از زمان فروپاشی مدل سوسیالیستی در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی، سرمایهداری و نیروهای متخاصم تحریفات خود را تشدید کردهاند و عمداً این ایده را در آگاهی کادرها، اعضای حزب و مردم زحمتکش گسترش دادهاند که مسیر سوسیالیسم نامشخص و غیرواقعی است.
با این حال، از تئوری تا عمل، دستاوردهای کشورمان در سالهای گذشته نشان میدهد که حرکت به سمت سوسیالیسم برای بشریت اجتنابناپذیر است و مسیر کاملاً درستی برای کشور، مردم و آیندهی باز ماست.
چرا سرمایهداری اینقدر تلاش میکند تا مسیر سوسیالیسم را انکار کند؟
فروپاشی مدل سوسیالیستی در اروپای شرقی و اتحاد جماهیر شوروی باعث افول انقلاب جهانی شد و نیروهای ضد کمونیست و فرصتطلبان سیاسی از این فرصت برای تحریف، خرابکاری و انکار سوسیالیسم استفاده کردند. حتی در میان خود کمونیستها، افراد زیادی بودند که شکاک، بدبین، مردد و نسبت به صحت علمی و امکانپذیری سوسیالیسم تردید داشتند. بسیاری حتی استدلالهای خصمانهای را تکرار میکردند، سعی در حمله و رد سوسیالیسم داشتند، سرمایهداری را ستایش میکردند، از سرمایهداری حمایت میکردند و با استفاده از نمونههایی از کشورهای ثروتمند سرمایهداری، ارزشهای نهایی را که بشریت باید برای آنها تلاش کند، به آنها نسبت میدادند.
یکی از موذیانهترین و خطرناکترین استدلالهایی که به شدت بر آگاهی سیاسی، ایدئولوژی و احساسات کادرها، اعضای حزب و مردم تأثیر میگذارد، این استدلال است که: مسیر سوسیالیسم نامشخص و غیرواقعی است. بسیاری از مردم با نگاه به شرایط مادی و سطح توسعه کشورهای توسعهیافته سرمایهداری به اشتباه باور میکنند که: سرمایهداری یک رژیم اجتماعی برتر است، هدفی که بشریت برای دستیابی به آن تلاش میکند. در عین حال، آنها سعی میکنند سوسیالیسم را مورد انتقاد و انکار قرار دهند و در نتیجه ادعا میکنند که مسیر سوسیالیسم در ویتنام فقط یک خیال واهی است و فاقد واقعیت است.
چرا سرمایهداری و نیروهای متخاصم چنین سرسختانه با سوسیالیسم مخالفت میکنند و قاطعانه ادعا میکنند که مسیر سوسیالیسم نامشخص است؟ به این دلیل است که مسیر سوسیالیسم و اهداف انقلاب سوسیالیستی، بقای سرمایهداری را تهدید میکند. به این دلیل است که مسیر سوسیالیسم روز به روز روشنتر میشود و به طور فزایندهای ارزش واقعبینانه آن را تأیید میکند.
تصویرسازی. منبع: اینترنت |
در واقع، بسیاری از کشورهای سرمایهداری به سطح بالایی توسعه یافتهاند و همچنان در حال توسعه هستند. با این حال، این تنها یک نگاه یکجانبه به نتایج سرمایهداری در زمان حال است. بیایید به تاریخ تولد سرمایهداری برگردیم. درست از اولین گام در مرحله انباشت اولیه سرمایه، بورژوازی با خطوطی پر از خون و اشک، ردپای خود را بر تاریخ بشر گذاشته است. بورژوازی در کشورهای سرمایهداری غربی سعی کرده است ثروت را غارت کند، از نیروی کار انسانی سوءاستفاده کند و منابع مستعمرات و کارگران را در کشور مادر غارت کند تا به هدف ثروتاندوزی نامحدود خود خدمت کند. شکاف بین ثروتمند و فقیر در جامعه سرمایهداری به طور فزایندهای در حال گسترش و رشد است و هرگز نمیتواند پر شود. ولادیمیر لنین تأیید کرد که ماهیت سیاسی سرمایهداری فاسد و ارتجاعی است؛ امپریالیسم همراه جنگ است؛ تا زمانی که امپریالیسم وجود دارد، خطر جنگ همچنان وجود دارد. بدیهی است که تاکنون، این استدلال نه تنها معتبر است، بلکه ماهیت سرمایهداری معاصر را نیز عمیقتر میکند.
