Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

ملاقات با زن اهل هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود

(دن تری) - خانم ون با پنهان کردن سنش برای رفتن به میدان جنگ، خود را وقف کرد، سنگ حمل می‌کرد، جاده حفر می‌کرد، گودال‌های بمب را پر می‌کرد و سپس در جاده ترونگ سون از میان بمب‌ها و گلوله‌ها عبور می‌کرد و به سربازان آذوقه می‌رساند.

Báo Dân tríBáo Dân trí10/03/2025


۱. وب‌پی

پنهان کردن سن برای رفتن به جنگ

در یک بعدازظهر سرد اوایل سال نو، در خانه‌ای کوچک در خیابان دین کونگ ( هانوی )، خانم بویی تی وان، ۸۰ ساله، نشسته بود و یک فنجان چای داغ می‌نوشید. موهایش نقره‌ای و اندامش کوچک بود، اما چشمانش هنوز با همان نگاه قوی و مقاوم همیشگی می‌درخشید.

۵۱ سال پس از ترک میدان نبرد، او هنوز هم به وضوح روزهایی را به یاد می‌آورد که در میان صدای غرش بمب‌ها، پرتگاه‌های عمیق در دو طرف و رفقای زخمی‌اش در ماشین، فرمان را محکم در دست داشت. او با بغض گفت: «جنگ مدت‌هاست تمام شده، اما برای من، همه چیز انگار همین دیروز اتفاق افتاده است.»

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 1۲. وب‌پی

داستان خانم ون در کتاب «راننده زن ترونگ سان» (عکس: نگوین نگوآن) منتشر شده است.

خانم وان در سن ۱۶ سالگی، زمانی که به عنوان پرستار بچه در های فونگ کار می‌کرد، شنید که کشور به داوطلبان جوان نیاز دارد. او با دیدن دوستانش که یکی یکی آنجا را ترک می‌کردند، نتوانست ماندن را تحمل کند. اگرچه او به اندازه کافی بزرگ نبود که به ارتش بپیوندد، اما تصمیم گرفت دروغ بگوید تا به میدان جنگ برود.

خانم ون گفت: «در آن زمان، پدر و مادرم به شدت مخالفت کردند، از ترس اینکه دخترشان برود و دیگر برنگردد.»

با وجود مخالفت‌های خانواده‌اش، بدون هیچ خداحافظی، بی‌سروصدا از خانه فرار کرد تا به ارتش بپیوندد و فقط وقتی به خانه رسید نامه‌ای فرستاد. او به یاد می‌آورد: «پدر و مادرم خیلی گریه می‌کردند، اما من دیگر در میدان جنگ بودم، کاری از دستشان برنمی‌آمد جز اینکه مرا تشویق کنند.»

در سه سال اول، وظیفه او کندن جاده‌ها و پر کردن گودال‌های بمب برای وسایل نقلیه‌ای بود که سربازان و سلاح‌ها را به میدان نبرد منتقل می‌کردند. او گفت: «وقتی صبح به محل ساخت و ساز رفتم، فقط گودال‌های سیاه بمب و دودی که هنوز از آن بلند می‌شد را دیدم. هواپیماهای آمریکایی بالای سرمان پرواز می‌کردند، بمب‌ها نزدیک پایمان می‌افتادند، اما همه دندان‌هایشان را به هم می‌فشردند و کار می‌کردند، فقط به این امید که جاده‌ها باز شوند و وسایل نقلیه بتوانند حرکت کنند.»

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 2۳. وب‌پی

خانم ون در کنار ماشین افسانه‌ای GAZ (عکس: شخصیت ارائه شده است).

در سال ۱۹۶۸، ایالات متحده حملات خود را به ترونگ سون تشدید کرد تا شریان حیاتی پشتیبانی به جنوب را قطع کند. در همین حال، رانندگان مرد به اندازه کافی وجود نداشتند، بنابراین فرماندهی گروه ۵۵۹ تصمیم گرفت فوراً داوطلبان جوان زن را برای تشکیل یک تیم رانندگی حمل و نقل استخدام کند.

