میدانهای تمرین رژه همیشه پر از تنش و انضباط آهنین است. اما عصر یکشنبه، به نظر میرسید که با ملاقاتهای کوتاه، کمی از تنش کاسته شده است. ملاقات زوج جوان طبق مقررات به چند ساعت گرانبها محدود شده بود. هیچ قرار عاشقانهای در کار نبود، فقط داستانهای روزمره و احوالپرسیهای محبتآمیز.
او داستانهایی درباره بیمارستان، خانواده و عزیزانش تعریف کرد. مرد پوست برنزهاش را که از آفتاب و باد سوخته بود، به نمایش گذاشت، اما چشمانش هنوز از غرور برق میزد. برای آنها، آن چند ساعت منبع انرژی ارزشمندی بود، کافی بود تا تمام خستگی را از تنشان بیرون کند و برای هفته طولانی پیش رو به آنها قدرت بدهد.
ستوان نگوین کونگ لانگ ( افسران گارد مرزی ) با پشتکار در صفوف رژه برای انجام ماموریت A80 تمرین میکند. عکس: LE TUYEN |
با پیراهن آبی او و بلوز سفید او، بسیاری از دوستان هنوز به شوخی داستان خود را نسخه واقعی «فرزندان خورشید» مینامند، مقایسهای عاشقانه برای رابطهای که به طور اتفاقی آغاز شد. صبح یکی از روزهای پایانی سال ۲۰۲۳ بود که در جریان آزمایش خون در آکادمی علوم نظامی ، نگوین کونگ لونگ (متولد ۲۰۰۲)، دانشجوی شناسایی فنی، با چشمانی خندان عاشق تکنسینی به نام له تی توین (متولد ۱۹۹۸) شد. او حتی مخفیانه از پشت سر او عکس گرفت، رازی که او خیلی بعدتر از آن مطلع شد.
با پشتکار و صداقت، راهی برای شناخت او پیدا کرد و عشق آنها شکوفا شد و با درک و همدردی نسبت به وظایف خاص یکدیگر پرورش یافت. او فردی صادق، ساکت اما احساساتی بود، کسی که «بیشتر از آنچه حرف میزد، عمل میکرد». او، دختری که در ابتدا برای خودش قانونی وضع کرده بود که عاشق کسی کوچکتر از خودش نشود، سرانجام اصول خود را زیر پا گذاشت.
ستوان نگوین کونگ لانگ پس از فارغالتحصیلی، شغلی در فرماندهی مرزبانی استان نام دین پذیرفت. آنها با هم بر چالش رابطهای از راه دور به طول بیش از ۸۰ کیلومتر غلبه کردند و در دسامبر ۲۰۲۴ رسماً به یک خانواده تبدیل شدند.
در طول هفته، زمان استراحت واقعی افسر جوان فقط بعد از ساعت ۹ شب است، زمانی که تمام کارها از زمین تمرین گرفته تا امور داخلی انجام شده است. و آن زمان گرانبها از ساعت ۹ تا ۱۰ شب، او کاملاً به همسرش اختصاص میدهد. "خسته هستی؟"، "امروز تمرین سخت بود؟" - سوالات ساده او همیشه موثرترین داروی معنوی هستند. او به ندرت شکایت میکند، همیشه فقط لبخند میزند و داستانهای خندهداری را در زمین تمرین تعریف میکند تا به همسرش اطمینان خاطر دهد. او میداند که پشت آن لبخند، قطرات عرق و تلاشهای خستگیناپذیر نهفته است.
خانم توین با لبخندی پر از عشق و غرور درباره همسرش صحبت کرد: «وقتی به تمرین او در آفتاب و باران فکر میکنم، خیلی متاسفم. اما احساس غرور در قلبم بسیار بیشتر است، غرور به این دلیل که او در حال انجام یک ماموریت بسیار ویژه و باشکوه است.»
عشق آنها، اکنون، فقط مسئله دو نفر نیست، بلکه با عشق به کشور و مسئولیت نسل جوان در هم آمیخته است. این گواهی بر عشقی بالغ است که بر پایه اعتماد و همراهی بنا شده است.
و آنگاه، آن روز بزرگ فرا خواهد رسید. هنگامی که میلیونها دل به سوی صحنه تاریخی با دین معطوف میشود، او در میان جمعیت، سرشار از احساسات و غرور وصفناپذیر، خواهد ایستاد. در میان لشکریان راستقامت و باشکوه در حال رژه، او به دنبال چهره آشنا - چهره برنزه اما مصمم شوهرش - خواهد گشت.
در آن لحظه، شوهرش دیگر تنها متعلق به او نبود. او بخشی از قدرت ملت بود و مأموریت مقدس خود را در سرزمین پدری با موفقیت به پایان رسانده بود. برای همسر جوان در پشت جبهه، این بزرگترین و کاملترین افتخار، و نقطه عطفی ابدی در داستان عشق آنها بود.
ین NHI
منبع: https://www.qdnd.vn/80-nam-cach-mang-thang-tam-va-quoc-khanh-2-9/cau-chuyen-tinh-yeu-cua-chang-si-quan-bien-phong-tham-gia-a80-842886






نظر (0)