برنامه پخش قسمت ۴۸ سریال گل شیر در باد بازمیگردد
بینندگان میتوانند قسمت ۴۸ برنامه «هوا سوا و ترونگ جیو» را که امروز، ۱۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۹ شب پخش میشود، به صورت زنده از کانال VTV1 تماشا کنند.
VTV Go - VTV - VTVCab - SCTV - TV360 - FPTPlay

لینک تماشای فیلم بازگشت گل شیر در باد با کیفیت Full HD
برای تماشای قسمتهای کامل HD این سریال که از کانال VTV1 پخش شده است، به این لینک مراجعه کنید
پیشبینی میشود این مجموعه تلویزیونی ۶۵ قسمت داشته باشد و از دوشنبه تا جمعه هر هفته ساعت ۹ شب از کانال VTV1 به صورت زنده در VTV Entertainment - VTV - VTV Go پخش خواهد شد.
خلاصه قسمت ۴۷ سریال گل شیر در باد بازمیگردد
خانم تروک میدانست که فوآنگ به پزشک مراجعه کرده است، بنابراین از توان در مورد وضعیتش پرسید. توان صادقانه گفت که وضعیت سلامتی فوآنگ وخیم نیست، اما همچنان از صحبت با مادرش خودداری میکرد.
«تمام راه خانه، او اخمو و ساکت بود. هر چه پرسیدم، چیزی نگفت. انگار... من دشمنش بودم.» این را ثوان با ناراحتی به مادرش گفت. «اگر فوآنگ به این وضع ادامه میداد، دیوانه میشدم.»

خانم تروک دخترش را دلداری داد و به او توصیه کرد که آرام باشد زیرا فوآنگ مدت زیادی تحت فشار زیادی بوده و نمیتوانست فوراً تغییر کند. وقتی از او درباره خانگ پرسید، توان مجبور شد دروغ بگوید تا مادرش نگران نشود.
از آنجایی که خانم تروک از ماجرا خبر نداشت، از دامادش راضی نبود: «باید به خانگ بگویی که وقت کمتری را با بچهها بگذراند و به آنها آموزش دهد. موضوع آموزش بچهها مسئولیت مشترک زن و شوهر است.»
فوآنگ برای بازی به خانه مادربزرگش رفت، اما فقط کتابهایش را برای درس خواندن آورد. ترانگ با دیدن این موضوع سعی کرد با او صحبت کند، اما فوآنگ از او خواست که مزاحمش نشود تا بتواند روی درس خواندن تمرکز کند. تنها پس از اصرارهای زیرکانه مادربزرگش، فوآنگ موافقت کرد که با او به مغازه خانم کوک برود تا کمی بازی کند.
خانم کوک با دیدن فونگ، جا خورد زیرا او رنگپریده و زرد بود و حدس زد که فونگ مجبور شده بیش از حد درس بخواند، بدون اینکه وقت داشته باشد به سلامتیاش رسیدگی کند. «حتماً مادرت تو را مجبور میکند تمام روز درس بخوانی، درست است؟» خانم کوک گفت: «چرا اینقدر درس میخوانی؟ مثل من در گذشته، زیاد درس نمیخواندم اما با این حال به یک فرد عادی تبدیل شده بودم.»
خانم تروک نمیخواهد به این موضوع اشاره کند، فقط دیدن اینکه نوهاش خوب غذا میخورد او را خوشحال میکند.
ترانگ سعی کرد با دعوت از فوآنگ برای صرف قهوه، او را خوشحال کند. با اینکه او با خواهرش وقت میگذراند، فوآنگ همچنان لبخند نمیزد. درست زمانی که ترانگ در حال عکس گرفتن بود، کوان ظاهر شد و پیشنهاد داد که از آنها عکس بگیرد. فوآنگ با دیدن حرکات طنزآمیز کوان، نتوانست جلوی لبخندش را بگیرد.
به لطف کوان، گردش به خوبی پیش رفت. کوان سعی کرد با فوانگ صحبت کند و وقتی فهمید که او به نقاشی علاقه دارد، قول داد که او را پیش یکی از دوستان هنرمندش ببرد تا بیشتر با او آشنا شود. ترانگ هم با دیدن اینکه فوانگ و کوان با هم خوب کنار میآیند، خوشحال شد.

