برادر شوهرم از بچگی لوس بود، برای همین وقتی اتفاقی میافتاد، نمیتوانست از خودش دفاع کند. سالهاست که از زمان طلاقش، من و همسرم مجبوریم هر ماه به بزرگ کردن نوهمان کمک کنیم.
خانواده شوهرم ۳ برادر دارند که شوهرم بزرگترین آنهاست، من و همسرم از نظر مالی وضعیت خوبی داریم. پشت سر او برادر کوچکتر شوهرم است که ۵ سال از او کوچکتر است و یک عموی کوچکتر که در دانشگاه درس میخواند.
فکر میکردم پدر و مادر شوهرم دوران پیری آرامی خواهند داشت، اما از وقتی خواهر شوهرم ازدواج کرد، به خاطر دخترشان «سردرد» گرفتهاند.
آن زمان خواهرشوهرم اصرار به ازدواج داشت و می گفت بدون من نمی تواند زندگی کند، اما بعد از کمتر از یک سال از ازدواج، این زوج با هم مشکل پیدا کردند.
شوهرش لجباز و سرسخت است اما همیشه به حرف همسرش گوش میدهد، و مادرشوهرش بسیار ظالم است.
او که نمیتوانست خانواده شوهرش را تحمل کند، از او جدا شد و طلاق گرفت، و فرزندش را که تازه سه ماه از زایمانش گذشته بود، به خانه والدینش برد تا با آنها زندگی کند.
بچه الان بالای ۴ سال سن دارد، اما برادر شوهرم هیچ کار جدیای نمیکند. ما دو نفر هنوز برای امرار معاش به والدین پیرمان وابستهایم و من و همسرم هر ماه چند میلیون دونگ ویتنامی برای شیر بچه میفرستیم.
متوجه شدم که سبک زندگی برادر شوهرم خوب نیست. بارها نظر خودم را به خانواده شوهرم گفتم اما هیچ چیز تغییر نکرد (عکس، منبع: KT)
همه اعضای خانواده به خاطر ازدواج سخت و فرزندانش با او همدردی میکردند، اما هیچکس به او نصیحتی نمیکرد. برادر شوهرم از کودکی لوس بود، بنابراین وابسته بود.
وقتی فرزندم کوچک بود، میتوانستم در خانه بمانم و او را در آغوش بگیرم، اما حالا او به مهدکودک رفته و من هنوز در خانه میمانم و به داخل و خارج از خانه رفت و آمد میکنم.
شوهرم او را با مشاغل مختلفی آشنا کرد، اما تنها پس از چند روز، گاهی به دلیل اختلاف با همکاران و گاهی به دلیل سختی کار، آن شغلها را رها کرد.
فکر نمیکنم اشکالی داشته باشه. الان بچه هنوز کوچیکه، پس هزینهاش کمتره، اما فقط ۲ سال دیگه که بچه بره مدرسه، کلی پول جور میشه. اگه کار نکنه، چطور همه میتونن برای همیشه از اون و بچهش مراقبت کنن؟
من نظرم را با والدین و همسر همسرم در میان گذاشتم، اما همه گفتند که او در شرایط نامساعدی زندگی میکند و زندگی سختی دارد، بنابراین آنها میخواستند کمک کنند.
یک بار آنقدر عصبانی بودم که به شوهرم گفتم فقط تا ۵ سالگی بچه قبول میکنم که هر ماه به او پول بدهم و بعد از آن دیگر هیچ حمایتی نخواهم داشت.
در حال حاضر ما هنوز ماهی ۵ میلیون به برادر شوهرم میدهیم تا برای بچه شیر بخرد. این مبلغ برای من و شوهرم چیزی نیست، اما من از وابستگی و اتکای برادر شوهرم خوشم نمیآید.
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/em-chong-song-dua-dam-khien-toi-ai-ngai-172250228224705476.htm
نظر (0)