات بیشتری از جنگ برایم تعریف کرد که اگرچه مدت‌ها از آن گذشته، اما برای خانواده‌اش فراموش‌نشدنی است...

آقای تران خان فوی در خانواده‌ای فقیر، بسیار فقیر، به دنیا آمد و در اردوگاه کار اجباری که توسط رژیم جمهوری ویتنام در ساحل جنوبی رودخانه بن های ایجاد شده بود، بزرگ شد. دوران کودکی او با تصاویری از دستگیری، زندان، بمب و گلوله، و مرگ و تراژدی همراه بود. گرسنگی و فقر. زادگاه او در آن زمان چنین بود و مانند بسیاری از روستاهای ویتنامی دیگر، دائماً جنگ را تجربه می‌کرد. او به یاد می‌آورد که هرگز یک وعده غذایی کامل نخورده است...

آقای فوی در حالی که درباره فداکاری‌ها و از دست دادن‌های خانواده‌اش صحبت می‌کرد، بغض گلویش را گرفت و تصویر پدرش را که درست جلوی خانه‌اش در ۲۵ آگوست ۱۹۶۸ توسط یک سرباز جمهوری ویتنام به ضرب گلوله کشته شد، به یاد آورد. در آن زمان، او فقط یک کودک بود، فقط ۶ سال داشت.

او تصویر مادر و خواهرش را که هنگام مرگ برادرش کمتر از یک سال بعد، در ۱۹ ژوئن ۱۹۶۹، گریه می‌کردند، به یاد آورد. برادرش وقتی تنها ۱۷ سال داشت از خانه فرار کرد تا به ارتش بپیوندد و در ۲۰ سالگی در یک نبرد اسیر و در زندان نان نوک در دا نانگ زندانی شد. دو سال بعد، خانواده‌اش فهمیدند که برادرش به یک دلیل ساده در زندان توسط دشمن شکنجه و کشته شده است: او یک "ویت کنگ" بود.

بعداً، از طریق صحبت با آقای فوی، فهمیدم که او یک برادر بزرگتر نیز دارد که در سال ۱۹۴۱ متولد شده است. در سن ۲۳ سالگی، او به ارتش پیوست و مستقیماً در میدان نبرد تری تین جنگید. در سال ۱۹۶۶، او در یک نبرد اسیر شد و سفر سال‌ها حبس و شکنجه خود را از زندان هوئه به زندان چی هوا و تقریباً ۸ سال در زندان فو کوک آغاز کرد.

هیچ نوع شکنجه وحشیانه رژیم جمهوری ویتنام نبود که برادر فوی تجربه نکرده باشد. تا سال ۱۹۷۳، پس از توافق پاریس، این مرد قوی که پس از سال‌ها حبس تنها ۴۶ کیلوگرم وزن داشت، طبق کنوانسیون «رژیم زندانیان» به زندان بازگردانده نشد. اما در سال ۱۹۹۶، پس از سال‌ها بیماری مداوم به دلیل عوارض سال‌های زندان، درگذشت.

Câu chuyện nỗi buồn chiến tranh của một người con đất lửa Quảng Trị
مارک ای. نپر، سفیر ایالات متحده در ویتنام، در مراسم یادبود با آقای تران خان فوی ابراز همدردی کرد.

آقای فوی از نظر احساسی مرگ خواهرش را در ۲۳ ژانویه ۱۹۷۶، زمانی که ۱۴ سال داشت، به یاد می‌آورد. اگرچه او هنوز کودک بود، اما فرزند جنگ بود، به اندازه کافی بزرگ که تمام خاطرات غم‌انگیز جنگ را به خاطر بیاورد.

او گفت خواهرش درست جلوی چشم برادر ۱۴ ساله‌اش، درست در باغشان، هنگام شرکت در نیروی خنثی‌سازی بمب جان باخت. ناگهان یک گلوله توپ منفجر شد، در حالی که خواهرش و دیگر هم‌تیمی‌های زنش با بیل مشغول جستجوی بمب، مین و گلوله توپ بودند، زیرا در آن زمان، تیم خنثی‌سازی بمب او تجهیزات مدرن امروزی را نداشت.

آقای فوی با ناراحتی گفت که در خاطرات کودکی‌اش، فقدان‌های دردناک زیادی وجود دارد که جنگ برای خانواده‌اش، سرزمین مادری‌اش و ویتنام به ارمغان آورده است. مرگ‌های دردناک و فراموش‌نشدنی: داستان مرگ پدرش در جوانی؛ برادر و خواهرش نیز در بیست سالگی از دنیا رفتند، هر دو بدون خانواده، بدون همسر، بدون فرزند، بدون حتی تصویری برای پرستش.

