سالهاست که معلولان جنگی اهل ها تین، با وجود اینکه در زمان صلح بمبها و گلولههای جنگ و سختیهای زیادی را از سر گذراندهاند، هرگز از یاد رفقای خود دست نکشیدهاند و پیوسته در تلاشهای خود برای «ادامه نوشتن داستان صلح » سهیم بودهاند.
قلم را زمین بگذار و به ارتش بپیوند
در ژوئیه ۱۹۷۱، زمانی که کشور هنوز به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شده بود، جنگ مقاومت علیه ایالات متحده، برای نجات کشور، ارتش و مردم ما وارد مرحلهای پرتنش شد، نیاز به حمایت از میدان نبرد در جنوب بیش از پیش ضروری شد، وونگ خا سون تصمیم گرفت مدرسه را رها کند تا ندای میهن را دنبال کند. این جوان لاغر اندام با وزن کمتر از ۴۷ کیلوگرم به اندازه کافی قوی نبود که "شاخ بوفالو را بشکند"، اما با عزم راسخ برای کمک به آرمان حفاظت از کشور، به ارتش پیوست. دوره ۴ ساله، از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۵، ممکن است برای بسیاری از مردم طولانی نباشد، اما برای سربازان، کسانی که برای جنگیدن اسلحه به دست داشتند، دورهای طولانیتر از همیشه بود.
کشور متحد شد، بازگشت به سرزمین مادری، زندگی در صلح، سعادتی بود که هیچ قلمی نمیتوانست توصیف کند، با وجود اینکه بدنش در روز بازگشت از زخمهای دو جراحت جدی رنج میبرد. او رویای ناتمام خود را برای ایستادن بر روی سکو ادامه داد و به فردی تبدیل شد که آینده را روشن میکند. او تلاش کرد تا برنامه آموزش عمومی را به پایان برساند و در آزمون ورودی دانشگاه تربیت معلم وین، رشته ادبیات، قبول شد. پس از فارغالتحصیلی با مدرک عالی، اگرچه بسیاری از سازمانها و واحدها همزمان از او دعوت به کار کردند، اما او درخواست همه آنها برای تدریس در یک مدرسه کوهستانی در نزدیکی خانهاش - دبیرستان دونگ لوک - را رد کرد.
پس از سالها دوری از خانه و تحصیل، او میخواست نزدیک خانوادهاش باشد، شرایطی برای مراقبت از والدین مسن، همسر و چهار فرزند خردسالش داشته باشد. پدرش - آقای وونگ خا خوی - یک سرباز معلول درجه یک بود که در جنگ مقاومت علیه استعمارگران فرانسوی به شدت مجروح شده بود و از نظر سلامتی ضعیف بود و نیاز به مراقبت و حمایت مداوم داشت. بعدها، او بر اثر عوارض ناشی از جراحاتش درگذشت و به عنوان شهید شناخته شد. او همچنین وقتی از پدرش مراقبت میکرد و تا آخرین لحظه زندگیاش در کنارش میماند تا وظیفه فرزندی خود را انجام دهد، تا حدودی احساس آرامش میکرد.
| وانگ کشان، جانباز، با دانشآموزان تعامل میکند. عکس از شخصیت اصلی گرفته شده است | 
آقای سون که در خانوادهای با سنت انقلابی متولد و بزرگ شده است، پدر و عمویش شهید، مادربزرگش یک مادر قهرمان ویتنامی و خودش بیش از هر کس دیگری مستقیماً اسلحه به دست گرفته تا با دشمن بجنگد، عمیقاً بمبها و گلولههای جنگ را درک میکند و ارزش صلح را میداند.
او که از دوران سربازی عاشق ادبیات و نویسندگی بود، اغلب سفرهای طولانی خود را در دو دفتر خاطرات ثبت میکرد که نام آنها را «در امتداد جاده جنگ» گذاشته بود. با این حال، پیش از آنکه کشور به طور کامل آزاد شود، بمبها و گلولهها دو دفتر خاطرات او را به خاکستر تبدیل کردند... بنابراین، او شروع به فکر کردن در مورد نقشهای کرد که مدتها در قلب خود پرورش داده بود، یعنی نوشتن کتابی در مورد سالهای جنگ خود، فداکاریهای رفقایش، تا نسلهای آینده بتوانند فداکاریهای کوههای استخوان و رودخانههای خون نسلهای پیشین را درک کنند.
در سال ۲۰۰۴، او شروع به یادآوری خاطرات و نوشتن کتاب خاطرات «خاطرات جنگ» کرد. در ابتدا، او به سادگی فکر میکرد، بسیار مختصر مینوشت تا از رفقایش قدردانی کند، برای فرزندان و دوستانش مینوشت تا بخوانند، زیرا میخواست دوران آتشین اما قهرمانانهای را به یاد آورد که تمام ملت برای مبارزه و شکست دادن مهاجمان خارجی متحد شدند. آن نسخه خطی به سرعت توسط انتشارات Thanh Nien بسیار مورد استقبال قرار گرفت، بلافاصله پس از آن قرارداد انتشار امضا شد، سپس منتشر شد و در «کتابخانه سنتی سوخترسانی - برای همیشه بیست ساله» قرار گرفت و تا پنجمین بار به طور مداوم تجدید چاپ شد.
