برنامه پخش قسمت هجدهم سریال «گل شیر در باد بازمیگردد»
بینندگان میتوانند قسمت هجدهم برنامه «هوا سوا و ترونگ جیو» را که امروز، ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۹ شب پخش میشود، به صورت زنده از کانال VTV1 تماشا کنند.
VTV Go - VTV - VTVCab - SCTV - TV360 - FPTPlay

لینک تماشای فیلم بازگشت گل شیر در باد با کیفیت Full HD
برای اینکه بتوانید قسمتهای فول اچدی سریالهایی که از کانال VTV1 پخش شدهاند را تماشا کنید
پیشبینی میشود این مجموعه تلویزیونی ۶۵ قسمت داشته باشد و از دوشنبه تا جمعه هر هفته ساعت ۹ شب از کانال VTV1 به صورت زنده در VTV Entertainment - VTV - VTV Go پخش خواهد شد.
خلاصه قسمت هفدهم سریال گل شیر در باد بازمیگردد
بعد از اینکه خان عکسهای بیکینی ترانگ را در شبکههای اجتماعی منتشر کرد، ترانگ مجبور شد برای روشن شدن همه چیز با خان ملاقات کند. او از او خواست که همه عکسها را بردارد، اما خان با تکبر رفتار کرد و قاطعانه امتناع ورزید.
ترانگ که نمیتوانست احساساتش را کنترل کند، با عصبانیت فریاد زد: «جهل قابل بخشش است، اما من حوصلهی کسی به احمقی تو را ندارم. آیا کلمهی «فرهنگ» در فرهنگ لغت تو وجود دارد؟ تکرار میکنم، فوراً تمام عکسهای من را پاک کن.»
با این حال، خان اصلاً از تهدید نترسید. او برگشت و رفت و ترانگ را تنها گذاشت.
در همان زمان، لین توسط توآن به خاطر تجارت با داراییهای مادرش مورد انتقاد قرار گرفت. خانم تروک سعی کرد از دخترش دفاع کند و به لین توصیه کرد که زیاد فکر نکند. لین فقط توانست سکوت کند، سرش را تکان دهد، چون نمیتوانست بیشتر توضیح دهد.
در مشاجره بین ترانگ و پدر هیو، اوضاع بسیار پرتنش است. خانم تراک فکر میکند که ترانگ باید موقتاً با او زندگی کند و صبر کند تا پدر هیو آرام شود و سپس تصمیم بگیرد که چه کار کند. با وجود اختلاف با دخترش، آقای هیو همچنان به تصمیم شغلی او احترام میگذارد و او را مجبور نمیکند که مانند گذشته روزنامهنگاری را دنبال کند.
درست زمانی که آقای هیو داشت به پسرش فکر میکرد، پیامی از ترانگ دریافت کرد: «من خودم را جای تو نگذاشتم، متاسفم بابا. من هم خان را پیدا کردم و از او خواستم همه عکسها را پاک کند. دیگر نمیگذارم این اتفاق بیفتد، امیدوارم نگران من نباشی.» اگرچه پیام خیلی طولانی بود، آقای هیو فقط مختصر پاسخ داد: «بله.» این باعث شد ترانگ ناامید شود زیرا بار دیگر نتوانست با پدرش ارتباط برقرار کند.
خانم تروک با دیدن خواهرزادهاش که غمگین بود، او را دلداری داد: «پدرت آدم احساساتیای است اما این را قبول نمیکند، همیشه سعی میکند آن را پنهان کند. میتوانی او را به خاطر این موضوع ببخشی.»
به گفته خانم تروک، دلیل اصلی درگیری بین هیو و ترانگ، تفاوت نسلی است. او به ترانگ توصیه کرد که به جای دفاع سرسختانه از دیدگاه خود، خود را جای طرف مقابل بگذارد تا فکر کند. این بار ترانگ به اشتباهات و لجاجت خود پی برد.
ترانگ توبه کرد: «من بودم که پدرم را اینقدر سختگیر و کنترلگر کردم. پدرم خیلی خسته بود، درست است؟ مادربزرگ، خیلی پشیمانم. اگر با او بحث نمیکردم، اوضاع اینطور نمیشد.»
مانگو به عنوان خدمتکار برای خانوادههای پدری و مادری لین کار میکرد و همچنین اهل شایعهپراکنی بود، بنابراین هرگز نمیتوانست چیزی را مخفی نگه دارد. وقتی به خانه مادر لین برگشت، مانگو با عصبانیت به او گفت که لین به دلیل فروش پای مرغ توسط برادر شوهرش مورد تحقیر و نفرت قرار گرفته است. خانم تان با شنیدن اینکه با دخترش در خانه شوهرش ناعادلانه رفتار میشود، عصبانی شد، به لین اشاره کرد و به او دستور داد که فروش کالا را متوقف کند یا تمام وسایلش را از خانه خانم تروک بیرون ببرد!