اخبار مرتبط
بزرگداشت روز جانبازان و شهدای جنگ: یادبودهای ژوئیه و یادبودهای جاودانه

آقای فوی افزود وقتی جنگ در سرزمین مادری‌اش ویتنام پایان یافت، بقایای آن نه تنها در سرزمین مادری‌اش، بلکه در کامبوج همسایه نیز باعث شد خانواده‌اش یکی دیگر از عزیزانشان را از دست بدهند. او گفت برادرش در سن ۲۰ سالگی به ارتش پیوست و در سال ۱۹۸۱ در سن ۲۶ سالگی در مسیر انجام مأموریت در میدان نبرد کامبوج بر اثر انفجار مین جان باخت. برادرش توسط رفقایش در روستایی در استان پرتویها، کامبوج به خاک سپرده شد.

چهار سال بعد، برادرش توسط یکی از رفقایش که از میدان نبرد کامبوج به ویتنام بازگشته بود، پیدا شد. او بقایای جسد برادرش را در کوله پشتی گذاشته و به گورستان شهدای کون توم آورده بود. این سرباز بیشتر وسایلش را دور انداخته بود تا جسد برادرش را به کشور برگرداند. در سال ۱۹۸۷، خانواده فوی به کون توم رفتند تا جسد برادرش را در زادگاهش دفن کنند. فوی از همه این ماجراها خبر نداشت زیرا در آن زمان در اتحاد جماهیر شوروی تحصیل می‌کرد. در سال ۱۹۸۹، وقتی به کشور بازگشت، مادرش وقتی با او به مزار برادرش رفت تا عود بسوزاند، بسیار خوشحال شد و داستان را تعریف کرد و از رفیق پسرش قدردانی کرد. او بعدها، وقتی به مادرش فکر کرد، قلب همه مادرانی را که فرزندانشان را از دست داده‌اند، درک کرد. او خوش شانس بود که هنوز جسد پسرش را دارد...

Câu chuyện nỗi buồn chiến tranh của một người con đất lửa Quảng Trị
آقای کلی مک‌کیگ (وسط)، مدیر آژانس حسابداری اسرای جنگی/مفقودین جنگی ایالات متحده، مدال یادبود را به آقای تران خان فوی (سمت راست) و اعضایی که سهم مهمی در کار MIA داشتند، اهدا کرد.

آقای فوی با این احساس که از سال ۱۹۹۳ در عملیات جستجوی مفقودین جنگ (MIA) شرکت داشته است، گفت که اگرچه در آن زمان، هنوز از کسانی که باعث جنگ شدند و باعث شدند خانواده‌اش عزیزانشان را از دست بدهند، نفرت زیادی داشت. آقای فوی اظهار داشت که به مدت ۳۰ سال، تقریباً تمام عمر خود به عنوان یک کارمند دولت، خستگی‌ناپذیر در جستجوی سربازان مفقود شده از هر دو طرف بوده است.

و بعد از 30 سال، بسیاری از افکارش تغییر کرده است، او بیشتر در مورد شفقت و تحمل می‌فهمد. او می‌فهمد که چرا باید «گذشته را ببندد و به سمت آینده حرکت کند». آمریکایی‌های عادی تقصیری ندارند. و بنابراین، او دیگر از کسی متنفر نیست. اگر چیزی باشد، فقط نفرت از جنگ است، نفرت از جنگ، با این آرزو که هرگز در هیچ کجا، با هیچ کس و به هیچ دلیلی جنگی رخ ندهد.

اخبار مرتبط
جشن ۵۰ سالگی عملیات MIA و ۳۵ سال جستجوی سربازان گمشده آمریکایی

آقای فوی اظهار داشت کسانی که شاهد و متحمل درد شدید جنگ بوده‌اند و سپس مستقیماً در فعالیت‌هایی برای التیام زخم‌های جنگ شرکت کرده‌اند، مانند شما، با قلبی بسیار مهربان و دلسوز ویتنامی بر فقدان و درد خود غلبه کرده‌اند، می‌کنند و خواهند کرد. این اقدامات به سفری برای کمک به کاهش درد مادران، برای کمک به التیام زخم‌های جنگ بین دو کشور، دو ملت، هر چقدر هم که کار دشوار و طاقت‌فرسا باشد، کمک خواهد کرد.

او می‌خواهد زمین عاری از بمب و مین باشد تا مردمش بتوانند آزادانه در زمین‌هایشان کشاورزی کنند. او می‌خواهد آمریکایی‌های بیشتری که در ویتنام مفقود شده‌اند پیدا شوند و البته سربازان ویتنامی بیشتری که جان خود را از دست داده‌اند پیدا و شناسایی شوند تا بتوانند به خانه و نزد خانواده‌هایشان بازگردند.

آقای فوی داستان تأثیرگذار خود را با غم و اندوه و تشویق حاضران به پایان رساند و گفت: «من که باور دارم!»



منبع

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

Y Ty با رنگ طلایی فصل برنج رسیده درخشان است
خیابان قدیمی هانگ ما برای استقبال از جشنواره نیمه پاییز «لباس خود را تغییر می‌دهد»
تپه سیم بنفش سوئی بون در میان دریای شناور ابرها در سون لا شکوفا می‌شود.
گردشگران به Y Ty هجوم می‌آورند و غرق در زیباترین مزارع پلکانی شمال غربی می‌شوند.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

اخبار

نظام سیاسی

محلی

محصول