آقای سان امیدوار است که این کتاب به خوانندگان کمک کند تا درباره فداکاریهای ملت و ارزش صلح امروز بیشتر بدانند. برای او، داستانهای این خاطرات همچنین راهی برای «ادامه داستان صلح» به روش خودش هستند. به همین دلیل است که او تمام حق امتیاز دریافتی خود را برای ایجاد یک صندوق خصوصی برای کمک به دوستان و رفقای در شرایط دشوار استفاده کرد.
دستور از قلب یک سرباز
در سال ۲۰۱۳، آقای وونگ خا سون تحت رژیم بازنشسته شد. با دیدن اینکه فرزندانش مستقر شدهاند، نگرانی دیرینهاش برای یافتن راههایی برای ارتباط با رفقایش در سراسر کشور دوباره زنده شد. هر زمان که خبری از مکانی که رفقایش در آن میجنگیدند میشنید، برای بازدید، به اشتراک گذاشتن و تشویق آنها سفر میکرد. او متوجه شد که بسیاری از رفقایش هنوز در شرایط بسیار سختی هستند: برخی دیگر سالم نبودند، برخی تمام مدارک خود را از دست داده بودند، نمیتوانستند رژیم بگیرند و بنابراین از بیماری مداوم رنج میبردند، برخی به دلیل مسمومیت با عامل نارنجی فرزندان معلول ذهنی به دنیا آوردند... با دانستن اینکه قدرتش محدود است، دوستان، اقوام و جامعه را بسیج کرد تا برای حمایت دست به دست هم دهند. از آن به بعد، او به همه جا سفر کرد تا رفقایش را پیدا کند و به آنها کمک کند.
آقای سون درباره پرونده آقای چو وان لونگ (تان چونگ، نگ آن ) که درگذشت، گفت: «وقتی این رفیق را شناختم و به ملاقاتش رفتم، از وضعیت رقتانگیزش مطلع شدم، زمانی که تمام سوابق نظامی و گواهیهای جراحتش توسط سیل از بین رفته بود، بنابراین نمیتوانست برای رژیم سربازان مجروح و بیمار درخواست دهد. وقتی زخمها عود کردند، چارهای جز تحمل این وضعیت نداشت، چون نمیدانست برای کمک به چه کسی مراجعه کند.»
آقای سان با اطلاع از وضعیت دوستش، پول پسانداز کرد و بلیط هواپیما خرید تا با دوستش به واحدهای قدیمی برود و پروندهها را پیدا کند. اما پس از ۵۰ سال، اگرچه آن دو تقریباً یک ماه برای درخواست اطلاعات به واحدهای قدیمی در جنوب شرقی سفر کردند، اما هیچ نتیجه خوبی حاصل نشد... آقای سان با دیدن چنین شرایطی، میخواست به تعداد بیشتری از رفقایش کمک کند. بسیاری از خیرین سخاوتمند به او اعتماد کردند و او را همراهی کردند. در حال حاضر، علاوه بر حمایت از جانبازان، او مایل است از افرادی که در شرایط سخت هستند نیز حمایت کند.
| آقای وونگ خا سون به افرادی که در شرایط دشوار هستند هدیه میدهد. عکس از شخصیت اصلی داستان گرفته شده است. | 
با نگاه به جانباز قدیمی که سوار بر موتور قدیمی خود به دیدار رفقایش میرود و به آنها هدیه میدهد، میدانم که «داستان صلح» او هنوز هم به سادهترین و پرمعناترین شکل نوشته میشود.
یکی از دوستانم با تعجب پرسید: «خانوادهات وضع مالی خوبی ندارند و همسرت تمام سال بیمار است. اگر فقط برای تأمین هزینههای هر دوی شما به حقوق بازنشستگیتان متکی باشی، از کجا وقت و پول برای انجام این کارها پیدا میکنی؟» او فقط لبخند زد و به آرامی گفت: «برای من، زنده بودن و بازگشت به خانوادهام نعمتی است، از بسیاری از رفقایم خوشحالتر. هیچ مشکلی نمیتواند برای سربازی که به نمایندگی از کسانی که فداکاری کردهاند زندگی میکند، دشوار باشد. علاوه بر این، من هنوز میتوانم به مدرسه بروم، شغل ثابتی داشته باشم و درآمدی داشته باشم که از رفقای بدشانسم که دیگر قادر به کار نیستند یا تمام مدارکشان را گم کردهاند، پایدارتر است. من نمیتوانم با آرامش زندگی کنم در حالی که میدانم رفقایم هنوز با مشکلات زیادی روبرو هستند. من کاری را که برای رفقایم انجام میدهم، دستوری از قلب یک سرباز میدانم. تا زمانی که قلبم هنوز میتپد، این دستورات همیشه اجرا خواهند شد.»
کیم سون
منبع: https://www.qdnd.vn/phong-su-dieu-tra/cuoc-thi-nhung-tam-guong-binh-di-ma-cao-quy-lan-thu-16/cuu-chien-binh-viet-tiep-cau-chuyen-hoa-binh-839336


![[عکس] دانانگ: آب به تدریج در حال فروکش کردن است، مقامات محلی از پاکسازی سوءاستفاده میکنند](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/31/1761897188943_ndo_tr_2-jpg.webp)


![[عکس] نخست وزیر فام مین چین در پنجمین مراسم اهدای جوایز مطبوعات ملی در زمینه پیشگیری و مبارزه با فساد، اسراف و منفی گرایی شرکت کرد.](https://vphoto.vietnam.vn/thumb/1200x675/vietnam/resource/IMAGE/2025/10/31/1761881588160_dsc-8359-jpg.webp)









































































نظر (0)