برنامه پخش قسمت چهاردهم سریال گل شیر در باد بازمیگردد
بینندگان میتوانند قسمت چهاردهم سریال «هوا سوا و ترونگ جیو» را که امروز، ۱۷ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۹ شب پخش میشود، به صورت زنده از کانال VTV1 تماشا کنند.
VTV Go - VTV - VTVCab - SCTV - TV360 - FPTPlay

لینک تماشای فیلم بازگشت گل شیر در باد با کیفیت Full HD
برای اینکه بتوانید قسمتهای فول اچدی سریالهایی که از کانال VTV1 پخش شدهاند را تماشا کنید
پیشبینی میشود این مجموعه تلویزیونی ۶۵ قسمت داشته باشد و از دوشنبه تا جمعه هر هفته ساعت ۹ شب از کانال VTV1 به صورت زنده در VTV Entertainment - VTV - VTV Go پخش خواهد شد.
خلاصه قسمت سیزدهم سریال گل شیر در باد بازمیگردد
در قسمت ۱۳ سریال «هوا سوا و ترونگ جیو»، وقتی هیو فهمید که ترانگ از کارش در مجله استعفا داده، فوراً به خانه خانم تراک رفت تا دخترش را ببیند. خانم تراک سعی کرد از ترانگ دفاع کند و توضیح داد که تازه از دوست پسرش جدا شده و به همین دلیل حالش خوب نیست و به هیو توصیه کرد که به دخترش تحمیل نکند، چون ترانگ بزرگسال است. با این حال، هیو این دلایل را نپذیرفت. او نمیتوانست ترانگ را به خاطر فریب دادنش ببخشد و حتی خانم تراک را به خاطر پنهان کردن حقیقت سرزنش کرد.
اگرچه خانم تروک به هیو توصیه کرد که با ملایمت صحبت کند، اما او همچنان هنگام صحبت با دخترش از کلمات بسیار تندی استفاده میکرد. هیو ترانگ را سرزنش کرد که کار را به شوخی گرفته و به توضیحات او گوش نداده است. در حالی که هیو سخت تلاش میکرد تا برای ترانگ شغلی پیدا کند، او به راحتی شغلش را رها کرد.
هیو فریاد زد: «داری به صورت پدرت خاکستر میپاشی. تو هم مثل مادرت لجباز و ناسپاس هستی. اگر نمیخواهی به تو یادآوری کنم، پس عادتهای بد مادرت را یاد نگیر: همه جا دروغ گفتن، بینظمی و تهدید با اشک؟ جنجال به پا کردن هم ترفند مادرت است.»
هیو به مادر ترانگ که مدتها پیش فوت کرده بود، توهین کرد و باعث شد ترانگ کنترل خود را از دست بدهد و با عصبانیت آنجا را ترک کند. خانم تراک با دیدن این صحنه، سعی کرد جلوی هیو را بگیرد و از او خواست که دیگر حرفهای آزاردهنده نزند. او میخواست ترانگ را نگه دارد، اما میخواست تنها باشد، بنابراین از لین خواست که او را تعقیب کند.
وقتی خانم تروک به خانه برگشت، رک و پوست کنده هیو را به خاطر رفتارش سرزنش کرد. «دختر رفت، راضی هستی؟ کی از این تصور بد مادرش خلاص میشوی؟ حتی با مردهها هم لجبازی میکنی؟ آیا تا به حال شده که جدی به خودت نگاه کنی و مسئولیتهایت را به عنوان پدر فرزندت انجام دهی؟ دختر به تو پیام داد و خواست در این مورد با تو صحبت کند، اما تو بیتفاوت بودی...»
هیو پس از عصبانیت، از حرفهای تندی که به دخترش زده بود پشیمان شد. او از خانم تروک به خاطر نگران کردنش عذرخواهی کرد.
پس از مدتی جستجو، لین ترانگ را دید که تنها کنار دریاچه نشسته بود. ترانگ در حین صحبت، طلاق پدر هیو و مادرش را برای لین فاش کرد، چیزی که لین قبلاً نمیدانست.
ترانگ پس از طلاق با مادرش زندگی میکرد و هیو فقط آخر هفتهها میتوانست فرزندش را بردارد. یک بار، چون مادر ترانگ مشغول پذیرایی از مهمانان بود، فراموش کرد که ترانگ را از مدرسه بیاورد. هیو مجبور شد برای برداشتن فرزندش از جلسهای غیبت کند و خیلی عصبانی شد. به محض اینکه با مادر ترانگ ملاقات کرد، او را به خاطر بیمسئولیتی و بیتوجهی مورد انتقاد قرار داد. مادر ترانگ، هیو را به خاطر اینکه فقط به کار اهمیت میدهد و خانوادهاش را نادیده میگیرد، به بد بودن متهم کرد. آن دو به شدت بر سر حضانت ترانگ دعوا کردند و او را ترساندند. وقتی ترانگ فریاد زد که میخواهد به خانه برود چون خسته است، آن دو سعی کردند او را به زور از خانه ببرند.
زندگی ترانگ و مادرش از نظر مالی بسیار دشوار بود. مادر ترانگ مجبور بود بارها برای پرداخت شهریه مدرسه دخترش پول قرض بگیرد، اما ترانگ همیشه عشق عمیق مادرش را احساس میکرد. هیو نیز به دخترش بسیار اهمیت میداد و اغلب برای دیدن ترانگ به مدرسه میرفت.
ترانگ به لین گفت: «پدر از مامان متنفر است. از نظر پدر، اشکهای مامان مصنوعی هستند، بنابراین پدر حتی بیشتر از آنها متنفر است. بعد از فوت مامان، من با بابا و مادربزرگ زندگی کردم، اما احساس بین من و بابا بیشتر و بیشتر از هم دور شده است. روشی که بابا من را دوست دارد و به من اهمیت میدهد، آنطور که من میخواهم نیست. بابا همیشه از من میخواهد که اینطور زندگی کنم، آنطور رفتار کنم، و اگر کار اشتباهی انجام دهم، بابا من را سرزنش میکند... من اشتباه کردم چون به بابا نگفتم که از کارم استعفا دادهام، و بابا حق داشت که عصبانی باشد. اما بابا حرفهای خیلی تندی به من زد، از گذشته حرف زد، از مامان حرف زد. این چیزی بود که من را آزار داد.»
ترانگ اعتراف کرد که اشتباه کرده که از همان ابتدا به پدرش در مورد ترک کارش در مجله چیزی نگفته است. اما به دلیل فاصله نامرئی بین آنها، در میان گذاشتن این موضوع با پدرش برایش بسیار دشوار بود. ترانگ از پدرش عشق یا نزدیکی احساس نمیکرد.
لین توضیح داد که هیو فردی مردسالار بود و اغلب به دیگران تحمیل میکرد، بنابراین صحبت کردن با او بسیار دشوار بود. با این حال، هر کاری که هیو انجام میداد از عشق او به دخترش ناشی میشد. لین ترانگ را در آغوش گرفت تا او را آرام کند و به او کمک کند تا دردش را تسکین دهد.
فیلم «گل شیر در باد بازمیگردد» حول محور خانواده خانم تروک، یک مقام بازنشسته، با دو فرزند، هیو و توآن، میچرخد.
شوهر خانم تروک زود فوت کرد و او به تنهایی دو فرزندش را بزرگ و شوهر داد. تصور میشد که خانم تروک از دوران پیری خود، از بودن با فرزندان و نوههایش و ملاقات هر روز با دوستان قدیمی از همان محله لذت خواهد برد.
اما نه، خانم تروک هنوز هم از هر چیز کوچکی برای فرزندان و نوههایش مراقبت میکند، بدون اینکه بین عروس، داماد، پسر یا دختر تفاوتی قائل شود.
و از آن به بعد، درگیریها، مشکلات و حوادث در خانواده کوچک هیو - لین، توآن - خنگ، یا داستان عشق و کار خواهرزادهاش ترانگ، هنوز هم مایه غم و اندوه و نگرانی خانم تروک است.
منبع: https://baodaknong.vn/link-xem-hoa-sua-ve-trong-gio-tap-14-tren-vtv1-ngay-17-9-229473.html
نظر (0)