خانم ون گفت: «با شنیدن این خبر، با اینکه می‌دانستیم خطرناک است، من و تقریباً ده خواهرم بسیار خوشحال شدیم و مشتاقانه منتظر داوطلب شدن برای رفتن بودیم.»

در پایان آن سال، او و هم‌تیمی‌هایش برای شرکت در یک دوره آموزش رانندگی ۴۵ روزه به نگ آن و تان هوآ رفتند. مربیان رانندگان باتجربه‌ای بودند. آنها یاد گرفتند که چگونه از برخورد با دهانه‌های بمب جلوگیری کنند و هنگام رانندگی بر عوارض زمین غلبه کنند. در عرض کمی بیش از یک ماه، همه توانستند به راحتی در جاده رانندگی کنند.

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 3۴. وب‌پی

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 4۵. وب‌پی

۴۵ دختر داوطلب شدند تا رانندگی یاد بگیرند و در میدان نبرد جنوب خدمت کنند (عکس: شخصیت ارائه شده است).

در ۱۸ دسامبر ۱۹۶۸، دسته رانندگان زن نگوین تی هان، متشکل از ۴۵ دختر بیست و چند ساله، تأسیس شد. ماموریت آنها انتقال غذا، سلاح و دارو به میدان نبرد و آوردن سربازان زخمی به پشت جبهه برای درمان بود.

در میان سربازان زن، خانم وان به لطف اندام ریزنقش، موهای مشکی براق، چهره درخشان و لبخند معصومانه اش به عنوان «ملکه زیبایی» هنگ شناخته می شد.

خانم ون با یادآوری اولین سفرش، با وجود آموزش، هنگام رانندگی در جاده ترونگ سون، نتوانست اضطراب خود را پنهان کند. خانم ون گفت: «صندلی راننده بلند بود و ما کوتاه قد بودیم، بنابراین مجبور شدیم یک پتو را تا کنیم و زیر صندلی بگذاریم تا بنشینیم و یک قوطی بنزین را به عنوان تکیه گاه پشت سر خود قرار دهیم. جاده ناهموار و نزدیک لبه صخره بود و اگر بی‌احتیاط بودیم، ماشین فوراً به پایین سقوط می‌کرد.»

برای اطمینان از ایمنی، دسته زنان ابتدا در وسط صف قرار گرفتند و خودروهای همکاران مردشان در جلو و عقب از آنها پشتیبانی می‌کردند. ساعت ۵ بعد از ظهر، کل کاروان متشکل از نزدیک به دوازده دستگاه خودروی گازسوز از وین به سمت مدار هفدهم حرکت کرد.

آخر سال، باد زوزه می‌کشید و هوا به شدت سرد بود. او و هم‌تیمی‌هایش رانندگی می‌کردند و با چشمانی تیز جاده را تماشا می‌کردند و سعی می‌کردند به صدای موتور ماشین جلویی گوش دهند.

خانم ون تعریف کرد: «ما آنقدر عصبی بودیم که عرق کرده بودیم. بسیاری از زنان نمی‌توانستند ترس خود را کنترل کنند و با صدای بلند گریه می‌کردند، اما مهم نبود چقدر ترسیده بودیم، کامیون هنوز باید حرکت می‌کرد زیرا کالاها باید به میدان نبرد منتقل می‌شدند.»

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 5۶. وب‌پی

عکس لبخند درخشان خانم ون به عنوان عکس روی جلد کتاب «راننده زن ترونگ سون» انتخاب شد (عکس: نگوین نگوآن).

جاده ترونگ سون بسیار خطرناک بود و دائماً توسط بمب‌افکن‌های B52 بمباران می‌شد. برای به حداقل رساندن تلفات، فرماندهی از دسته رانندگان زن خواست تا به رانندگی در شب روی آورند.

ماشین با شاخه‌های درخت استتار شده بود، چراغ‌های جلو پوشیده شده بودند و فقط یک پرتو کوچک نور برای هدایت مسیر باقی مانده بود. آنها در حین رانندگی، کورمال کورمال راه می‌رفتند، از بمب‌ها دوری می‌کردند، از گلوله‌ها جاخالی می‌دادند، از تونل‌ها عبور می‌کردند و جاده‌های ناهموار و خطرناک را دنبال می‌کردند.