نه تنها این، بلکه خانم تان وقتی لین اغلب از مادرشوهرش دفاع میکرد، احساس ناراحتی میکرد. او رک و پوستکنده گفت: «یک ماه دیگر به خانه برادرت میروم، تو هم در خانه باید وقتت را صرف دویدن و مراقبت از پدرت کنی. از وقتی ازدواج کردی، به این دو پیرمرد فکر کردهای؟»
حرفهای مادرش باعث شد لین به شدت آزرده خاطر شود. تا آن زمان، مهم نبود مسائل خانوادگی چقدر بزرگ یا کوچک باشند، حتی وقتی والدینش بیمار بودند، او همیشه نگران بود و از آنها به خوبی مراقبت میکرد. پدر لین با دیدن فضای پرتنش، سعی کرد مداخله کند و مادر و دختر را آشتی دهد، اما خانم تان هنوز عصبانی بود: «دختر شما فقط باهوش است، اما وقتی مردم تمام روز او را اذیت میکنند، ساکت میماند!»
در همین حال، اخیراً، خانگ رفتارهای عجیبی از خود نشان داده و باعث سوءظن توآن شده است. او ناگهان بدون هیچ دلیلی درخواست ۱۰۰ میلیون کرد و اغلب مخفیانه جلوی توآن به تلفن پاسخ میداد. بنابراین، توآن تصمیم گرفت شوهرش را تعقیب کند تا ببیند چه چیزی را پنهان میکند. به طور غیرمنتظرهای، او خانگ را با یک زن غریبه دید و آن دختر حتی برای بردن او آمد.
در حین تعقیب، ثوان بهطور تصادفی به یک دستفروش خیابانی برخورد کرد و باعث شد که خانگ و زن دیگر را گم کند.
بعد از آن، توان به دیدن هیو رفت تا در مورد رفتار مبهم شوهرش با او درد دل کند. اما هیو فکر میکرد که توان میخواهد در مورد ترانگ و لین صحبت کند. این باعث شد توان احساس کند که حرفش را نفهمیدهاند: «فکر میکنی من تو را اینجا صدا زدم تا از همسر و فرزندانت انتقاد کنم؟ از نظر تو، من یک خواهر سختگیر، فضول و خودخواه هستم، درست است؟»
توآن با ناراحتی ادامه داد: «از نظر تمام خانواده، من یک آدم بیارزش هستم. مهم نیست چه بگویم یا چه کار کنم، هیچکس را راضی نمیکند. من چه کار اشتباهی کردم؟ چرا همه تقصیرها گردن من میافتد؟»
در این لحظه، خانگ با توآن تماس گرفت و ادعا کرد که در دفتر جلسه دارد. توآن از او سوال پرسید و خواست که از طریق فیستایم با او تماس بگیرد، اما خانگ فوراً تلفن را قطع کرد. در این لحظه، توآن مجبور شد به هیو اعتراف کند که خانگ با زن دیگری است.
در حالی که خانم تروک نگران دو فرزندش بود، آقای تونگ نیز نگرانیهای خودش را در مورد فرزندانش داشت. پسر و همسرش، به دلایلی نامعلوم، مدام از او پول میخواستند. آقای تونگ به خانم تروک شکایت کرد: «قبلاً من پدر و مادر آنها بودم. اما حالا آنها پدر و مادر من هستند. وقتی مرا احضار میکنند، باید فوراً آنجا باشم.»
فیلم «گل شیر در باد بازمیگردد» حول محور خانواده خانم تروک، یک مقام بازنشسته، با دو فرزند، هیو و توآن، میچرخد.
شوهر خانم تروک زود فوت کرد و او به تنهایی دو فرزندش را بزرگ و شوهر داد. تصور میشد که خانم تروک از دوران پیری خود، از بودن با فرزندان و نوههایش و ملاقات هر روز با دوستان قدیمی از همان محله لذت خواهد برد.
اما نه، خانم تروک هنوز هم از هر چیز کوچکی برای فرزندان و نوههایش مراقبت میکند، بدون اینکه بین عروس، داماد، پسر یا دختر تفاوتی قائل شود.
و از آن به بعد، درگیریها، مشکلات و حوادث در خانواده کوچک هیو - لین، توآن - خنگ، یا داستان عشق و کار خواهرزادهاش ترانگ، هنوز هم مایه غم و اندوه و نگرانی خانم تروک است.
منبع: https://baodaknong.vn/link-xem-hoa-sua-ve-trong-gio-tap-18-tren-vtv1-ngay-23-9-229892.html












نظر (0)