Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

صندلی حصیری پدر

Việt NamViệt Nam15/01/2025


در روزهای بارانی و بادی، که نمی‌توانستیم برای کار به مزرعه برویم، مادرم ما دخترها را دعوت می‌کرد تا روی یک صندلی حصیری جلوی خانه بنشینیم و خیاطی کنیم. مادربزرگم عینک مطالعه به چشم داشت و سوزن نخ می‌کرد و با لبخندی بی‌دندان به داستان‌های خنده‌داری که بچه‌ها تعریف می‌کردند نگاه می‌کرد. صندلی حصیری صدای جیرجیر می‌داد، چون وزن بدن ما را تحمل می‌کرد و ریزریز می‌خندید.

صندلی حصیری پدر

عکس تصویرسازی

صندلی حصیری مدت‌هاست که با ما مردم دائو بوده است. این صندلی هشت پایه چوبی دارد که توسط دو دایره خم شده از تنه حصیر احاطه شده است، یک دایره در بالا برای بافت حصیر شکافته شده برای ساختن نشیمنگاه صندلی، یک دایره در پایین که زمین را لمس می‌کند، دو دایره اطراف هشت پایه، بسیار زیبا و محکم. در پایین نشیمنگاه صندلی، به شکل تار عنکبوت بافته شده است تا هم نشیمنگاه بالایی را نگه دارد و هم زیبایی مرموزی به آن ببخشد.

صنعت ساخت صندلی‌های حصیری نسل به نسل در خانواده من منتقل شده است. پدربزرگم به ما گفت که صندلی حصیری نه تنها یک وسیله خانگی مفید است که درآمد اضافی برای خرید سبزیجات و نمک فراهم می‌کند، بلکه معنای بسیار عمیقی نیز دارد. پایه گرد در پایه نشان دهنده پدربزرگ و مادربزرگ، هشت میله چوبی نشان دهنده نوه‌ها، دایره بالایی نشان دهنده والدین و سطح صندلی سقفی است که از باران و باد محافظت می‌کند. ساختار صندلی حصیری به اندازه محبت خوب خانوادگی قوی است، پیوندی که هیچ طوفانی نمی‌تواند آن را بشکند.

صندلی‌های حصیری معمولاً بسیار بادوام هستند و بیش از ده سال بدون شکستن دوام می‌آورند. یک صندلی حصیری هست که پدربزرگم قبل از تولد من ساخته بود و نزدیک به سی سال است که از آن استفاده می‌شود. او می‌گفت وقتی حرفه ساخت صندلی حصیری را داشته باشید، نمی‌توانید تا آخر عمر آن را کنار بگذارید. این حرفه به زندگی شما وابسته است، بنابراین شما فرزندان و نوه‌ها باید سخت تلاش کنید تا آن را حفظ کنید و نگذارید از بین برود. پدرم سال‌هاست که حرفه پدربزرگش را دنبال می‌کند.

در فصل‌های استراحت، پدرم به تابستان می‌رفت و طناب حصیری را که از جنگل آورده بود تا صندلی‌های حصیری بسازد، می‌پیچید. او آتشی روشن می‌کرد و طناب حصیری را به داخل می‌انداخت. لحظه‌ای بعد، طناب حصیری را به تیرک چوبی نزدیک می‌کرد. مادرم منظورش را فهمید و یک سر طناب حصیری را در دست گرفت و پشت پدرم ایستاد. پدرم طناب حصیری محکم و فولادی را در جلو گرفت و آن را به صورت دایره‌ای دور تنه درخت پیچاند، در حالی که مادرم پشت سر او ایستاده بود، طناب حصیری را در دست داشت و پیچش‌های او را دنبال می‌کرد.