او به یاد می‌آورد: «بعضی وقت‌ها رانندگی می‌کردم و کورمال کورمال راهم را باز می‌کردم، فقط به امید اینکه ماه بیاید تا بتوانم جاده را ببینم.»

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 6۷. وب‌پی

خانم ون در حال حاضر به تنهایی در کنار دو پسرش زندگی می‌کند. او گفت که آزادی را دوست دارد و نمی‌خواهد برای مراقبت از خود به فرزندانش وابسته باشد (عکس: نگوین نگوان).

یک بار، هنگام انتقال سربازان زخمی به شمال، ماشین او توسط یک هواپیمای آمریکایی شناسایی شد. سربازان زخمی که در عقب ماشین بودند فریاد زدند: «دخترها فقط بدوید، قدرت خود را برای انتقال سایر رفقا ذخیره کنید، ما زخمی هستیم، مهم نیست که بمیریم!».

آن کلمات مانند چاقویی بود که قلب مرا می‌برید. او گفت: «با دیدن آنها که در حین محافظت از سرزمین پدری، بین مرگ و زندگی و هنوز به ما فکر می‌کردند، پوشیده از جراحات بودند، نمی‌توانستم به خودم اجازه دهم که آنها را پشت سر بگذارم، حتی اگر مجبور به مرگ می‌شدم.»

دندان‌هایش را به هم فشرد و فرمان را چرخاند، پایش را روی گاز گذاشت تا به سرعت وارد یک جاده باریک شود. بمب‌ها درست پشت سرش فرود آمدند، زمین لرزید. خوشبختانه، کاروان به موقع به پناهگاه رسید و به سختی از مرگ جان سالم به در برد.

جاده ترونگ سان خطرناک است، ماشین قدیمی است و بعد از چند روز خراب می‌شود. راننده مجبور است خودش ماشین را وسط جنگل تعمیر کند. او با خنده گفت: «من از بمب نمی‌ترسم، فقط از ارواح می‌ترسم. یک بار ماشین وسط جنگل خراب شد، موقع تعمیر گریه کردم چون ترسیده بودم.» در مقایسه با مردان، زنان جثه کوچک‌تری دارند، هر بار که لاستیک ماشین را عوض می‌کنند باید از تمام بدنشان برای بلند کردن اهرم و برداشتن چرخ استفاده کنند.

با وجود خطراتی که در کمین بود، رانندگان زن خوش‌بین باقی ماندند. او به یاد می‌آورد: «ما هنگام رانندگی با صدای بلند آواز می‌خواندیم. بمب‌ها می‌افتادند و گلوله‌ها منفجر می‌شدند، اما ما هنوز دسته‌هایی از گل‌های وحشی را در کابین خلبان آویزان می‌کردیم و نامه‌هایی از جبهه خود را در جیب‌های سینه‌مان پنهان می‌کردیم.»

زندگی و مرگ تنها به اندازه یک تار مو با هم فاصله داشتند، اما به طرز معجزه آسایی هیچ یک از ۴۵ راننده زن آن سال نمردند. برخی از آنها از مالاریا رنج می‌بردند تا جایی که تمام موهایشان را از دست داده بودند و تمام بدنشان گال گرفته بود، اما همچنان به فرمان چسبیده بودند و لبخندی درخشان بر لب داشتند.

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 7۸. وب‌پی

خانم ون هنوز عکسی را که با دوست صمیمی‌اش (سمت چپ عکس) از سالی که به جنگ رفت گرفته است، نگه داشته است (عکس: نگوین نگوان).

رابطه با سرباز زخمی

در اواخر سال ۱۹۷۰، هنگام انتقال سربازان زخمی، او با نگوین تران دونگ، راننده‌ای اهل هانوی، که از ناحیه پا به شدت مجروح شده بود، آشنا شد. او به یاد می‌آورد: «او نمی‌توانست راه برود، بنابراین مجبور شدم او را تا کامیون حمل کنم.»

مرد جوان که به پشت دختر کوچک دراز کشیده بود، فوراً عاشق او شد، اما دخترک توجهی نکرد. او گفت: «آن زمان، در ارتش، قانونی با سه بخشش وجود داشت: اگر عاشق نیستی، عاشق نشو؛ اگر عاشق هستی، ازدواج نکن؛ اگر متأهل هستی، بچه‌دار نشو. من هم به خوبی از آن پیروی کردم، بنابراین به عشق فکر نکردم.»