وقتی دوستانش کوان را مسخره میکردند، ترانگ اعتراف کرد که در ابتدا از او خوشش نمیآمد، اما بعد نظرش عوض شد. «او همیشه چهرهای جدی داشت، انگار که تمام دنیا به او بدهکار بود. اما معلوم شد که او فردی سخاوتمند و مهربان است.» ترانگ با خجالت از کوان تعریف کرد. تمام گروه با خوشحالی آنها را «شیپ» کردند و ترانگ را به شدت خجالتزده کردند.

توآن که میدانست دخترش خوشحالتر است، به شوهرش اطلاع داد و پیشنهاد داد که تمام خانواده برای شام بیرون بروند تا پیوندشان بیشتر شود. با این حال، خانگ مشغول کار مهمی بود، بنابراین نتوانست برگردد. خانگ گفت: «میدانم که تو و نوزاد الان به من نیاز دارید، اما شغل فعلی من بسیار پیچیده است، هنوز نمیتوانم برگردم.» و از توآن خواست دخترش را دلداری دهد و قول داد که بعداً جبران کند.
پس از تماس تلفنی، خانگ همچنان به دنبال راهی برای خروج از مشکل بود. پیش از این، مدیر به او هشدار داده بود که قبل از ورود تیم تحقیق، مراقب پول باشد. خانگ با فکر کردن به حرفهای مدیر، تصمیم گرفت راهی برای ارتباط با سرمایهگذاران پیدا کند تا به بانک فشار بیاورد و آنها را مجبور به پذیرش مسئولیت کند.
در مورد داستان خه و شوای (تو اوآن)، با اینکه آنها به دلیل داشتن همسر از هم جدا شدند، خه همچنان به دنبال شوای میرفت. وقتی شوای متوجه این موضوع شد، خه بلافاصله و بدون هیچ توضیحی فرار کرد و شوای را زخمی رها کرد. لین با شنیدن این داستان ناراحت شد و فکر کرد که شوای باید موضوع را قاطعانه حل کند تا بتواند به زندگیاش ادامه دهد.

وقتی خه به خانه برگشت، دختری که ادعا میکرد «همسر» اوست، دم در منتظر بود و پول میخواست. در واقع، این دختر فقط کسی بود که خه برای صحنهسازی جدایی از شوای استخدام کرده بود. دختر تهدید کرد: «اگر پول بیشتری به من ندهی، میروم به شوای میگویم که مرا استخدام کردهای تا او را کتک بزنم.»

در این لحظه، لین از راه رسید و از خه خواست که واضح توضیح دهد، در غیر این صورت با پلیس تماس خواهد گرفت.
در یک اتفاق دیگر، خانم تروک بهطور تصادفی متوجه شد که لین هنوز در حال فروش کالا است، اگرچه مدتها پیش کارش را در خانهاش متوقف کرده بود.
لطفا اتفاقات بعدی را در قسمت ۴۸ «گلهای شیری در باد بازمیگردند» که ساعت ۹ شب ۱۱ نوامبر از شبکه VTV1 پخش میشود، تماشا کنید!
فیلم «گل شیر در باد بازمیگردد» حول محور خانواده خانم تروک، یک مقام بازنشسته، با دو فرزند، هیو و توآن، میچرخد.
شوهر خانم تروک زود فوت کرد و او به تنهایی دو فرزندش را بزرگ و شوهر داد. تصور میشد که خانم تروک از دوران پیری خود، از بودن با فرزندان و نوههایش و ملاقات هر روز با دوستان قدیمی از همان محله لذت خواهد برد.
اما نه، خانم تروک هنوز هم از هر چیز کوچکی برای فرزندان و نوههایش مراقبت میکند، بدون اینکه بین عروس، داماد، پسر یا دختر تفاوتی قائل شود.
و از آن به بعد، درگیریها، مشکلات و حوادث در خانواده کوچک هیو - لین، توآن - خنگ، یا داستان عشق و کار خواهرزادهاش ترانگ، هنوز هم مایه غم و اندوه و نگرانی خانم تروک است.
منبع: https://baodaknong.vn/hoa-sua-ve-trong-gio-tap-48-tren-vtv1-ngay-11-11-233926.html












نظر (0)