مرد کوبایی که تصادفاً در خیابان با دختر ویتنامی آشنا شده بود، پس از یک احوالپرسی کوتاه عاشق او شد. با یافتن شادی جدیدی در زندگی، تصمیم گرفت با وجود اینکه مجبور بود همه چیز را از صفر یاد بگیرد، به او بچسبد.
مرد کوبایی که تصادفاً در خیابان با دختر ویتنامی آشنا شده بود، پس از یک احوالپرسی کوتاه عاشق او شد. با یافتن شادی جدیدی در زندگی، تصمیم گرفت با وجود اینکه مجبور بود همه چیز را از صفر یاد بگیرد، به او بچسبد.
زندگی در خارج از کشور
در عید تت ۲۰۲۲، روبرتو والدس پدروسو (۳۲ ساله، هاوانا، کوبا) برای یافتن شغل و چالشی جدید به شهر هوشی مین آمد. روبرتو هرگز انتظار نداشت که در این کشور بیش از این پیدا کند.
روبرتو گفت که پیش از آن، او یک پزشک عمومی در کوبا بود. با این حال، او همیشه میخواست چالشهای جدیدی را در کشورهای مختلف پیدا کند. روبرتو به ویتنام آمد تا در مورد این کشور با آب و هوای گرم و مردم صمیمی اطلاعات کسب کند.
روبرتو به ویتنام آمد زیرا برای او این کشور امن با مردمی دوستانه و آب و هوایی گرم است. عکس: ها نگوین |
روبرتو با آمدن به شهر هوشی مین، با یکی از دوستانش در منطقه ۱۲ زندگی کرد. درست از همان روزهای اول ورود به خانه جدیدش، روبرتو دوستی و گرمی اطرافیانش را احساس کرد.
با وجود تفاوت رنگ پوست و زبان، هیچکس علیه او تبعیض قائل نشد و از او دوری نکرد. برعکس، وقتی همسایهها فهمیدند که روبرتو اهل کوبا است، با اینکه برای اولین بار او را ملاقات میکردند، لبخند زدند، دست دادند و حتی از او دعوت کردند که سر یک میز بنشیند.
این صمیمیت به روبرتو کمک کرد تا با اطمینان خاطر شهر هوشی مین را بگردد و متوجه شود که این مکان یک «بهشت آشپزی » است. او جذب غذاهای خیابانی، منطقه تفریحی با بازیهای هیجانانگیز فراوان... چیزهایی شد که هرگز در زادگاهش ندیده بود.
بعد از ملاقات و عاشق شدن با تان هوین، هر روز صبح او و دوست دخترش در پیادهرو نان میفروختند. عکس: شخصیت ارائه شده |
یک بار، روبرتو هنگام پرسه زدن در خیابان، با دختری به نام تان هوین (۳۴ ساله، منطقه ۱۲، HCMC) آشنا شد. روبرتو از او آدرس پرسید و بلافاصله از شور و شوق و صمیمیت هوین شگفتزده شد.
برعکس، تان هوین هم برداشت خاصی از آن مرد خوشقیافه و شجاع کوبایی داشت. آن دو با هم صحبت میکردند و به طرز عجیبی با هم سازگار بودند.
هوین گفت: «هرچه بیشتر صحبت میکردیم، بیشتر همدیگر را درک میکردیم. من روبرتو را رک و صریح یافتم. او همچنین برای دوستی ارزش زیادی قائل است.»
او به عنوان یک پزشک، زندگی بسیار سالمی دارد. او سیگار نمیکشد و از مواد محرک استفاده نمیکند.
من رک و راست هستم و وقتی تحت تأثیر کسی قرار میگیرم، برای شناخت بیشتر او، حتی تسخیرش میکنم. بعد از مدتی آشنایی و شناخت بیشتر، متوجه شدیم که واقعاً به هم احساس داریم و عاشق هم هستیم.
