ما تی دی (شهر سا پا، استان لائو کای ) - شخصیت اصلی مستند «کودکان در مه» به کارگردانی ها له دیم، داستان‌های احساسی از زندگی خود را در برنامه گفتگوی «از دل مه» که توسط موزه زنان ویتنام برگزار شد، به اشتراک گذاشت.

- بسیاری از دختران مونگ حدود ۱۳، ۱۴ ساله می‌خواهند ازدواج کنند، چرا دی با رسم همسرگیری مخالف است؟

در خانه، اصلاً نمی‌توانستم به پدر و مادرم کمک کنم. وقتی سرزنش می‌شدم، غمگین و عصبانی می‌شدم و مخالفت می‌کردم. با اینکه خانواده‌ی آن مرد موافق بودند، احساس می‌کردم به اندازه‌ی کافی بالغ نیستم که همسر او باشم.

می‌خواهم به مدرسه بروم، اگر شوهر داشته باشم و همچنان به مدرسه بروم، دوستانم از من دوری می‌کنند.

ما تی دی در برنامه گفتگوی «از مه بیرون بیا».

- دی و همسالانش با چه مشکلاتی روبرو هستند؟

در جایی که من زندگی می‌کنم، بسیاری از زنان هنوز تحت حمایت نیستند، با مشکلات زیادی روبرو هستند، نمی‌توانند به رویاهایشان جامه عمل بپوشانند.

در سن من یا حتی کمتر، برخی از دوستانم به اجبار والدینشان ازدواج کردند، اجازه تحصیل نداشتند و حتی اجازه کار برای کمک به امرار معاش خانواده‌هایشان را هم نداشتند.

منع والدین باعث می‌شود احساس کنید که از طرف خانواده‌تان دوست داشته نمی‌شوید، حمایت نمی‌شوید و تشویق نمی‌شوید، بنابراین آنها را ترک می‌کنید.

میشه کمی در مورد شوهرتون توضیح بدید؟ آیا شما دو نفر از طریق رسم همسریابی با هم آشنا شدید؟

من و همسرم نزدیک هم زندگی می‌کنیم، همدیگر را دیدیم و از هم خوشمان آمد و بعد با هم به خانه‌ی مشترکمان نقل مکان کردیم. من بدون اینکه کسی من را به خانه بکشاند، دنبالش رفتم. همسرم ۲۶ سال دارد.

- شوهر من 7 سال بزرگتر است، این هم برای مردم مونگ کاملاً خاص است؟

وقتی به شوهرم پیوستم، رسمِ بردنِ همسر را رعایت نکردم، خودم برگشتم و مردم حرف‌های زیادی زدند، و او خیلی مسن‌تر بود. اما من همه را نادیده گرفتم، فقط باید کسی را پیدا کنم که دوستم داشته باشد، مرا درک کند و با هم سعی کنیم آینده‌ای بسازیم.

والدین شوهرم خیلی سخت کار می‌کردند، اما هر دوی آنها فرزندانشان را به دانشگاه فرستادند، این پایه خوبی بود، من هیچ نگرانی نداشتم.

ما با هم به خانه برگشتیم تا رویاهایمان را به واقعیت تبدیل کنیم. من یک کسب و کار بافت پارچه‌های زربفت راه انداختم. در خانه، در زمینه گردشگری کار می‌کردم. بعد از فیلم «کودکان در مه» ، برای همه شناخته شدم و دسترسی آسان‌تری به فرصت‌های توسعه داشتم.

- در فیلم «بچه‌ها در مه»، وقتی از دی پرسیده شد «وقتی بزرگ شدی چه کاره خواهی شد»، او گفت نمی‌داند، حالا چطور؟»

حالا من خانواده دارم، بنابراین رویای فعلی من توسعه فرهنگ و حفظ هویت ملی است.

می‌خواهم یک اقامتگاه خانگی راه‌اندازی کنم، آن‌وقت می‌توانم برای زنان اطرافم شغل ایجاد کنم. بهره‌برداری از فرهنگ محلی برای گردشگری بهترین راه برای حفظ هویت ملی است.

وقتی زنان شغل و امنیت اقتصادی داشته باشند، شوهرانشان به آنها احترام بیشتری خواهند گذاشت. زیرا بسیاری از زنان در مناطق کوهستانی هنوز از خشونت خانگی رنج می‌برند.

زن‌های اینجا مادرم را تحسین می‌کردند چون من او را همه جا می‌بردم. با اینکه پدرم زیاد مشروب می‌خورد، باز هم مادرم را دوست داشت و به او اهمیت می‌داد.

خیلی از زن‌ها آرزوی داشتن چنین زندگی‌ای را دارند، بنابراین فکر می‌کنم اگر موفق شوم، به زنان اینجا کمک می‌کنم تا دانش بیشتری کسب کنند، با افراد بیرون ارتباط برقرار کنند و بدانند که دنیای بیرون چیزهای جالب زیادی دارد.

به لطف بازی در فیلم کارگردان «ها له دیم»، توانستم به جاهای زیادی سفر کنم و متوجه شدم که هنوز چیزهای زیادی کم دارم. برای کسب دانش جدید به مدرسه برمی‌گردم.

vietnamnet.vn