Vietnam.vn - Nền tảng quảng bá Việt Nam

لینک تماشای قسمت ۱۳ سریال «گل شیر در باد بازمی‌گردد» از شبکه VTV1 در تاریخ ۱۶ سپتامبر

Việt NamViệt Nam15/09/2024


برنامه پخش قسمت سیزدهم سریال گل شیر در باد بازمی‌گردد

بینندگان می‌توانند قسمت سیزدهم سریال «هوا سوا و قوی‌تر از این حرف‌هاست» را که امروز، ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۹ شب پخش می‌شود، به صورت زنده از کانال VTV1 تماشا کنند.

VTV Go - VTV - VTVCab - SCTV - TV360 - FPTPlay

لینک تماشای فیلم بازگشت گل شیر در باد با کیفیت Full HD

برای اینکه بتوانید قسمت‌های فول اچ‌دی سریال‌هایی که از کانال VTV1 پخش شده‌اند را تماشا کنید

پیش‌بینی می‌شود این مجموعه تلویزیونی ۶۵ قسمت داشته باشد و از دوشنبه تا جمعه هر هفته ساعت ۹ شب از کانال VTV1 به صورت زنده در VTV Entertainment - VTV - VTV Go پخش خواهد شد.

خلاصه قسمت دوازدهم سریال گل شیر در باد بازمی‌گردد

لین (تان هوئونگ) پس از دریافت اخطار جلسه فوری از رئیسش به بانک بازگشت. در جلسه، رئیسش از اینکه لین هنوز سهمیه ماهانه خود را تکمیل نکرده بود، ابراز نارضایتی کرد. رئیسش همچنین نگرش کاری او را به او یادآوری کرد، زیرا لین اغلب در ساعات کاری دفتر را ترک می‌کرد و کارهای شخصی خود را انجام می‌داد.

وقتی لینه مورد سرزنش قرار گرفت، هوآن خوشحال به نظر می‌رسید، اما لینه همچنان رفتار حرفه‌ای خود را حفظ کرد، از رئیسش به خاطر اشتباهش عذرخواهی کرد و توضیح داد که چرا هدفش را تکمیل نکرده است. حتی وقتی رئیسش بی‌تفاوت به نظر می‌رسید، لینه رک و پوست‌کنده پرسید: «وقتی داشتم سعی می‌کردم هدفم را تکمیل کنم، بی‌دلیل تحت تأثیر قرار گرفتم و نیمی از پرونده مشتری‌ام را به شخص دیگری دادم. آیا این بر راندمان کاری من تأثیر می‌گذارد؟»

لین به همین بسنده نکرد، نام هوآن را برد و اشاره کرد که رئیسش از او خواسته مشتری را به هوآن بدهد، که باعث شد هم رئیسش و هم هوآن گیج شوند. لین ادامه داد: «ما باید منصف باشیم و کار را جامع‌تر ارزیابی کنیم.»

بعد از جلسه، در دفتر، هوان را به عنوان «خوک عشوه‌گر» خطاب کردند. لین هم کم‌کم توجه بیشتری به هوان نشان داد و متوجه شد که او اغلب به تنهایی به دفتر رئیس رفت و آمد می‌کند.

همانطور که لین فکر می‌کرد، هوآن هر روز برای رئیسش قهوه می‌خرید و رئیس تین از این تعریف و تمجید بسیار خوشحال شد. رئیس تین به همین بسنده نکرد، چون دید هوآن جوان و زیباست، می‌خواست بیشتر از او حمایت کند، حتی او را دعوت کرد تا تنها غذا بخورد. هدف هوآن نیز همین بود.

با این حال، با وجود اینکه هوآن رئیسش را راضی کرده بود، همکارانش او را دوست نداشتند. او برای کل دفتر چای شیر خریده بود، اما هیچ کس نمی‌خواست آن را بنوشد و همین باعث شد که با عصبانیت آنجا را ترک کند. یکی از همکاران زن لین شایعه‌پراکنی کرد: «نمی‌فهمم چرا صورتش اینقدر لاغر است، اما خیلی شیرین است، نمی‌فهمم چرا آقای تین از او طرفداری می‌کند. من گمان می‌کنم که این دختر و آقای تین وجه اشتراکی دارند.»

ترانگ (هوای آن) پس از کمک به مادربزرگش برای حل تهدید خودکشی خان، به خاطر نگران کردن مادربزرگش احساس گناه زیادی می‌کند. با اینکه او بزرگ شده، اما هیچ کاری برای جبران زحمات مادربزرگش - کسی که از کودکی او را بزرگ کرده - انجام نداده و حتی به باری بر دوش او تبدیل شده است. با این حال، خانم تراک (هنرمند شایسته، تان کوی) همیشه او را دلداری می‌دهد و تأکید می‌کند که ترانگ دختری زیبا و با استعداد است.

خانم تروک به آرامی به نوه‌اش گفت: «فقط صادقانه زندگی کن، هر کاری دوست داری انجام بده اما روی دیگران تأثیر نگذار. زندگی همیشه هموار نیست. بعداً، هر وقت خسته شدی، پیش من برگرد، من برایت غذا درست می‌کنم.»

ترانگ با شنیدن این حرف لبخندی زد و گفت: «مردم می‌گویند خانه جایی است که به آن برمی‌گردی، اما برای من، تو جایی هستی که من به آن برمی‌گردم. مادربزرگ، دوستت دارم.»

با تشویق مادربزرگش، ترانگ تصمیم گرفت حقیقت استعفایش از مجله را به پدرش بگوید، به این امید که او او را درک و همدردی کند. خانم لین نیز از تصمیم ترانگ حمایت کرد و قول داد که در آینده به او در مورد خانم تروک کمک کند.

در همین حال، آقای هیو (هنرمند شایسته با آن) هنوز نمی‌دانست که دخترش شغلش را در مجله ترک کرده است، بنابراین به همه جا سر می‌زد تا برای او شغلی پیدا کند. یکی از همکارانش به او توصیه کرد که اگر ترانگ واقعاً به این شغل علاقه ندارد، نباید برای آن درخواست بدهد، زیرا هزینه «تشویقی» بسیار گران بود. اگرچه او از بابت پول متاسف بود، اما آقای هیو همچنان مصمم بود زیرا فکر می‌کرد این کاری است که باید انجام شود.

در این لحظه، ثوان (هویان سام) تماس گرفت تا در مورد موضوع خواهرزنش صحبت کند. ثوان از اینکه لین خانه مادرش را برای فروش پای مرغ قرض گرفته بود، خوشحال نبود. اگرچه آقای هیو اغلب از کسب و کار همسرش انتقاد می‌کرد، اما وقتی انتقاد خواهرش را شنید، فوراً از همسرش دفاع کرد: «عمو خانگ شما در کسب و کار خوب عمل می‌کند، بنابراین شما در آسایش هستید، اما اقتصاد خانواده من به اندازه شما قوی نیست، بنابراین همسرم مجبور است تا دیروقت بیدار بماند و صبح زود بیدار شود تا به خانه بزرگتری نقل مکان کند، زیرا بچه‌ها حالا همه بزرگ شده‌اند.»

بعد از صحبت در مورد خواهر شوهرش، توان نگران ترانگ شد. او به برادرش یادآوری کرد که بیشتر به دخترش توجه کند، زیرا احساس می‌کرد مشکلی در کار ترانگ وجود دارد. توان مشکوک بود که ترانگ چیزی را از پدرش پنهان می‌کند. آقای هیو که فهمیده بود دخترش در سنی است که می‌خواهد آزادی و خودشناسی داشته باشد، فکر کرد که شاید ترانگ در حال شرکت در پروژه‌ای با دوستانش است و جای نگرانی نیست.

ثوان با این دیدگاه مخالف بود و همچنان به او نصیحت می‌کرد: «به نظر من، آنها بزرگ شده‌اند اما هنوز عاقل نیستند. ما نمی‌توانیم خیلی زود آنها را رها کنیم. تو باید به این توجه کنی که ترانگ هر روز چگونه سر کار می‌رود.» ثوان همچنین نگران بود که شخصیت ترانگ مانند مادرش باشد، یعنی عاشق آزادی.

آقای هیو پس از صحبت با توآن، هنوز مطمئن نشده بود، بنابراین تصمیم گرفت مستقیماً به مجله برود تا از وضعیت دخترش مطلع شود. وقتی رسید، با کمال تعجب فهمید که ترانگ مدت‌ها پیش کارش را ترک کرده است. باورش نمی‌شد. بلافاصله با مادرش تماس گرفت تا در مورد فعالیت‌های ترانگ و زمان حضورش در خانه‌اش سوال کند. خانم تراک همچنان به طور عادی پاسخ داد و گفت که ترانگ هر روز صبح سر کار می‌رود و این روزها بسیار سرش شلوغ است.

در این لحظه، آقای هیو عصبانی شد و نتوانست آرام بماند، که باعث وحشت خانم تروک شد. او نگران بود که این موضوع باعث درگیری بزرگی بین هیو و ترانگ شود، درگیری‌ای که آشتی دادن آن دشوار خواهد بود.

وضعیت سرطان خانم هوآ هیچ تغییر مثبتی نشان نداد، اما او از رفتن به بیمارستان برای درمان خودداری کرد. خانم تروک هنوز هم مرتباً به او سر می‌زد، از او مراقبت می‌کرد و خانم هوآ را تشویق می‌کرد که برای غلبه بر بیماری‌اش خوش‌بین بماند.

پس از کمی اصرار، خانم هوآ بالاخره با درمان موافقت کرد. گروه دوستان خانم تروک بسیار خوشحال و آسوده خاطر بودند، زیرا معتقد بودند که "هنوز امیدی هست"، تا زمانی که تسلیم نشوند، هنوز شانسی برای درمان بیماری وجود دارد.

فیلم «گل شیر در باد بازمی‌گردد» حول محور خانواده خانم تروک، یک مقام بازنشسته، با دو فرزند، هیو و توآن، می‌چرخد.

شوهر خانم تروک زود فوت کرد و او به تنهایی دو فرزندش را بزرگ و شوهر داد. تصور می‌شد که خانم تروک از دوران پیری خود، از بودن با فرزندان و نوه‌هایش و ملاقات هر روز با دوستان قدیمی از همان محله لذت خواهد برد.

اما نه، خانم تروک هنوز هم از هر چیز کوچکی برای فرزندان و نوه‌هایش مراقبت می‌کند، بدون اینکه بین عروس، داماد، پسر یا دختر تفاوتی قائل شود.

و از آن به بعد، درگیری‌ها، مشکلات و حوادث در خانواده کوچک هیو - لین، توآن - خنگ، یا داستان عشق و کار خواهرزاده‌اش ترانگ، هنوز هم مایه غم و اندوه و نگرانی خانم تروک است.



منبع: https://baodaknong.vn/link-xem-hoa-sua-ve-trong-gio-tap-13-tren-vtv1-ngay-16-9-229300.html

نظر (0)

No data
No data

در همان موضوع

در همان دسته‌بندی

باران سیل‌آسا بارید، خیابان‌ها به رودخانه تبدیل شدند، مردم هانوی قایق‌ها را به خیابان‌ها آوردند
بازسازی جشنواره نیمه پاییز سلسله لی در ارگ امپراتوری تانگ لانگ
گردشگران غربی از خرید اسباب‌بازی‌های جشنواره نیمه پاییز در خیابان هانگ ما برای هدیه دادن به فرزندان و نوه‌هایشان لذت می‌برند.
خیابان هانگ ما با رنگ‌های اواسط پاییزی درخشان است، جوانان با هیجان بی‌وقفه در حال ورود به آنجا هستند

از همان نویسنده

میراث

شکل

کسب و کار

No videos available

رویدادهای جاری

نظام سیاسی

محلی

محصول