این نوع مرد شما را در یک مثلث عشقی گرفتار میکند. اما وقتی شما حرف بزنید، او راهی برای شانه خالی کردن از مسئولیت پیدا میکند. چگونه با این نوع مرد برخورد کنیم؟
از مسئولیتپذیری اجتناب کنید
دلیل اینکه او انتخاب نکرد این بود که نمیتوانست مسئولیت بپذیرد. در واقع، این مرد یک فرد معمولی ضعیف و گریزان بود، حتی قلبش هم بسیار شکننده بود.
وقتی اوضاع از کنترل خارج میشود، او آماده است که در جمع مانند یک کودک گریه کند. او به حرف خود عمل نمیکند، مدام نظرش را عوض میکند و هنگام مواجهه با مشکلاتی که قابل حل نیستند، فرار میکند. اینها همه رفتارهای طبیعی یک کودک است.
در برخورد با این نوع افراد، اگر با او همنظر باشید و اجازه دهید او رهبری کند و منتظر بمانید تا او نگرش خود را نشان دهد و مشکل را حل کند، در این صورت شما نیز در رابطه نقش کودک را بازی خواهید کرد.
بنابراین لازم است برای محافظت از خودتان با او مانند یک بزرگسال رفتار کنید. برای مذاکره باید هم از مهارتهای نرم و هم از مهارتهای سخت استفاده کنید.
اول از خودت دفاع کن. فقط وقتی قوی باشی میتونی سرکوبش کنی. با این حال، به اینجا بسنده نکن. اگر به تلفنت جواب نمیده یا باهات تماس نمیگیره، نباید منفعلانه منتظرش بمونی.
اولین قدم شما این است که خودتان را جمع و جور کنید، بیملاحظه نباشید و تحت راهنمایی «روانشناسان» خانواده یا دوستانتان، اوضاع را تجزیه و تحلیل کنید، در عوض، خودتان نقاط ضعف او و معشوقش را پیدا کنید.
فقط وقتی که کلماتتان را تمرین کردید و احساساتتان را کنترل کردید، با او صحبت کنید. در این مرحله، برای عصبانی شدن از او خیلی دیر نیست.
دلیلش این است که آمادگیهای اولیهی فوق به شما این امکان را میدهد که رفتار و عواقب او را تا حد امکان پیشبینی کنید، بنابراین احساس نخواهید کرد که کنترل اوضاع از دستتان خارج شده و با آرامش با آن روبرو خواهید شد.
نگذارید مردها «شما را انتخاب کنند»، بگذارید مردها «از شما پیروی کنند»
فقط اگر قوی باشی میتوانی او را سرکوب کنی. (عکس: ITN).
اگر یک ازدواج به «حالت پرواز» برود، خیلی زود محکوم به فنا خواهد بود. متوجه خواهید شد که هر چه زنان بیشتر اصرار به «انتخاب یکی از این دو» داشته باشند و مجبور باشند بدون اجتناب از مسائل با آنها مقابله کنند، مردان بیشتر میخواهند فرار کنند و با شما روبرو شوند.
در واقع، دو نوع احساس وجود دارد که مردان باید به هر قیمتی در روابط خود دنبال کنند. هر جا که این دو احساس باشند، او به آنجا خواهد دوید. به همین دلیل است که او خیانت میکند و به همین دلیل است که به خانه برمیگردد.
در اصل، او کسی را دوست دارد که بتواند نیازهایش را برآورده کند، اگر بتوانید آن را فراهم کنید، او شما را دوست خواهد داشت؛ اگر نتوانید آن را فراهم کنید، او از شما روی برمیگرداند.
پس، اولین احساس، احساس ارزشمندی است. بسیاری از روانشناسان بر این باورند که شادترین دوران زندگی یک زن، خطرناک ترین دوران زندگی اوست. زیرا آرزوی زنان از ازدواج، آرامش است.
اما مردان در تمام طول زندگی خود نیاز دارند که احساس کنند دوست داشته میشوند، زیرا عشق ارزش مردان را افزایش میدهد، در حالی که ازدواج ارزش مردان را کاهش میدهد.
در یک رابطه، مرد همیشه به یک موقعیت خاص نیاز دارد. در عشق، او میتواند احساس کند که تمام افکار زن به سمت او معطوف شده است، اما در ازدواج، برای زن دشوار است که کاملاً روی مرد تمرکز کند.
گذشته از همه اینها، در یک ازدواج، کلمات مانند جادو هستند، اگر ندانید چگونه احساسات خود را کنترل کنید، تمایل دارید که قربانی مردان شوید.
به عبارت دیگر، بسیاری از زنان تنها با چند کلمه احساس رنجش میکنند. آنها نمیدانند که مردان مدتهاست به دنبال زنانی هستند که بتوانند افکارشان را کنترل کنند. اگر بتوانید افکار مردان را درک کنید، ازدواج شما واقعاً پایدار و بادوام خواهد بود.
منبع: https://giadinh.suckhoedoisong.vn/chong-ngoai-tinh-con-to-ra-yeu-duoi-em-muon-di-hay-o-cung-duoc-172241014100142554.htm






نظر (0)