این محقق بریتانیایی تری ایگلتون بود که در اثر خود با عنوان «چرا مارکس حق داشت» مجبور شد با تلخی اعتراف کند: «کشورهای سرمایهداری مدرن نتیجه تاریخی از بردگی، نسلکشی، خشونت و استثمار نفرتانگیز هستند.»
امروزه، کشورهای سرمایهداری همچنان به جنگ، درگیری، تحمیل استبداد، تحمیل ارزشهای دموکراتیک سرمایهداری بر کل جهان ، گسترش درد، نابرابری، ستم و استثمار به پرولتاریا، کارگران و سایر کشورها ادامه میدهند و آن را یک ارزش طبیعی میدانند.
برداشت قهوه در لام دونگ . عکس از VNA |
مسیر سوسیالیسم، مقصدی واقعبینانه دارد.
یک مبنای علمی وجود دارد که قاطعانه تأیید میکند: مسیر سوسیالیسم در جهان به طور کلی، و به طور خاص در ویتنام، به هیچ وجه غیرواقعی و نامشخص نیست، آنطور که سرمایهداری و نیروهای متخاصم تحریف میکنند. برعکس، این امر به طور قانعکننده و واضحی هم در تئوری و هم در عمل نشان داده شده است.
اول از همه، سوسیالیسم حرکت اجتنابناپذیر تاریخ است. با دو کشف بزرگ، نظریه ارزش اضافی و ماتریالیسم تاریخی، سی. مارکس به طور قانعکنندهای حرکت و توسعه جامعه بشری را توضیح داد. بر اساس قوانین درونی حرکت جامعه، به ویژه قانون روابط تولیدی سازگار با سطح نیروهای تولیدی و قانون رابطه دیالکتیکی بین زیربنا و روبنا، سی. مارکس به این نتیجه رسید: «توسعه اشکال اجتماعی-اقتصادی یک فرآیند طبیعی تاریخی است».
در اینجا، سی. مارکس و اف. انگلس، سوسیالیسم را از آرمانشهر به علم توسعه دادند، زمانی که آن را از قانون حرکت تاریخ مانند حرکت اجتنابناپذیر قوانین اقتصادی و قوانین اجتماعی شکلگرفته در سرمایهداری استدلال کردند. بنابراین، دیالکتیک عینی تاریخ، توسعه مداوم اشکال اجتماعی-اقتصادی است. بر این اساس، شکل اجتماعی-اقتصادی سوسیالیستی ناگزیر جایگزین شکل اجتماعی-اقتصادی سرمایهداری خواهد شد. راه پیش روی بشریت چیزی جز کمونیسم نیست که مرحله پایینتر آن سوسیالیسم است. این اجتنابناپذیری تاریخ است، نه توهم یا توجیه کمونیستها.
دوم، هدف سوسیالیسم دور از دسترس نیست، بلکه بسیار مشخص است. یعنی از بین بردن رژیم استثمارگر انسان، از بین بردن تقسیم طبقاتی، و ساختن جامعهای برابر، آزاد و شاد. در سوسیالیسم، در مقایسه با تمام شیوههای تولید قبلی، یک تفاوت بسیار اساسی وجود دارد که در هدف یا مسیر رسیدن به آن نهفته است. در جوامع قبلی، تنها جایگزینی یک شیوه تولید با شیوه تولید دیگر از طریق یک انقلاب اجتماعی بود. با این حال، این فقط جایگزینی یک طبقه حاکم با طبقه دیگر بود، تودههای کارگر هنوز طبقه تحت سلطه بودند و هنوز به نوعی مورد استثمار قرار میگرفتند. سوسیالیسم جامعهای است که با هدف رهایی طبقاتی، رهایی انسان و نابودی کامل رژیم استثمارگر انسان ساخته شده است.
لنین خاطرنشان کرد که روند اجتنابناپذیر زمانه، گذار به سوسیالیسم در سراسر جهان با هدف بسیار خاص ساختن موفقیتآمیز سوسیالیسم است. با این حال، در هر کشور و ملتی، مسیرها، روشها و اقدامات متفاوتی انتخاب میشود. هر کشور باید با تکیه بر وضعیت خاص خود، مسیری مناسب برای سوسیالیسم شکل دهد. بسته به تفکر، آگاهی و روشهای سازماندهی و اجرای هر حزب کمونیست و هر کشور، در مسیر رسیدن به مقصد، کوتاهیها و بلندیهای متفاوتی وجود خواهد داشت.