آقای دان با نام شخص دیگری برای او نامه نوشت. وقتی دوباره همدیگر را دیدند، آقای دان پرسید که آیا نامه را دریافت کرده است یا نه. خانم ون با لحنی طعنه‌آمیز گفت: «نامه کجاست؟» و سرباز را آشکارا غمگین کرد.

خانم ون خاطراتش با شوهرش را به یاد آورد: «می‌دانستم که او آن را نوشته است، اما با این حال من را مسخره می‌کرد و می‌پرسید که چرا از اسم کس دیگری استفاده کرده است. آقای دانگ گفت که می‌ترسد من او را معلول جنگی خطاب کنم و جوابی نداد.»

اما بعد، احساسات سرباز زخمی کم‌کم او را تحت تأثیر قرار داد. در روزهای بارانی، آقای دانگ هنوز با عصا ده‌ها کیلومتر دوچرخه‌سواری می‌کرد تا منتظر او بماند تا به خانه برگردد. خانم ون با لبخند گفت: «پرسیدم: چرا منتظر می‌مانید؟ او گفت: همین که می‌بینم به خانه می‌آیید، احساس آرامش می‌کنم.»

ملاقات با زن هانوی که زمانی ملکه زیبایی آموزشگاه رانندگی ترونگ سان بود - 8۹. وب‌پی

سفر سرنوشت‌ساز با اتوبوس در سال ۱۹۷۰، خانم ون و آقای دانگ را به هم پیوند داد (عکس: شخصیت ارائه شده).

این جمله او را تحت تأثیر قرار داد، عشق او را پذیرفت و در سال ۱۹۷۴ همسر او شد. در سال ۱۹۷۵، او از ارتش مرخص شد، به زندگی عادی، کشاورزی و مراقبت از کودکان بازگشت تا شوهرش بتواند با خیال راحت برای خدمت در میدان جنگ رانندگی کند.

به گفته خانم ون، از اولین روز عشقشان تا دهه‌ها زندگی مشترک، آقای دانگ همیشه مردی رمانتیک و دلسوز برای همسرش بوده است. مهم نیست چقدر سرش شلوغ باشد، در روزهای خاص مانند روز ولنتاین، روز جهانی زن و روز زن ویتنامی، همیشه برای او گل می‌خرد و باعث می‌شود همسرش همیشه احساس گرما و دوست داشته شدن کند.

او و همسرش پنج فرزند دارند، دو پسر و سه دختر که اکنون همگی بزرگ شده‌اند و خانواده‌های خود را دارند. بیش از ده سال پیش، متأسفانه آقای دانگ بر اثر بیماری درگذشت. از آن زمان، خانم ون به تنهایی، در کنار خانه دو پسرش زندگی می‌کند، زیرا نمی‌خواست آنها را اذیت کند.

اگرچه جنگ مدت‌هاست که گذشته، اما خاطرات سال‌های قهرمانانه، سفرهایی که در جاده‌ی ترونگ سان از میان بمب‌ها و گلوله‌ها عبور کرده، هنوز در ذهن او دست‌نخورده باقی مانده است.

Dantri.com.vn

منبع: https://dantri.com.vn/doi-song/gap-lai-nguoi-phu-nu-ha-noi-tung-la-hoa-khoi-lai-xe-truong-son-mot-thoi-20250307134809395.htm


نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

صبح پاییزی در کنار دریاچه هوان کیم، مردم هانوی با چشمانی خندان به یکدیگر سلام می‌کنند.
ساختمان‌های بلندمرتبه در شهر هوشی مین در مه فرو رفته‌اند.
نیلوفرهای آبی در فصل سیل
«سرزمین پریان» در دا نانگ مردم را مجذوب خود می‌کند و در بین 20 روستای زیبای جهان قرار دارد.

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

باد سرد «خیابان‌ها را لمس می‌کند»، هانویی‌ها در آغاز فصل از یکدیگر دعوت می‌کنند تا به خانه‌هایشان سر بزنند

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول