برنامه پخش قسمت دوازدهم سریال «گل شیر در باد بازمیگردد»
بینندگان میتوانند قسمت دوازدهم برنامه «هوا سوا و ترونگ جیو» را که امروز، ۱۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۹ شب پخش میشود، به صورت زنده از کانال VTV1 تماشا کنند.
VTV Go - VTV - VTVCab - SCTV - TV360 - FPTPlay

لینک تماشای فیلم بازگشت گل شیر در باد با کیفیت Full HD
برای اینکه بتوانید قسمتهای فول اچدی سریالهایی که از کانال VTV1 پخش شدهاند را تماشا کنید
پیشبینی میشود این مجموعه تلویزیونی ۶۵ قسمت داشته باشد و از دوشنبه تا جمعه هر هفته ساعت ۹ شب از کانال VTV1 به صورت زنده در VTV Entertainment - VTV - VTV Go پخش خواهد شد.
خلاصه قسمت یازدهم سریال گل شیر در باد بازمیگردد
عصر، پس از مشاجره با موکل ترانگ (هوای آن)، خان طبق انتظار با او تماس گرفت. ترانگ گوشی را برداشت و بلافاصله تأیید کرد که مهم نیست خان چه کاری انجام دهد، او مصمم به جدایی است و نظرش را تغییر نخواهد داد. با این حال، خان ناگهان تهدید به خودکشی کرد؛ او روی پل ایستاده بود و اگر ترانگ پیش او برنگردد، به داخل رودخانه خواهد پرید.
خان گریه کرد: «بدون تو، زندگی من هیچ معنایی ندارد. میخواهم تو را ببینم، فقط برای آخرین بار. اگر نمیتوانی مرا ببینی، پس به تشییع جنازهام بیا.»
ترانگ خیلی ترسیده بود، نگران بود که خان آنقدر احمق باشد که این کار را انجام دهد، بنابراین سعی کرد او را متقاعد کند و قول داد که به دیدنش برود. خانم تراک (هنرمند شایسته، تان کوی) از ماجرا خبر داشت و ترانگ را با خود برد. وقتی نوهاش را نگران دید، او را دلداری داد و گفت که خان فقط تهدید میکند و جرات نمیکند این کار را واقعاً انجام دهد.
وقتی رسید، ترانگ نتوانست خونسردی خود را حفظ کند، چون فکر میکرد خان به انواع و اقسام کارهای دیوانهوار فکر میکند تا او را نگه دارد. ترانگ حتی خان را به خود آورد و از جا پرید: «فقط به خاطر اینکه میخواستم برگردی پیش خودم، حتی تو را با جانم تهدید کردم. حتی کارهای دیوانهوار هم باید در حد اعتدال باشند.»
خان هنوز اصرار داشت که این کار را کرده چون ترانگ را خیلی دوست داشته است. خان در مقابل ترانگ و خانم تراک اعتراف کرد که فقط برای اینکه ترانگ را مجبور به ملاقات با خود کند، تهدید به خودکشی کرده است. ترانگ با درک موقعیت، در تصمیم خود برای جدایی مطمئنتر شد.
خانم تروک رک و پوستکنده خان را سرزنش کرد: «اگر میخواهی بمیری، چرا خودت را به رودخانه نمیاندازی؟ معلوم شد که باهوشی، اما باهوش هستی اما خوب نیستی. رفتارت خیلی بد است، تو خودخواهی.»
خان همچنان گریه میکرد و از این دفاع میکرد که تمام کارهایش به این دلیل بوده که ترانگ را خیلی دوست داشته و نمیخواسته او را از دست بدهد. خانم تروک نصیحت کرد: «عشق فقط با صداقت قابل لمس است، شما نمیتوانید چنین کارهای چسبناکی انجام دهید.»
او ادامه داد: «عشق چیزی است که نمیتوان آن را مجبور کرد، مخصوصاً وقتی عشق از دست رفته باشد، چگونه میتوان آن را دوباره به دست آورد. حسادت کردن در این لحظه فقط ثابت میکند که تو فردی ضعیف و بیکفایت هستی.» خان با شنیدن نصیحت او چارهای جز گوش دادن و بازگشت به خانه نداشت.
خانم تراک به داستان گوش داد اما همچنان با نوهاش مهربان بود، فقط نگران این بود که نوهاش چگونه با پدرش صحبت خواهد کرد، چون پدرش تندخو بود و میترسید که دعوای شدیدی کنند. ترانگ همچنین گفت که میخواسته پدرش را ببیند تا عذرخواهی کند و تمام حقیقت را بگوید، اما به دلیل مشغله زیاد پدرش، این فرصت را نداشته است.
خانم تروک به نوهاش نصیحت کرد: «گفتن حقیقت تصمیم سختی است، اما کار درستی است.»
در مورد پدر هیو، وقتی وارد اتاق شد و دید که فونگ با وجود دیروقت بودن هنوز بیدار است، خوشحال نشد. فونگ توضیح داد که منتظر تماس ترانگ است تا به او در حل یک مسئله ریاضی دشوار کمک کند. این باعث شد آقای هیو تعجب کند که چرا ترانگ در چنین دیروقت شلوغ است. او بلافاصله از پسرش در مورد برنامه روزانه ترانگ وقتی که با مادربزرگش بود پرسید. فونگ با معصومیت پاسخ داد که ترانگ همیشه سرش شلوغ است و مادربزرگش اغلب مجبور است برای او غذا بگذارد.
آقای هیو به لین (تان هوئونگ) غر زد و گفت که خانم تراک نوهاش را بیش از حد لوس میکند، بنابراین ترانگ «پنهان شد» و از آمدن به خانه امتناع کرد. لین سعی کرد برای شوهرش توضیح دهد که ماندن ترانگ با او او را خوشحالتر میکند. علاوه بر این، محبت بین این دو بسیار عمیق و ستودنی بود. با این حال، به نظر نمیرسید آقای هیو اهمیتی بدهد.
در مورد ثوان (هویان سام)، وقتی دید کیف مدرسهی فونگ خیلی سنگین است، فوراً او را به خاطر اینکه نمیداند چگونه کتابهایش را مرتب کند، سرزنش کرد. فونگ توضیح داد که چون او دروس زیادی خوانده، کیف مدرسهاش همیشه خیلی سنگین است. ثوان او را تشویق کرد: «باید سعی کنی خوب درس بخوانی. پدر و مادرت برای تو پول خرج کردند تا چیزهای زیادی یاد بگیری تا بتوانی مهارتهای زندگی خوبی داشته باشی، فهمیدی؟»
با این حال، برای فوآنگ، درس خواندن زیاد فقط برای جلب رضایت والدینش است، نه برای خودش. با اینکه او تمام تکالیفش را تمام کرده و فردا آخر هفته است، فوآنگ هنوز هم توسط مادرش مجبور به ادامه تحصیل است و اجازه ندارد برای بازی به خانه مادربزرگش برود.
وقتی خانگ (هنرمند شایسته نگوک کویین) دخترش را به مدرسه برد، دید که او در ماشین خوابش برده و بسیار متاسف شد. فوآنگ گفت که او فقط میخواست یک روز مرخصی داشته باشد تا مثل دوستانش خوش بگذراند. رویای کوچک فوآنگ این بود که با تمام خانواده به مرکز خرید برود، اما فوآنگ به دلیل برنامه شلوغ مدرسهاش حتی نمیتوانست «تا دیروقت بخوابد».
خانگ که پسرش را دوست داشت، با توآن صحبت کرد که به جای اینکه مثل الان مجبور باشد زیاد به مدرسه برود، آخر هفتهها استراحت کند: «میدانم نگرانش هستی، اما باید تعداد درسهایی که میخواند را کمی کاهش بدهی. برای جذب دانش، ذهن باید راحت باشد. او را مجبور نکنید که اینطوری خیلی سخت درس بخواند، فکر میکنم سرش شلوغ است.»
توان خوشحال نبود و فکر میکرد که خانگ فرزندش را بیش از حد لوس میکند. او از ترانگ نام برد و تأکید کرد که میخواهد فرزندش خوب درس بخواند تا از داشتن سبک زندگی «آزاد» مانند ترانگ جلوگیری کند. خانگ نیز با وضعیت ترانگ موافق بود و احساس میکرد که او هیچ نظم و انضباطی ندارد.
فیلم «گل شیر در باد بازمیگردد» حول محور خانواده خانم تروک، یک مقام بازنشسته، با دو فرزند، هیو و توآن، میچرخد.
شوهر خانم تروک زود فوت کرد و او به تنهایی دو فرزندش را بزرگ و شوهر داد. تصور میشد که خانم تروک از دوران پیری خود، از بودن با فرزندان و نوههایش و ملاقات هر روز با دوستان قدیمی از همان محله لذت خواهد برد.
اما نه، خانم تروک هنوز هم از هر چیز کوچکی برای فرزندان و نوههایش مراقبت میکند، بدون اینکه بین عروس، داماد، پسر یا دختر تفاوتی قائل شود.
و از آن به بعد، درگیریها، مشکلات و حوادث در خانواده کوچک هیو - لین، توآن - خنگ، یا داستان عشق و کار خواهرزادهاش ترانگ، هنوز هم مایه غم و اندوه و نگرانی خانم تروک است.
منبع: https://baodaknong.vn/link-xem-hoa-sua-ve-trong-gio-tap-12-tren-vtv1-ngay-13-9-229146.html












نظر (0)