عمیق و ژرف
کوچههای خزه گرفتهی شهر
دوران کودکی من با بازی گرگم به هوا گذشت
از فان چو ترین، از طریق کونگ دی، از طریق نگوین تای هوک، و به سمت ساحل رودخانهی بادخیز بدوید.
باد از رودخانهی هوآی میوزد، آبی، طراوتبخش، خنک…
تصویرسازی: ون نگوین
کوچهای در هوی آن
این یک دنیای کاملاً مخفی از کودکانی است که در شهر بزرگ میشوند.
آن دنیا صدای جیرجیرکهای تابستانی را دارد
ماهیهای بتای رنگارنگ دمهایشان را در چاه عمیق باستانی تکان میدهند.
آب کریستالی شفاف
صدای برخورد سطل به دیواره چاه، در شبهای صاف مهتابی، صدای جرینگ جرینگ میدهد.
صدای میومیوی گربهی ولگردی روی سقف کاشیکاری شدهی یین-یانگ یک خانهی قدیمی
صدای واضح و ماندگار فروشندگان تخم اردک که شبها تخم میفروشند...
آرام و عظیم
کوچه گاهی به سادگی یک عشق اول ساده لوح است.
برنج چسبناک خجالتی با سرکه ذرت
صدای چوبهای چوبی در خیابان متروک مکث میکرد
یه دلتنگی هست که نمیدونم اسمشو چی بذارم.
گوشهی کوچهای تنگ، کسی ایستاده و منتظر کسی است که هرگز نمیآید.
تنها شبِ خاموش به اندازهی سرنوشت طولانی است
صدای وزوز غم انگیز و دردناک پشه ها...
کوچههای هوی آن
شریان حیاتی شهر است
زندگی انسان است.
کوچه به اندازه خطوط کف دستت آشناست.
چشمانت را ببند و همچنان هر گوشه را به خاطر بسپار
این گوشه وقتی بچه بودم، وقتی ده سالم بود از مدرسه فرار میکردم تا بازی کنم.
این گوشه توسط مادر مورد ضرب و شتم قرار گرفت، بنابراین من خزیدم و گریه کردم.
این گوشه جایی است که ظهرها کتابهای مصور را برای خواندن بیرون میآورم.
این گوشه اولین باری بود که دستت رو گرفتم
این گوشه صورتم را پوشاند و وقتی خداحافظی کردی، بیصدا گریه کردم...
بزرگسال و کسی که میرود
قدیمیها میروند و قدیمیها میمانند
هیچ کس برای همیشه در شهر نمی ماند
هیچکس بدون بازگشت، شهر را ترک نمیکند.
این جاده چندین مایل طول دارد و کوهها و نهرها وسیع هستند…
کوچه هنوز آنجاست، ساکت و گواه.
با خورشید، با باد، و خزههای سبز با سالها، با فصلها…
منبع: https://thanhnien.vn/hem-reu-o-hoi-an-tho-cua-dinh-le-vu-185250301151400143.htm






نظر (0)