مدتها بود که اسم او را میشنیدم، بالاخره فرصتی پیش آمد تا از مغازه سوپ ورمیشل خانم شی، واقع در کوچه ۵۷۱، خیابان کاچ مانگ تانگ تام (منطقه ۱۰) دیدن کنم. آیا واقعیت همان چیزی است که شایعه شده است؟
مشتریان باید «از فرصت استفاده کنند»
ما شنیده بودیم که اگر دیر به مغازه خانم شی برسیم، به احتمال زیاد گرسنه به خانه خواهیم رفت، بنابراین کمی بعد از ساعت ۱۱ صبح رسیدیم، زمانی که مغازه تازه باز شده بود. جالب اینجاست که از قبل صف طولانی از مشتریان منتظر صاحب مغازه بودند.
رستوران خانم شی با قیمتهای مقرونبهصرفه به فروش میرسد و 30 سال است که مورد علاقه مشتریان قرار گرفته است.
طبق مشاهدات، بیشتر مشتریان اینجا همسایهها، ساکنان کوچه و همچنین کارمندان ادارات اطراف هستند که برخی از آنها بیش از ده سال است که مشتری دائمی هستند. عطر دیگ آبگوشت در کوچه کوچک میپیچید و باعث میشد کمی شکمم به صدا دربیاید.
خانم دانگ (۵۸ ساله) داشت از سوپ رشته فرنگی خرچنگ مورد علاقهاش لذت میبرد. مشتری با دیدن من که از او سوالی میپرسیدم، لبخندی زد و گفت که صاحب مغازه به اندازه سالهایی که او این غذا را میخورده، این غذا را میفروشد، چون او همیشه ساکن این کوچه بوده است.
«غذا خوردن اینجا زمان میبرد. صاحب رستوران غذا را میفروشد، اگر گران باشد، ۱ ساعت طول میکشد، اگر دیر بیاید، ظرف ۲ ساعت تمام میشود. اگر دیر بیایید، تمام میشود، مراقب باشید که گرسنه به خانه نروید یا غذایی که دوست دارید را نخورید. به همین دلیل است که من هر وقت ناهار سر وقت به اینجا میآیم. من دهههاست که اینجا غذا میخورم، معتاد شدهام.» این را خانم دانگ میگوید.
سوپ رشته فرنگی سادهای است اما بسیاری از مشتریان آن را دوست دارند.
[کلیپ]: بون ریو TP.HCM «به قیمت ۱۰،۰۰۰ دونگ فروخته شد»، در عرض ۱ ساعت تمام شد: مالک نیازی به ... فصل ندارد.
او با اشاره به کاسه رشته فرنگی که به قیمت ۲۵۰۰۰ دونگ خریده بود، گفت صاحب اینجا خیلی آدم خوبی است، آنها آن را به قیمت ۱۰۰۰۰ یا ۱۵۰۰۰ دونگ هم میفروشند. او عاشق آبگوشت با میگوی خشک شیرین و سوپ خرچنگی است که صاحب آنجا درست میکند، که غنی و خوشمزه است.
با شنیدن حرف خانم دانگ، فوراً سفارش دادیم. خیلی خوشمزه بود! رشته فرنگی نرم و جویدنی که با خمیر خرچنگ، گوجه فرنگی، میگوی خشک، توفو، سبزیجات خام و یک آبگوشت گرم و غنی سرو میشد، واقعاً یک تجربه آشپزی لذتبخش بود. با این قیمت و طعم، به آن ۸.۵ از ۱۰ میدهم، قطعاً در آینده نزدیک "رستوران مورد علاقه" من خواهد بود.
با شکمی سیر از صاحب رستوران پرسیدم: «شما که خیلی خوب آشپزی میکنید، آیا راز خاصی دارید؟» خانم شی بعد از گوش دادن، با خوشحالی خندید و گفت: «هیچ رازی وجود ندارد، عزیزم! من مثل همه آشپزی میکنم. آن زمان، خودم یاد میگرفتم و آشپزی میکردم و فقط با آموزش این حرفه میتوانستم دستور پخت کامل را مثل الان داشته باشم. حالا بدون هیچ چاشنی آشپزی میکنم، هنوز هم با ذائقه مشتریان جور در میآید، به آن عادت کردهام.»
به زودی منقضی میشود
اسمش رستوران بود، اما در واقع یک دکه کوچک با چند میز و صندلی پلاستیکی برای نشستن مشتریان بود. ناگهان باران شروع به باریدن کرد و با خودم فکر کردم: «احتمالاً امروز نمیتواند زود تمام بلیطها را بفروشد!» اما اشتباه میکردم!
هر پرس نودل ۲۵۰۰۰ دونگ ویتنامی قیمت دارد، مشتریان ۱۰۰۰۰ دونگ ویتنامی میخرند، و صاحب مغازه هم ۱۵۰۰۰ دونگ ویتنامی میفروشد.
باران شدیدی میبارید، اما مشتریان همچنان دسته دسته میآمدند. قبل از ساعت ۱۲، قابلمه آبگوشت صاحب مغازه تقریباً خالی شده بود. امروز، صاحب مغازه کلی فروخته بود، ظرف ۱ ساعت تمام شد. بسیاری از مشتریانی که دیر رسیده بودند، متأسفانه مجبور به رفتن شدند.
خانم شی نزدیک به ۳۰ سال پیش این رستوران را افتتاح کرد تا درآمد اضافی برای بزرگ کردن دو فرزندش و پوشش هزینههای خانه داشته باشد. او لبخندی زد و گفت که نمیداند چرا تصمیم به فروش این غذا گرفته است، شاید سرنوشت این بوده است.
صاحب مغازه خاطرنشان کرد: «من فقط به اندازهای که بتوانم غذا بپزم و ظهرها چند ساعت بفروشم، چون وضعیت سلامتیام خوب نیست. من به اندازهای میفروشم که بتوانم غذا بخورم و زندگی کنم، انتظار بیشتری ندارم. معمولاً شنبهها، یکشنبهها و روزهای گیاهخواری را تعطیل میکنم، اما در طول هفته طبق معمول میفروشم. من سفارشها را ارسال نمیکنم و از تلفن استفاده نمیکنم، بنابراین اگر مشتریان بخواهند غذا بخورند، فقط میتوانند مستقیماً مراجعه کنند.»
آبگوشت جذاب.
آبگوشت غنی است.
دو فرزند خانم شی حالا بزرگ شدهاند. صاحب مغازه هر روز از ساعت ۴ صبح شروع به کار میکند و همه چیز را با دقت آماده میکند تا سر وقت آماده فروش باشد. اما او این کار را سخت نمیداند، برعکس، از فروش به مشتریانی که در طول سالها از او حمایت کردهاند، بسیار خوشحال است.
خانم شی گفت که تا زمانی که دیگر توانی نداشته باشد، خواهد فروخت. تا زمانی که با تمام وجود و روحش بفروشد، صاحب مغازه مطمئن بود که هر روز مشتریان زیادی خواهد داشت...
لینک منبع
نظر (0)