رئیس جمهور هوشی مین خاطرنشان کرد: «سوسیالیسم با هدف بهبود زندگی مادی و فرهنگی مردم بنا شده و توسط خود مردم ساخته میشود.»
سوم، سوسیالیسم یک رژیم اجتماعی است که در واقعیت تحقق یافته و از نظر کیفی با رژیمهای اجتماعی پیشین متفاوت است.
از دکترین مارکسیستی سوسیالیسم علمی، پیروزی انقلاب اکتبر روسیه، سوسیالیسم را با شکل کامل جامعه آینده به واقعیت تبدیل کرد: رهایی پرولتاریا از ستم و استثمار بورژوازی؛ رهایی دهقانان از قید و بندهای مالکان فئودال... دستاوردهای دوره گذار به سوسیالیسم در ویتنام و چین نشان میدهد که مسیر سوسیالیسم کاملاً واقعبینانه است و هدف آن ساختن جامعهای جدید بهتر از جامعه قدیمی است، نه یک آرمانشهر.
چهارم، سوسیالیسم در ویتنام به طور جامع از نظر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و جامعه در حال ساخته شدن است. این یک نمایش زنده و ملموس از مدلی از سوسیالیسم است که از طریق 8 ویژگی اساسی اهداف؛ سطح نیروهای تولیدی؛ روابط تولیدی؛ فرهنگ؛ مردم، دولت سوسیالیستی قانونمدار تعریف میشود... این 8 ویژگی، تعمیمی از مدل سوسیالیسم هستند، این مدل در استراتژی و در قطعنامهها متوقف نمیشود، بلکه در زندگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی تحقق مییابد. یک تجلی بسیار خاص از دموکراسی سوسیالیستی این است که «مردم میدانند، مردم بحث میکنند، مردم انجام میدهند، مردم بررسی میکنند، مردم نظارت میکنند، مردم سود میبرند». این یک نمایش واضح و قانعکننده از تحقق محتوای مسیر سوسیالیسم است. زیرا به هر حال، ارزش انقلاب سوسیالیستی در آنچه مردم کنترل میکنند و آنچه از آن لذت میبرند، متبلور میشود. و این همچنین تفاوت ماهیت بین رژیم سوسیالیستی و رژیم سرمایهداری را تأیید میکند.
نگوین فو ترونگ، دبیرکل، تأکید کرد: جامعهای که ما میسازیم، جامعهای است که در آن تمام توسعهها واقعاً برای مردم است، نه برای سودی که کرامت انسانی را پایمال میکند؛ همچنین جامعهای است مبتنی بر انسانیت، همبستگی، حمایت متقابل، معطوف به ارزشهای مترقی و انسانی، نه برای منافع خودخواهانهی افراد و گروهها. حزب و دولت ما، تمام مردم ما تلاش میکنند تا یک نظام سیاسی بسازند که در آن قدرت واقعاً متعلق به مردم، توسط مردم و در خدمت منافع مردم باشد، نه فقط برای یک اقلیت ثروتمند.
بدیهی است که ارزشهای خوبی که ما میسازیم، دور از دسترس یا غیرواقعی نیستند، بلکه برعکس، آنها ارزشهای واقعی سوسیالیسم هستند که میتوانیم آنها را کاملاً برقرار، ساخته و محقق کنیم. این همچنین تأیید میکند که مسیر سوسیالیسم مانند بسیاری از افراد بد، نامشخص نیست، بلکه مسیری واقعبینانه با مقصدی مشخص است که ما حق انتخاب آن را داریم، حق تلاش، پایداری و اجرای مداوم آن را داریم و حق داریم باور کنیم که سوسیالیسم با موفقیت در ویتنام ساخته خواهد شد. با این حال، سوسیالیسم چیزی آماده نیست، باید از نظر اهداف و روشهای ساخت شکل بگیرد، باید با دستان، ذهنها و عزم سیاسی قوی کمونیستها و کارگران برای آن مبارزه، آن را ایجاد و ایجاد کرد.
دکتر PHUNG MANH CUONG و استاد HOANG ANH TUAN (آکادمی سیاست)
منبع
نظر (0)