اگرچه او نمیتواند ویتنامی صحبت کند، اما دوستانه رفتار میکند، همیشه لبخند بر لب دارد و به طور فعال با مشتریان تعامل میکند. عکس: ارائه شده توسط شخصیت |
شاد
تان هوین همیشه روزی را که قلبش توسط یک مرد کوبایی تسخیر شد، به یاد خواهد داشت. آن زمانی بود که هوین در بیمارستان بستری شد و مجبور شد تحت عمل جراحی قرار گیرد که ساعتها طول کشید.
در طول عمل جراحی هوین، روبرتو بیقرار بود. او نگران بود و ۷ ساعت پشت در اتاق بیمارستان منتظر ماند.
«او به عنوان یک پزشک، میدانست عمل جراحی چقدر طول میکشد. اما به دلایلی، بعد از عمل، ساعتها خوابیدم.»
وقتی من را بیدار دید، مثل یک کودک با خوشحالی لبخند زد. در آن لحظه، من خیلی خوشحال شدم، چون میدانستم فرد مناسبی را انتخاب کردهام.» تان هوین به طور محرمانه گفت.
هوین به عنوان مدیر رستوران، به روبرتو کمک کرد تا در بخش تائو دین، شهر تو دوک، شهر هوشی مین شغلی پیدا کند. در آنجا، هوین به روبرتو نحوهی خدمترسانی مانند راه رفتن، حمل غذا، لبخند زدن و گپ زدن با مشتریان را آموزش داد...
این شغل با رشته تحصیلیاش متفاوت است، روبرتو با صبر و حوصله مطالعه کرد و پس از چند روز راهنمایی دوست دخترش، بر آن مسلط شد. در محل کار، دوستان و مشتریان او را دوست داشتند و او را در آغوش میگرفتند و با او دست میدادند.
این دو تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند و برای همیشه در ویتنام زندگی کنند. عکس: ارائه شده توسط شخصیت |
در اوایل اکتبر، این زوج یک دکه فروش کوکو با نام بان می در پیادهرو محله گو واپ افتتاح کردند. هر روز صبح، هوین مواد داخل آن و سس مخصوص را طبق دستور خودش درست میکند.
این دو نفر دکه ساندویچفروشی خود را در یک چهارراه برپا کردند تا به دانشآموزان و مسافران صبحگاهی خدمات ارائه دهند. وقتی مشتریان برای خرید میآمدند، روبرتو نان را برش میداد، مواد داخل آن را داخل نان میریخت و دوباره گرم میکرد.
این نان طعم بینظیری دارد و فروشنده یک مرد کوبایی است که همیشه لبخند بر لب دارد و مشتریان زیادی را به خود جذب میکند. پس از حدود ۳ ساعت فروش نان، هر دو برای استراحت به خانه برگشتند و سپس برای کار در رستوران به شهر تو دوک رفتند.
روبرتو پس از یافتن شغل و عشق در «کشوری زیبا و امن»، قصد داشت در ویتنام ساکن شود. او با تان هوین در کوبا ارتباط برقرار کرد و او را به والدینش معرفی کرد.
در همین حال، در ویتنام، روبرتو همچنین وقت خود را با خانواده دوست دخترش میگذراند. هر زمان که فرصتی پیدا کند، به مادر تان هوین سر میزند و از او مراقبت میکند.
اخیراً، روبرتو و تان هوین ازدواج خود را ثبت کردهاند. این زوج قصد دارند جشن عروسی خود را در پایان سال جاری برگزار کنند.
روبرتو گفت: «ما از زندگی فعلیمان راضی هستیم و از داشتههایمان خوشحالیم. اینجا چیزهایی دریافت میکنم که هرگز در هیچ جای دیگری تجربه نکردهام.»
به گزارش ویتنام نت
منبع: https://tienphong.vn/chang-trai-cuba-yeu-co-gai-viet-cung-nhau-ban-banh-mi-o-via-he-tphcm-post1696174.tpo
نظر (0)