بعد از غلتاندن حصیر، پدر و مادرم چوب را روی آتش غلتاندند تا حصیر دوباره بسوزد و قبل از ادامه مراحل بعدی، به شکل گرد دلخواه درآید. من کار بافتن رویه صندلی را به عهده گرفتم چون ساده‌ترین مرحله بود و باعث می‌شد بیشترین هیجان را برای ساخت صندلی‌های حصیری داشته باشم. مادرم یک چاقوی بسیار تیز در دست داشت تا پوست حصیر را به قطعات بلند و نازک تبدیل کند، من فقط رشته‌های حصیر را نگه داشتم و سریع آنها را محکم روی قاب صندلی که پدرم از قبل ساخته بود، بافتم. معمولاً وقتی ما دخترها از حصیر صحبت می‌کردیم، آنها فقط دسته‌های میوه حصیر قهوه‌ای رسیده، پوست نازک، گوشت ترش و بسیار معطر را دوست داشتند. درخت حصیر خارهای زیادی دارد، هنگام خرید حصیر، باید چکمه و دستکش را با دقت بپوشید زیرا اگر به طور تصادفی خار حصیر در پوستتان گیر کند، هم دردناک و هم سوزش‌آور خواهد بود. درخت حصیر بسیار عجیب است، به ندرت می‌توان آن را برای کاشت به خانه آورد، در غیر این صورت، باید به دنبال حصیر در جنگل بروید. برگ‌های حصیر سبز با زیبایی وحشی جنگل‌های کوهستانی پخش می‌شوند.

هر بار که برای جمع‌آوری چوب خیزران می‌رفت، همیشه یک دسته شاخه خیزران می‌آورد. بعد از کندن پوست، شاخه‌های خیزران به رنگ سفید پر و پفکی درمی‌آمدند. شاخه‌های خیزران را می‌شد با سرخس وحشی سرخ کرد، با گوشت سرخ کرد، یا روی زغال کباب کرد و در نمک فلفل فرو برد که خیلی خوشمزه بود. اخیراً، پدرم مدت زیادی طول کشید تا خیزران پیدا کند، برای پیدا کردن آن به اعماق جنگل می‌رفت و دیگر شاخه‌های خاردار خیزران را نمی‌برد. او می‌گفت که اجازه می‌دهد خیزران رشد کند و همه آنها را بخورد، پس از کجا خیزران را برای بافتن و ادامه دادن به این حرفه سنتی تهیه کند؟

صندلی‌هایی را که تازه ساخته بودم، روی هم چیدم، با طناب‌های حصیری بستم و فردا برای فروش به بازار بردم. در مجموع، بعد از دو روز کار سخت، من و پدرم دوازده صندلی ساختیم. پدرم به من گفت که آنها را به قیمت قبلی بفروشم و قیمت را افزایش ندهم. من هم بی‌سروصدا از او پیروی کردم، با اینکه می‌دانستم قیمت‌ها سر به فلک کشیده‌اند و فروش صد هزار برای یک صندلی خیلی کم است. من فقط از کارم برای کسب سود استفاده می‌کردم، به این امید که هنوز افراد زیادی باشند که عاشق محصولات سنتی باشند تا حرفه ساخت صندلی حصیری شانسی برای بقا داشته باشد.

دستم را روی سطح صاف صندلی حصیری کشیدم و با دقت به طرحی که تازه روی صندلی خلق کرده بودم نگاه کردم. احساس کردم روحم سبک شد، احساسی از عشق، شادی و غرور از هزاران سال پیش به من منتقل می‌شد. من مراحل این حرفه را ادامه خواهم داد و سنت پدرم را ادامه خواهم داد تا صندلی حصیری به عنوان یک ویژگی فرهنگی منحصر به فرد در هر یک از سفرهای فرزندان کوهستان همراهشان باشد.

به نقل از مجله آنلاین مردم هانوی



منبع: https://baophutho.vn/chiec-ghe-may-cua-cha-226495.htm

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

گل‌های نیلوفر آبی که از بالا به رنگ صورتی درمی‌آیند
صبح پاییزی در کنار دریاچه هوان کیم، مردم هانوی با چشمانی خندان به یکدیگر سلام می‌کنند.
ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر هوشی مین در مه فرو رفته‌اند.
نیلوفرهای آبی در فصل سیل

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

پاییز ملایم هانوی از میان هر خیابان کوچکش می‌گذرد

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول